تبیان، دستیار زندگی
مغالطه و سفسطه، ترفند اهل باطل است. «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خواهش می کنم سفسطه نکن!

بت پرستی

ریشه همه اشكال بت پرستى یك چیز است و آن انحطاط فكرى و جهل و نادانى بشر و عدم رهبرى صحیح او در مسائل خداجویى و خداشناسى است كه با تعلیم و تربیت و راهنمایى انبیاء ، به خوبى قابل پیشگیرى مى‏باشد.


أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (بقره ـ 258)

آیا آن كس (نمرود) را كه خداوند به او پادشاهى داده بود، ندیدى كه با ابراهیم درباره‏ى پروردگارش محاجّه و گفتگو مى‏كرد؟ زمانى كه ابراهیم گفت: خداى من كسى است كه زنده مى‏كند و مى‏میراند، او گفت: من هم زنده مى‏كنم و مى‏میرانم. ابراهیم گفت: خداوند خورشید را از مشرق مى‏آورد، پس تو (كه مى‏گویى حاكم بر جهان هستى،) خورشید را از مغرب بیاور. (در اینجا بود كه) آن مرد كافر مبهوت و وامانده شد. و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى‏كند.

در آیه‏ى قبل خواندیم كه خداوند ولىّ مۆمنان است و آنان را از ظلمات خارج و به سوى نور مى‏برد، این آیه و آیات بعد نمونه‏هایى از ولایت خداوند و بیرون آوردن از ظلمات به نور را مطرح مى‏كند.

در روایاتِ تاریخى آمده است كه نمرود از پادشاهان بابل بود و حكومت مقتدرانه‏اى داشت. او با حضرت ابراهیم درباره‏ى خداوند مباحثه و مجادله كرد.

وقتى حضرت ابراهیم گفت: پروردگار من آن است كه زنده مى‏كند و مى‏میراند، او گفت: من نیز زنده مى‏كنم و مى‏میرانم. سپس دستور داد دو زندانى را حاضر كردند، یكى را آزاد نمود و دیگرى را دستور داد بكشند. وقتى ابراهیم علیه السلام این سفسطه و مغالطه را مشاهده كرد كه این شخص چه برداشتى از زنده كردن و میراندن دارد و چگونه مى‏خواهد افكار دیگران را منحرف كند، فرمود: خداوند طلوع خورشید را از مشرق قرار داده است، اگر تو ادّعا دارى كه بر جهانِ هستى حكومت دارى و همه چیز در اختیار و تحت قدرت توست، خورشید را از مغرب بیرون بیاور! آن موقع بود كه نمرود مبهوت ماند و پاسخى جز سكوت نداشت.

ریشه همه اشكال بت پرستى یك چیز است و آن انحطاط فكرى و جهل و نادانى بشر و عدم رهبرى صحیح او در مسائل خداجویى و خداشناسى است كه با تعلیم و تربیت و راهنمایى انبیاء به خوبى قابل پیشگیرى مى‏باشد

نكات آیه:

1- چه كسى با ابراهیم در این جلسه روبرو بود، و با او محاجه كرد؟

در قرآن تصریح به نام او نشده ولى همین اندازه مى‏فرماید: أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ یعنى به خاطر غرورى كه از حكومت خودكامه پیدا كرده بود با ابراهیم به محاجه برخاست، ولى در روایتى كه از على علیه السلام در تفسیر "در المنثور" نقل شده و همچنین در تواریخ آمده است نام او "نمرود بن كنعان" بود.

2- گرچه در آیه فوق زمان این بحث و گفتگو مشخص نشده اما از قرائن بر مى‏آید كه این موضوع بعد از بت شكنى ابراهیم و نجات او از آتش بوده است زیرا مسلم است كه قبل از به آتش افكندن ابراهیم مجالى براى این گفتگوها نبوده و اصولاً بت پرستان حق چنین مباحثه‏اى را به او نمى‏دادند و آنها ابراهیم را یك مجرم و گنهكار مى‏شناختند كه مى‏باید هرچه زودتر به كیفر اعمال خود و قیام بر ضد خدایان مقدس برسد.

آنها در این موقع تنها از علت اقدام به بت شكنى پرسش كردند و سپس با نهایت عصبانیت و خشونت ،دستور آتش‏سوزى او را صادر نمودند اما هنگامى كه او از آتش به طرز شگفت‏انگیزى نجات یافت ، توانست به اصطلاح به حضور نمرود برسد و با او به بحث و گفتگو نشیند.

