تبیان، دستیار زندگی
در بین عوامل تاثیرگذار بر سیمای شهری ، فرهنگ به دلیل ماهیت متنوع خود ساختارهای کالبدی – عملکردی گوناگونی را در شهرها رقم میزند . به طوریکه توجه ویژه ی برنامه ریزان و طراحان شهری را طلب می نماید .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرهنگ؛ عنصری هویت بخش به منظر شهری


در بین عوامل تاثیرگذار بر سیمای شهری ، فرهنگ به دلیل ماهیت متنوع خود ساختارهای کالبدی – عملکردی گوناگونی را در شهرها رقم میزند . به طوریکه توجه ویژه ی برنامه ریزان و طراحان شهری را طلب می نماید.

شهر

در علم شهرسازی آن چه که بیش از همه دغدغه ی برنامه ریزان و طراحان شهری می باشد ، عبارت است از: اشتغال، خدمات و مسکن. به طور کلی توسعه ی شهری تحت تأثیر تحولات اقتصادی یک پهنه قرار دارد. وجود صنایع بزرگ و کوچک، فعالیت های گسترده کشاورزی ، خدماتی و هم چنین مراکز بزرگ خدماتی ( هم چون بنادر، مناطق آزاد تجاری و ...)، همواره جاذب جمعیت بوده و همین جابجایی جمعیت در رشد و توسعه ی سکونتگاه های شهری تأثیر مستقیم داشته است. این جابجایی جمعیت یا درون منطقه ای ( از سکونتگاه های روستایی و یا شهری کوچک تر) و یا برون منطقه ای ( از سکونتگاه های مناطق اطراف و یا دورتر) انجام می پذیرد.

مهاجرت های درون منطقه ای به شهرها به علت همگون بودن نسبی بافت فرهنگی چامعه ی مورد نظر، مشکلات کم تری را از جهت تداخل فرهنگی به دنبال دارد. ولی این مطلب در خصوص مهاجرت های برون منطقه ای متفاوت است و مشاهده شده که اختلافات فرهنگی تأثیر زیادی بر عملکرد فیزیکی- کالبدی شهرها داشته است. در این راستا می توان به الگوی زیست افراد مهاجر( در مبدأ مهاجرت) اشاره نمود که با الگوی زیست جامعه ی شهری هدف، متفاوت می باشد.

مهاجرت های درون منطقه ای به شهرها به علت همگون بودن نسبی بافت فرهنگی چامعه ی مورد نظر، مشکلات کم تری را از جهت تداخل فرهنگی به دنبال دارد

انطباق روش زندگی قبلی با الگوی جدید زندگی شهری نیاز به تغییر و تحول بنیادی دارد. لذا به منظور رسیدن به این هدف، فرهنگ سازی امری ضروری است که لازمه ی آن صرف زمان می باشد؛ ولی تا زمان رسیدن به این هدف، عدم تطابق الگوها باعث تنش های اجتماعی در جامعه ی شهری خواهد شد. اگر بخواهیم کمی ساده تر به این موضوع بپردازیم باید به شیوه ی زندگی افراد مهاجر در مبدأ مهاجرت اشاره نماییم. این افراد به علت نوع اشتغال و معیشت خود ( که اغلب در زیر مجموعه کشاورزی فعال هستند) در محیط فیزیکی زندگی خود، از فضاهای زیستی متنوع و گسترده ای برخوردارند. به عنوان مثال، واحد مسکونی آن ها شامل فضاهای بزرگ زیستی، فضاهای نگهداری نهاده ها و تولیدات کشاورزی، فضاهای نگهداری دام و طیور، حیاط ، باغچه و... می باشد که الگویی باز و گسترده محسوب می شود. حال با این الگوی زیستی که در عقبه ی فرهنگی این افراد است، اسکان در محیط شهری که از محدودیت های فیزیکی زیستی( از حیث فضا) برخوردار می باشد، امری است دشوار. شاهد این ادعا، معضلات موجود در زندگی آپارتمانی و هم چنین شکل گیری محله های کم درآمد با قطعه های مسکونی کوچک و ناهماهنگ می باشد.

به هر حال منظر شهری تحت تأثیر نیازهای جامعه ی متنوع شهری با فرهنگ های متفاوت شکل می گیرد و در صورتی که ناهماهنگی بافت فرهنگی وجود داشته باشد، منظر شهری شکل ناهمگون خود را نمایان می سازد. بدیهی است ساماندهی منظر شهری با الگوهای طراحی شده و ضوابط و مقررات شهرسازی بدون توجه به فرهنگ افراد ساکن منجر به مشکلات اجتماعی می شود که امروزه در محیط شهری با آن روبه رو هستیم. به طوری که در تنظیم ضوابط و مقررات شهرسازی، به ندرت مشاهده می شود که به فرهنگ جامعه ی شهری توجه گردد. البته در فرآیند مطالعات ، توجه خاصی به تقسیم بندی محله ها می شود، ولی این تقسیم بندی بیشتر در راستای ارزیابی ظرفیت های موجود خدماتی و یا نیازهای خدماتی هر محله مطرح می باشد.

