سیاست های کلی اقتصادی در رسانه ملی
در سه سال اخیر و با شدت یافتن تحریمهای اقتصادی علیه ایران که منجر به کاهش شدید درآمدهای نفتی کشور شد، دولت در اختصاص بودجه به سازمان صدا و سیما با مشکل مواجه شد. البته برخی از ملاحظات سیاسی نیز در شدت و ضعف این کاهش اختصاص موثر بود. اما ریشه اصلی کاهش بودجه تخصیصی به صدا و سیما کاهش درآمدهای نفتی دولت بود.
کاهش بودجه شدید صدا و سیما از یک طرف و طرحهای توسعهای که صدا و سیما آنها را با جدیت دنبال میکرد، این سازمان را با بحران مالی روبهرو کرد. گذر از بحران مالی صدا وسیما نیازمند راهکارهای جدیدی بود که باید اتخاذ میشد.
به نظر، رسانه ملی راحتترین راه ممکن را برای تامین هزینههای جاری و توسعهای خود برگزید. رفتن به سمت فروش آنتن رسانه ملی به بخش خصوصی پولدار؛ راحتترین گزینه و دم دستترین گزینه برای رفع بحران مالی پیش آمده بود که از سوی مدیریت رسانه ملی انتخاب شد.
البته رفتن به سمت بخش خصوصی پولدار و فروش آنتن به آنها، فی نفسه کار مذمومی نیست و راهی برای تامین درآمد و کاهش وابستگی به بودجه دولتی است. اما این کار نیازمند توجه به نکاتی است که به نظر میرسد مدیریت سازمان صدا و سیما به این نکات توجه کمتری داشته و برای همین ما شاهد وضعیت فعلی هستیم.
نکته ای که لازم است رسانه ملی به آن توجه داشته باشد، اما تا به حال به آن توجه نکرده شناخت درست از وضعیت اقتصادی کشور است. انتظار از رسانه ملی این است که سیاستهای اقتصادی و تبلیغی خود را متناسب با سیاستهای کلی اقتصادی که مد نظر رهبر انقلاب است، تدوین و اجرا کند. مهمترین سیاست کلی در حوزه اقتصاد سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است. هرچند این سیاستها در ماههای اخیر ابلاغ شده است، اما بسیاری از راهبردهای مطرح شده در آن، در چند سال قبل نیز مورد تاکید رهبر انقلاب بوده است. اما رسانه ملی بدون توجه به سیاستهای توصیه شده و بدون شناخت از وضعیت اقتصاد کشور، به سمت تامین نیاز مالی خود از بخش خصوصی حرکت کرده است. اما سئوال مهمی که لازم بود مدیریت رسانه ملی به آن پاسخ دهد این است که در وضعیت فعلی اقتصاد کشور نقدینگی در کدام بخشهای اقتصاد وجود دارد که بتواند برای تبلیغات هزینههای کلان بکند؟
هر کسی که از فضای اقتصادی فعلی کشور اطلاع داشته باشد، میداند که بخش تولید در رکود به سرمیبرد و با مشکلات زیادی روبهروست که یکی از آن مشکلات نبود نقدینگی است. از طرف دیگر به دلیل جذابتر بودن فعالیتهای اقتصادی غیرمولد و ریسک پایین آنها، سرمایهها به سمت این بخش سرازیر شدهاند. در نتیجه ما شاهد توسعه فعالیتهای سوداگرانه، بازرگانی، زمین و مسکن (از جنس برج سازی) و هر فعالیتی غیر از تولید میباشیم. در حالیکه توصیه سیاستهای کلی اقتصادی دقیقا خلاف وضعیت فعلی را ترسیم میکند.
رسانه ملی به دلیل آنکه به دنبال تامین کسری بودجه خود است، بدون توجه به وضعیت فعلی اقتصاد، بستر را برای حضور بخش خصوصی پولدار آماده کرده است، که این فرصت تنها مورد استفاده آنهایی قرار میگیرد که عمدتا در فعالیتهای غیرمولد اقتصادی فعال هستند.
نمونه ای از این موارد حضور پررنگ بانکها در اسپانسری برنامههای تلویزیون و تبلیغات آن است. به نظر میرسد بانکها به نوعی به دنبال مشروعیت سازی برای اعمال خود هستند که البته صدا و سیما فرصت بسیار مناسبی برای این کار است. در حالیکه عملکرد بانکها در سالهای اخیر بیشتر در جهت تقویت بازارهای غیرمولد بوده است و متاسفانه نبود نظارت کافی از سوی بانک مرکزی دست بانکهای عامل و موسسات مالی و اعتباری را برای انجام هرکاری باز گذاشته است. نبود نظارت کافی تا به حدی است که بانکها خود اقدام به تاسیس شرکتهای تجاری ذیل خود کردهاند و بیشتر تسهیلات خود را به آنها اختصاص داده و این شرکتها نیز در فضای اقتصادی غیرمولد فعالیت دارند.
