تبیان، دستیار زندگی
کتاب «سرزمین آبی من» نوشته نصرت الله محمود زاده دارای دو شخصیت اصلی به نام های «سیاوش» و «باقر» است که نویسنده شخصیت پردازی این کتاب را از شهیدان مهدی و حمید باکری الهام گرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جز جنگ، چاره‌ای نیست

کتاب «سرزمین آبی من» نوشته نصرت الله محمود زاده دارای دو شخصیت اصلی به نام‌های «سیاوش» و «باقر» است که نویسنده شخصیت‌پردازی این کتاب را از شهیدان مهدی و حمید باکری الهام گرفته است.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
کتاب سرزمین آبی من

در بخشی از کتاب «سرزمین آبی من» می‌خوانیم: افسر عراقی روی پل قدم می‌زد و زُل زده بود به چهره‌ها، بلکه فرمانده محور را پیدا کند. همه بی‌درجه بودند و بی‌نام و نشان، همسن و سال و تقریباً هم‌شکل و قیافه. حالا داشت دنبال کسی می‌گشت که لااقل جان حرف زدن داشته باشد؛ جان داشته باشد که بگوید چطور، چطور این همه مقاومت کرده‌اند. تا جایی مقاومت کردند که توانستند در ورود عراقی‌ها به جزیره، تأخیر بیاندازند. وقت تلف می‌کردند که این لشکر، مورد غضب ماهر قرار گیرد. وقت می‌کشتند که 200 متر عقب‌تر، یک گردان دیگر، خاکریز علم کند.

فرمانده عراقی می‌دید که این گردان و آن گردان شبیه هم می‌جنگیدند، می‌دید که جز موشک آر.پی.جی و خمپاره 60 و 81، چیزی طرفشان شلیک نمی‌کنند. می‌دید که فرماندهی این خاکریز و آن خاکریز، عین هم است. این را هم می‌دانست که فرمانده این محور را کشته است و یک ساعت است که دنبالش می‌گردد.»

انتشارات قدیانی کتاب «سرزمین آبی من» نوشته نصرت‌الله محمودزاده را در 325 صفحه و با قیمت 12500 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است. محمدحنیف یادداشتی بر این کتاب نوشته که در ادامه می خوانیم:

رونالد بارت می‌گوید: تولد خواننده به قیمت مرگ نویسنده تمام می‌شود. بارت با تقسیم متن ادبی به دو دسته‌ی متن معطوف به نویسنده (رایترلی) و متن معطوف به خواننده (ریدرلی)، معتقد است که متن معطوف به نویسنده، قابلیت بازنویسی در ذهن خواننده را دارد و می‌تواند خواننده را تشویق کند که متن را بار دیگر با به کار بردن مفاهیمی تازه‌تر از آن خود کند.در مقابل، متن معطوف به خواننده، نوشته را در حد یک متن خشک و جدی و خالی از لذت پائین می‌آورد.

از این منظر، کتاب سرزمین آبی من، متنی معطوف به نویسنده است، متنی که به شعور خواننده‌اش احترام می‌گذارد و بخش‌هایی از فضای خود را برای نوشتن خواننده خالی گذاشته است و البته خواننده در خلال بازنویسی و بازآفرینی ذهنی، کنار هم چیدن تکه‌های پازل روایات، به لذتی درونی می‌رسد.

از این رو، باید به آقای محمودزاده برای خلق چنین اثری تبریک گفت، این به معنای بی‌نقص بودن کتاب ایشان نیست، بلکه تلاش محمودزاده را می‌توان گامی بلند برای عبور از مرز زندگینامه نویسی به دنیای پررمزوراز داستان نویسی محسوب نمود.