حال چگونه می توان منظر شهری را از یک هویت فرهنگی بهره مند نمود؟ برای پاسخ به این سوال سه محور را به شرح زیر می توان مورد بررسی قرار داد:

الف) فرهنگ ملی

ب) فرهنگ مذهبی

ج) فرهنگ بومی

ساماندهی منظر شهری با الگوهای طراحی شده و ضوابط و مقررات شهرسازی بدون توجه به فرهنگ افراد ساکن، منجر به مشکلات اجتماعی می شود که امروزه در محیط شهری با آن روبه رو هستیم

الف) فرهنگ ملی

تاریخ تمدن و مدنیت کشور ما به بیش از 3000 سال قبل برمی گردد. به عنوان مثال، آثار به جامانده از تپه باستانی هگمتانه (همدان) بیانگر این واقعیت می باشد که علم شهرسازی در سرزمین ما دارای سابقه ای طولانی بوده و توسعه ی شهری به طور کامل بر فرهنگ جامعه ی آن زمان انطباق داشته است. به تعبیری فرهنگ و نیازهای فرهنگی جامعه به عنوان اولین عامل شکل گیری بافت فیزیکی- کالبدی شهرهای قدیمی و تاریخی ما بوده است. شهر همدان نیز از جمله شهرهایی است که براساس فرهنگ ملی شکل گرفته است؛ تپه باستانی هگمتانه از یک سو و کتیبه های گنجنامه از سوی دیگر. از نمونه های دیگر می توان به شهر خرم آباد اشاره نمود که هسته ی اولیه آن با استقرار قلعه تاریخی فلک الافلاک شکل گرفته است. و نیز شهر بم که هسته ی اولیه آن با ارگ بم شکل یافته است.

ب) فرهنگ مذهبی

کشور ما همواره در طول تاریخ تحت تأثیر فرهنگ مذهبی قرار داشته است، چه قبل از ظهور اسلام ( که تحت تأثیر مذهب زرتشت بود) و چه بعد از حاکمیت دین اسلام. این فرهنگ آن چنان قوی بوده که حتی با حمله قوم مغول، خللی بر آن وارد نشده و چه بسا بزرگان مذهبی و سیاسی کشورمان این فرهنگ را توسط سران مغول به کشورهای دیگر( از جمله هند) نیز توسعه داده اند. غنای فرهنگ مذهبی ما و تأثیرگذاری مستقیم آن بر نظام شهرسازی، در بسیاری از شهرهای ایران مشهود است. به عنوان مثال: میدان امام (ره)، خیابان چهارباغ و سی وسه پل که هسته ی اولیه شهر اصفهان را تشکیل می دهند و توسط شیخ بهایی پایه گذاری شده اند. در یک نگاه کلی به سیما و منظر میدان امام (ره) تا خیابان چهارباغ بالا می توان به وضوح مشاهده نمود که فرهنگ مذهب تشیع در طرح شیخ بهایی جلوه گر شده است. هنوز با وجود توسعه ی بی رویه و بعضا ناهماهنگ شهر اصفهان، تأثیرگذاری هسته ی اولیه شهر در نظام کلی شهرسازی قابل رویت است. خوشبختانه در سال های اخیر نوجه بیشتری به فرهنگ مذهبی و احیای هر چه بیشتر آن در بین مسئولان شهر اصفهان ملاحظه می شودد. شاهد این ادعا احیای مجموعه ی میدان امام علی (ع) و اطراف آن می باشد. بدیهی است همین موارد ذکر شده، شهر اصفهان را به پایتخت فرهنگ و تمدن اسلامی تبدیل نموده است. مثال دیگر شهر مقدس مشهد است که با حرم مطهر امام رضا (ع) به عنوان هسته اولیه ی شهر خودنمایی می کند و ماهیت شهر همواره تحت تأثیر مجموعه ی حرم توسعه یافته است. این مطلب در خصوص شهر قم نیز صادق است.

شهر

ج) فرهنگ بومی

به علت سکونت اقوام مختلف ( فارس، ترک، لر، کرد، ترکمن، بلوچ و...) در جای جای کشور عزیزمان، نقاط مختلف این سرزمین تحت تأثیر فرهنگ های متفاوت بومی و محلی از تنوع زیست بوم ها برخوردار شده است. آداب و رسوم ها و سبک زندگی های گوناگون در بافت فیزیکی سکونتگاه ها نیز قابل رویت است. به طوری که منظر شهری تحت تأثیر فرهنگ بومی در شهرهای مختلف کشور متفاوت می باشد. به عنوان مثال می توان به شهرهای کرمان، فومن، ارومیه، بندر ترکمن، بیرجند، پیرانشهر، ایرانشهر و... اشاره نمود. شایان ذکر است که بعضی از شهرها نیز با تلفیقی از سه فرهنگ ملی، مذهبی و بومی شکل گرفته اند. از جمله آن ها می توان از شهرهای شیراز( مجموعه ی زندیه، شاهچراغ، حافظیه، سعدیه و...)، یزد( مجموعه ی تاریخی امیر چخماق، زندان اسکندر، مقبره دوازده امام، آتشکده زرتشتیان، بادگیرها و...) یاد کرد.

در پایان می توان این گونه نتیجه گیری نمود که فرهنگ ، نقشی تعیین کننده در منظر و هویت شهری ایفا می کند. عدم توجه به این مهم، فاصله گرفتن از ارزش های اصیل فرهنگ ملی، مذهبی و بومی مردم فهیم ایران خواهد بود که در دراز مدت با جایگزینی فرهنگ های بیگانه، استقلال سیاسی کشور نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.

فرهاد محلاتی

بخش محیط شهر تبیان


مطالب مرتبط:

منظر شهری در یک نگاه

خیابان، شناسنامه ی شهر ما

سیمای شهر ما چگونه زیبا می شود؟