با این عمل دعا به اجابت می رسد!
خداوند در آیه 186 سوره مبارکه بقره خداوند هفت مرتبه به ذات پاك خود اشاره كرده و هفت بار به بندگان! و از این راه نهایت پیوستگى و قرب و ارتباط و محبت خود را نسبت به آنان مجسم ساخته است!
"عبداللَّه بن سنان" مىگوید از امام صادق علیه السلام شنیدم كه فرمود: "زیاد دعا كنید زیرا دعا كلید بخشش خداوند و وسیله رسیدن به هر حاجت است، نعمت ها و رحمت هایى نزد پروردگار است كه جز با دعا نمىتوان به آن رسید! و بدان هر در را كه بكوبى عاقبت گشوده خواهد شد"! (کافی ج 2 ص 468)
آرى او به ما نزدیك است، چگونه ممكن است از ما دور باشد در حالى كه میان ما و قلب ما جاى او است! (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ) (سوره انفال آیه 24).
وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُۆْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (بقره ـ 186)
و هر گاه بندگانم از تو درباره من پرسند (بگو:) همانا من نزدیكم دعاى نیایشگر را آن گاه كه مرا مىخواند پاسخ مىگویم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد كه به رشد رسند.
سلاحى به نام دعا و نیایش
از آنجا كه یكى از وسایل ارتباط بندگان با خدا مساله دعا و نیایش است ، به دنبال ذكر بخش مهمى از احكام اسلام در آیات گذشته آیه مورد بحث از آن سخن مىگوید، و با اینكه یك برنامه عمومى براى همه كسانى كه مىخواهند با خدا مناجات كنند در بردارد،
قرار گرفتن آن در میان آیات مربوط به روزه مفهوم تازهاى به آن مىبخشد، چرا كه روح هر عبادتى قرب به خدا و راز و نیاز با اوست.
برخى افراد از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله مىپرسیدند: خدا را چگونه بخوانیم؟ آیا خدا به ما نزدیك است كه او را آهسته بخوانیم و یا اینكه دور است كه با فریاد بخوانیم؟! این آیه در پاسخ آنان نازل شد.
دعا كننده، آنچنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد كه در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بكار برده است: اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیك هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مىكنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت كنند. این ارتباط محبّتآمیز در صورتى است كه انسان بخواهد با خداوند مناجات كند.
دعا كردن، همراه و همرنگ شدن با كلّ هستى است. طبق آیات قرآن، تمام هستى در تسبیح و قنوت هستند «كُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» (بقره، 116)
و تمام موجودات به درگاه او اظهار نیاز دارند «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (الرحمن، 29) پس ما نیز از او درخواست كنیم تا وصلهى ناهمگون هستى نباشیم.
قرآن درباره دعا سفارشاتى دارد، از آن جمله:
1ـ دعا و درخواست باید خالصانه باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ» «1»
2ـ با ترس و امید همراه باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «2»
3ـ با عشق و رغبت و ترس توأم باشد. «یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً» «3»
4ـ با تضرّع و در پنهانى صورت بگیرد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً» «4»
5ـ با ندا و خواندنى مخفى همراه باشد. «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا» «5»
در اصول كافى، صدها حدیث در اهمیّت، نقش و آداب دعا، توجّه و اصرار و ذكر حاجتها هنگام دعا و دعاى دسته جمعى و ایمان به استجابت آن آمده است. «6»
سۆال: چرا گاهى دعاى ما مستجاب نمىشود؟
پاسخ:
عدم استجابت دعاى ما به خاطر شرك یا جهل ماست.
در تفسیر المیزان مىخوانیم كه خداوند در این آیه مىفرماید: «أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ» خودم اجابت مىكنم دعا كنندهاى را كه فقط مرا بخواند و با اخلاص تمام، از من طلب خیر كند.
پس اگر دعا مستجاب نشد، یا به جهت آن است كه ما از خداوند خیر نخواستهایم، و در واقع براى ما شرّ بوده و یا اگر واقعاً خیر بوده، خالصانه و صادقانه از خداوند درخواست نكردهایم و همراه با استمداد از غیر بوده است و یا اینكه استجابت درخواست ما، به مصلحت ما نباشد كه به فرموده روایات، در این صورت به جاى آن بلایى از ما دور مىشود و یا براى آینده ما یا نسل ما ذخیره مىشود و یا در آخرت جبران مىگردد.
در اصول كافى مىخوانیم: كسى كه غذاى حرام بخورد، یا امر به معروف و نهى از منكر نكند و یا از سر غفلت و بىاعتنایى دعا كند، دعایش مستجاب نمىگردد.
معناى دعا، ترك كسب و كار نیست، بلكه توكّل به خداوند همراه با تلاش است.
لذا در حدیث مىخوانیم: دعاى بیكار مستجاب نمىشود.
شاید قرار گرفتن آیهى دعا در میان آیات روزه به خاطر تناسب بیشترى است كه ماه خدا با دعا دارد.
سۆال: با اینكه كارهاى خداوند قانونمند و بر اساس عوامل و سنّتهاى ثابت است، پس دعا چه نقشى دارد؟
پاسخ:
همانگونه كه انسان در سفر، حكم نماز و روزهاش غیر از انسان در وطن است، انسان دعا كننده با انسان غافل از خدا متفاوت هستند و سنّت خداوند لطف به اوّلى است، نه دوّمى. آرى، دعا و گفتگو با خداوند، ظرفیّت انسان را براى دریافت الطاف الهى بیشتر مىكند. همانگونه كه توسل و زیارت اولیاى خدا، شرایط انسان را عوض مىكند. چنان كه اگر كودكى همراه پدر به مهمانى رود، دریافت محبّتش بیش از آن خواهد بود كه تنها برود.
بنابراین دعا، زیارت و توسل، سبب تغییر شرایط است، نه برهم زدن سنّتهاى قطعى الهى.
پیامهای آیه:
1ـ دعا در هرجا و در هر وقت كه باشد، مفید است. چون خداوند مىفرماید: من نزدیك هستم. «فَإِنِّی قَرِیبٌ» (آنچه از اوقات مخصوصه، یا اماكن مقدّسه براى دعا مطرح شده براى فضیلت است، نه انحصار به آن ایام و یا اختصاص به آن امكنه)
2ـ خداوند به ما نزدیك است، ولى ما چطور؟ اگر گاهى قهر او دامن ما را مىگیرد، به خاطر دورى ما از خداوند است كه در اثر گناهان مىباشد. «فَإِنِّی قَرِیبٌ»
3ـ استجابت خداوند دائمى است، نه موسمى. «أُجِیبُ» نشانهى دوام است.
4ـ با آنكه خدا همه چیز را مىداند، امّا دعا كردن وظیفهى ماست. «فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»
5ـ دعا آنگاه به اجابت مىرسد كه همراه با ایمان باشد. «وَ لْیُۆْمِنُوا بِی»
6ـ دعا، وسیلهى رشد و هدایت است. «لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»
پی نوشت ها:
(1). غافر، 14.
(2). اعراف، 56.
(3). انبیاء، 90.
(4). اعراف، 55.
(5). مریم، 3.
(6). كافى، ج 2، كتاب الدعا.
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1
کافی ج 2