3- از آیه به خوبى بر مى‏آید كه نمرود هرگز از این بحث و گفتگو در جستجوى حقیقت نبود، بلكه مى‏خواست گفتار باطل خود را به كرسى بنشاند و شاید به كار بردن كلمه "حاج" نیز به همین منظور باشد زیرا این كلمه غالباً در همین موارد به كار مى‏رود.

4- از آیه به خوبى بر مى‏آید كه جبار آن زمان مدعى الوهیت بود، نه تنها به این معنى كه او را پرستش كنند بلكه علاوه بر این خود را آفریدگار عالم هستى نیز معرفى مى‏كرد یعنى هم خود را معبود مى‏دانست و هم خالق را.

و جاى تعجب هم نیست هنگامى كه مردم در برابر سنگ و چوب به سجده بیفتند و علاوه بر پرستش، آنها را در امور جهان مۆثر و سهیم بدانند ، این فرصت براى یك "جبار اغفال‏گر" پیش مى‏آید كه از ساده‏لوحى مردم استفاده كند و آنها را به سوى خود دعوت نماید و خود را همچون بتى جلوه دهد كه هم او را بپرستند و هم به خالقیت او گردن نهند.

تاریخچه بت پرستى:

براى بت پرستى به زحمت مى‏توان تاریخچه‏اى نشان داد و آغاز آن را تعیین نمود بلكه از قدیمترین ایامى كه امروز از آن آگاهى داریم ، این موضوع در میان افراد بشر كه داراى افكارى منحط و در سطح پایین بوده‏اند وجود داشته است.

رسانه

در حقیقت بت پرستى یك نوع تحریف در عقیده خدا پرستى است.

همان عقیده‏اى كه جزء فطرت و سرشت انسان است و از آنجا كه این سرشت همیشه در انسان بوده تحریف آن در میان افراد منحط نیز همیشه وجود داشته است و لذا مى‏توان گفت تاریخ بت پرستى با تاریخ پیدایش انسان تقریباً همراه بوده است.

چه كسى با ابراهیم در این جلسه روبرو بود، و با او محاجه كرد؟ در قرآن تصریح به نام او نشده ولى همین اندازه مى‏فرماید: أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ یعنى به خاطر غرورى كه از حكومت خودكامه پیدا كرده بود با ابراهیم به محاجه برخاست، ولى در روایتى كه از على علیه السلام در تفسیر "در المنثور" نقل شده و همچنین در تواریخ آمده است نام او "نمرود بن كنعان" بود

ریشه بت پرستی ها در چیست؟

ریشه همه اشكال بت پرستى یك چیز است و آن انحطاط فكرى و جهل و نادانى بشر و عدم رهبرى صحیح او در مسائل خداجویى و خداشناسى است كه با تعلیم و تربیت و راهنمایى انبیاء ، به خوبى قابل پیشگیرى مى‏باشد.

پیام‏های این آیه:

1ـ هر كس هر چه دارد از اوست. كافران نیز در دنیا از نعمت‏هاى او بهره‏مند مى‏شوند، ولى از آن سوء استفاده مى‏كنند. «آتاهُ اللَّهُ»

2ـ قدرت و حكومت مى‏تواند عامل استكبار و غرور گردد. «آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ»، «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ»

3ـ توجّه به افكار عمومى و قضاوت مردم لازم است. گرچه پدیده‏ى حیات یكى از راه هاى خداشناسى است و جواب نمرود صحیح نبود، ولى آن بحث‏ها و مجادله‏ها، افكار عمومى را پاسخ نمى‏گفت. «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ»

4ـ مغالطه و سفسطه، ترفند اهل باطل است. «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ»

5ـ حقّ، اگر منطقى و مستدل ارائه شود، بر باطل پیروز و حاكم است. «فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ»

6ـ در مباحثه‏ها از استدلال‏هاى فطرى، عقلى و عمومى استفاده كنید، تا مخالفِ لجوج نیز مقهور و مبهوت شود. «فَبُهِتَ الَّذِی كَفَرَ»

كافر ظالم است، زیرا به خود و مقام انسانیّت ظلم كرده است. «لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»

آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان


منابع:

تفسیر نور ج 1

تفسیر نمونه ج 2

مطالب مرتبط:

ما هم بت پرستیم!

بت پرستی مدرن

شفاعت یا شرک و بت پرستی؟