شیوه‌ی روایت دانای کل نویسنده و سیلان ذهن شخصیت‌ها، استفاده از تک گویی درونی غیر مستقیم یا دانای کلی که محتویات لایه‌های پیش از گفتار ذهن شخصیت را ارائه می‌دهد و به طور کلی تکیه بر واکاوی روان‌شناسانه شخصیت‌ها نیز به جولان تخیل و درآمیختن آن با واقعیت میدان داده است: داستان گرچه به حوادث مختلفی از هشت سال دفاع مقدس می‌پردازد، اما محور اصلی آن، عملیات بدر است، وظیفه سیاوش و یارانش، سرگرم کردن بخشی از نیروهای رزمی لشکر سوم عراق در منطقه‌ی هور، به ویژه پل شطحیات است.

خط اصلی این رمان، شرح مقاومت چندروزه‌ی رزمندگان ایرانی در این منطقه و گفت‌وگوهای ذهنی و واگویه‌ها و سیلان ذهنی سیاوش و همسرش زهره، حین عملیات و پس از آن است. هرچند این مقاومت شکسته می‌شود و سیاوش (حمید باکری) به شهادت می‌رسد و پس از آن، برادرش باقر (مهدی باکری) نیز شهید می‌شود؛ و داستان با ستاره شدنشان به انتها می‌رسد، اما نویسنده به فردای بعد از جنگ، وضعیت رزمندگان و سوء استفاده کنندگان از خون شهدا و موضوعات فرعی دیگری نیز نقب می‌زند.

عناصر داستانی سرزمین آبی من

پی‌رنگ:رابطه علی در داستان مذکور، تنها در فرهنگ ایرانی و انقلاب اسلامی معنا پیدا می‌کند. چنین پی‌رنگی برای مخاطب غیر ایرانی از استحکام لازم برخوردار نیست. از این منظر، نگاه حوادث داستان با کلاف رابطه علی پیوستگی عمیقی نیافته‌اند.

سرزمین آبی من با کشمکشی درونی آغاز می‌شود، این کشمکش گاه در شکل تعارض میان دو فکر، با تقابل اندیشه‌های باقر و عدنان خیرالله و یا کشمکش ذهنی سیاوش و فرماندهان سپاه سوم عراق رخ نمایی می‌کند و گاه با تعارض میان عواطف مختلف شخصیت‌ها، همچون کشمکش عاطفی سیاوش در جدال بین ماندن در ساحل زندگی و یا دل زدن به دریا و رویارویی با موج‌های سهمگین جنگ ظهور می‌یابد.

کشمکش درونی گاه نیز در قالب ستیز و مخالفت شخصیت‌های انسانی با یکی از خصلت‌های اخلاقی روی می‌دهد؛ همچون کشمکش اخلاقی سیاوش بین تمایل او برای کشتن سربازی عراقی یا زندگی بخشیدن به او.و البته زیر چتر انواع کشمکش درونی که سایه‌اش بر سرتاسر رمان افکنده شده، بسیار کشمکش‌های جسمانی نیز رخ نمایی می‌کند که اوج چنین کشمکشی را می‌توان در صفحات 113 تا 118 در تصویر جاندار شکار تانک‌ها و سربازان عراقی مشاهده کرد.

در مجموع، پی‌رنگ باوجود نقص کلی‌اش در نادیده گرفتنِ گاه به گاهِ رابطه علی، از حرکتی رو به اوج برخوردار است. حرکتی که نه تنها در سیر وقوع حوادث، بلکه در آهنگ کلمات و کوتاه شدن تدریجی فصل‌ها نیز خود را نشان می‌دهد.

شخصیت پردازی: سیاوش، زهره و باقر، سه شخصیتی هستند که در سرزمین آبی من نقش محوری ایفا می‌کنند. شخصیت‌های غیر محوری داستان نیز عبارت‌اند از: سالمی، سید طالب، صمد، روحانی امدادگر، یعقوب بی‌سیم‌چی، سید نور، آسیه، احسان، عراقی شکم گنده، عدنان خیرالله، سرگرد فاضل، سروان ثایر و برخی نام‌های آشنای دیگر همچون آقا محسن، رشید و احمد.