نمونه دیگر حضور پررنگ بخش خصوصی پولدار در صدا و سیما، حضور شرکتهای برجسازی در رسانه ملی است.
و یا تبلیغات انواع مواد غذایی که با قرعه کشی های هفتگی و جوایز گران قیمت ساعت های طولانی ای از برنامه های تلویزیون را به خود اختصاص می دهند.
نکته مهم که رسانه ملی به آن توجه نکرده است، این است که اینگونه تبلیغات سبب میشود تا ادارک غلط از فعالیت صحیح اقتصادی در ذهن مخاطبان شکل بگیرد.
به نظر میرسد رسانه ملی باید رفتار خود در این زمینه را تغییر دهد تا بتواند نقش درست در تحقق اقتصاد مقاومتی را ایجاد کند. در بند 21 سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی تاکید شده است تبیین و گفتمانسازی اقتصاد مقاومتی یکی از وظایف رسانهها است. اما رفتار فعلی رسانه ملی خلاف این سیاستهاست و اگر بازنگری در آن صورت نگیرد، ضربات جبران ناپذیر به اقتصاد کشور وارد خواهد کرد. به طور قطع گام اول اصلاح وضعیت فعلی فهم درست از اقتصاد مقاومتی است که باید تصمیمگیران رسانه ملی از آن برخوردار شوند.
ناهمخوانی آگهی های تلویزیون با اقتصاد مقاومتی
چندی پیش حسام الدین آشنا در رابطه با آسیبشناسی تبلیغات تلویزیونی عنوان کرد: اتفاقی که در سالهای اخیر به ویژه 2 سال گذشته در صداوسیما در حوزه تبلیغات تجاری رخ داده است یکی از فجایع فرهنگی در کشور ما است که با نبود تدبیر مناسب در مورد مدیریت دخل و خرج یک بنگاه مدیریتی رخ میدهد.
مشاور رییس جمهور در امور فرهنگی با اشاره به حجم زیاد تبلیغات و مغایر بودن این رویکرد با اقتصاد مقاومتی از مسئولان رسانه ملی خواست که اجازه دهند بعضی شبکههای صداوسیما از زنجیر تبلیغات تجاری آزاد شوند.
متاسفانه صداوسیما بدون اینکه با مانعی جدی مواجه شود شروع به فروختن آنتن به ارزانترین قیمت و نازلترین کیفیت کرده است. دیده می شود که محصولاتی در مناسبترین ساعات پخش رسانهای ترویج میشوند که از حداقل کیفیت هم برخوردار نیستند و بعضی شرکتها به صورت انحصاری توانستهاند حجم زیادی از آنتن را به خود اختصاص دهند.
مشاور رییس جمهور با بیان اینکه ارزانفروشی آنتن تنها یک پدیده اقتصادی نیست، تاکید کرد: این امر نشان دادن وجهه پایین رسانه است که به این ارزانفروشی دست پیدا کرده است. متاسفانه امروزه بسیاری از مسئولان رسانه مدعی هستند که افزایش آگهیهای تجاری به معنای توجه شرکتها به میزان بالای مخاطبان رسانه است حال آنکه در شرایط وجود بازار رقابتی این ادعا درست است و در بازار انحصاری افزایش آگهی و تبلیغات تجاری صرفا به معنای افزایش سود و از طریق فروش آنتن است.
کسانیکه این تبلیغات تجاری را اینطور در رسانهها به عرضه میرسانند به امید فروش کالاهای خود هستند اما نتیجه نهایی اینها این است که اتفاقا تولید داخل را ضربه میزند چون اینها کالاهایی نیستند که نیاز اساسی جامعه باشد.
کالاهای تبلیغ شده معمولا کالاهایی هستند که بدون تبلیغ تلویزیونی فروش نمیروند و این نشان میدهد که اینها نیازهای کاذب هستند و علاوه بر آن با شعارها و اصول ما مثل اقتصاد مقاومتی، اصلاح الگوی مصرف و خودکفایی اقتصادی چندان همخوانی ندارند.
فراوری: زهرا فرآورده
بخش ارتباطات تبیان
منابع: مهر- بولتن نیوز
مطالب مرتبط:
جایگاه گمشده تبلیغات در تلویزیون!