از میان شخصیت‌های برشمرده، نه تنها سه شخصیت محوری که برخی شخصیت‌های غیر محوری نیز از نظر نوع شخصیت، به شخصیت‌های پیچیده نزدیک‌ترند تا شخصیت‌های ساده، همین امر سبب شده تا حتی از نیروهای مخالف نیز چهره‌ای نسبتاً واقعی ارائه شود.

انتخاب نام‌های خصیصه‌نما هم از دیگر ویژگی‌های شخصیت‌پردازی محمودزاده است که البته کاربرد آن در چنین اثری حرفه‌ای نمی‌نماید.

در مبحث شخصیت پردازی، علاوه بر نقش، نوع و انتخاب نام شخصیت، شیوه‌های شخصیت پردازی و پرونده شخصیت‌ها مطرح می‌شود. محمودزاده از میان سه روش توصیف شخصیت، بیشتر بر توصیف هنگام عمل داستانی تمرکز کرده است، پس از آن توصیف مستقیم در داستان وی کاربرد بیشتری داشته و توصیف از طریق گفت‌وگو، کمترین حجم توصیف در این کتاب را به خود اختصاص داده است.

شخصیت‌های مورد نظر نویسنده، به دلیل فقدان پرونده‌های زندگینامه‌ای، در بخش خصوصیات فیزیکی، چندان در یاد مخاطبان باقی نمی‌مانند. البته برخی شخصیت‌های فرعی همچون سهام و عراقی شکم گنده توانسته‌اند سهم خود را از نویسنده بگیرند. اما شخصیت‌های اصلی در این زمینه ناتوان بوده‌اند. در مجموع، با وجود برخی ضعف‌ها، تلاش نویسنده در پرداخت واقع‌گرایانه شخصیت‌های اصلی ستودنی ست.

خط اصلی این رمان، شرح مقاومت چندروزه‌ی رزمندگان ایرانی در این منطقه و گفت‌وگوهای ذهنی و واگویه‌ها و سیلان ذهنی سیاوش و همسرش زهره، حین عملیات و پس از آن است.

درون‌مایه: در نگاهی کلی، سرزمین آبی من، روایت زندگی باکری‌هاست. اما داستان به مفاهیم کلی‌تری نیز پرداخته است. نویسنده خط میان مرگ و زندگی را به بازی گرفته. خط میان جنگ و صلح، امنیت و ناامنی، خط میان خطر و آسودن، دل به جنگ سپردن و از زندگی بریدن، به زندگی چسبیدن و از جنگ بریدن و بالاخره، فاصله میان مردن و شهید شدن.

نویسنده در این اثر می‌گوید: شهیدان نیز انسان‌هایی زمینی بودند با تمامی تعلقات زندگی مادی، آنان نیز دلبستگی‌های انسان‌های معمولی را داشتند، عشق می‌ورزیدند، می‌خندیدند، گریه می‌کردند، در گرماگرم نبرد در تب کودکانشان نیز می‌سوختند، فرصت گریختن پیش پایشان بود، اما ماندند، ماندنی آگاهانه و از میان مردن و شهادت، دومی را برگزیدند.نگاه محمودزاده در این اثر به ذات جنگ منفی ست، از دیدگاه او، روزگار جنگ، روزگار نفرت‌انگیزی‌ست. یک لایه دیگر سرزمین آبی من که ویژگی‌های سیاسی اجتماعی ساختار کلی متن را برجسته می‌کند، عبور گاه به گاه نویسنده از خط قرمزهایی است که در باره ادبیات دفاع مقدس مطرح می‌شود.

پژوهش، زبان داستانی و چند ایراد

داشتن پشتوانه پژوهشی قوی، نیم نگاهی به میراث ادبی کهن فارسی همچون به کارگیری صنعت ادبی براعت استهلال در اولین صفحات داستان و خبر از تندبادی که نارسیده ترنج را به خاک خواهد افکند و انتخاب زبان و لحن مناسب با موضوع و درون‌مایه، به‌ویژه فرود آوردن شلاقی واژگان در قالب جمله‌های کوتاه، از دیگر ویژگی‌های سرزمین آبی من است.


منابع: شهر کتاب، مهر