بهترین کلاس اخلاقی که می توانیم برویم!
رواج معنویت و وجود انگیزه برای تهذیب نفس در میان جامعه هر چند پدیده ای بسیار نیکو و مسرت بخش است ولی در این میان نباید از آسیب شناسی این واقعه خشنود کننده غافل بود.
یکی از عمومی ترین آسیب ها و خطرات تهدید کننده این پدیده بعضی کلاس های اخلاق بدون ضابطه و ظاهر فریب است که گه گاه از فجایع رخ داده در بعضی از این کلاس ها خبرهایی به گوش می رسد.
نوشتار کوتاه پیش رو می کوشد تا شماری از شرایط یک کلاس اخلاق را بیان نماید.
قبل از هر چیز بیان این نکته لازم است که از دید ما جلسه ی اخلاقی و اصلاً تزکیه ی نفس و تهذیب اخلاق به هیچ روی یک مسأله ی لوکس و یک کالای تزیینی نیست بلکه آنقدر این مسأله مهم است که اولین عهده دار آن رسول گرامی اسلام – صلی الله علیه و آله – می باشند.
از سوی دیگر ، این مسأله با ابدیت و سعادت آدمی به طور مورد تأکیدی گره خورده است چنانچه خداوند متعال فرموده است: «قد افلح من زکیها» براستی رستگار شد آنکس که نفس خود را تزکیه نمود (1) لذاست که آنچه تقدیمخوانندگان محترم می شود مطالبی جدی و به اعتباری شاید ناراحت کننده بوده باشد.
اصلاً خوب است اولین ویژگی درس اخلاق را از همین مطلب الهام بگیریم : آیا مثلاً کلاس اخلاق را می توان به دور هم نشستن و خواندن شعری از اشعار عرفانی و در پی آن به وجود آمدن حالتی خوش و احیاناً روان شدن اشک از دیدگان تعریف کرد؟ آیا معنویت نفس آدمی و پالایش آن به این جلسات و یا این روش ها امکان پذیر است؟
البته این جلسات به خودی خود اشکال شرعی شاید نداشته باشد ولی دیگر کلاس اخلاق نیست. غرض ما آنست که کلاس اخلاق باید از مطالب جدی عالم و نفس آدمی صحبت کند و توجه نفس آدمی را به خداوند متعال و آخرت معطوف بدارد.
رذیلت های موجود در نفس را در نظر آدمی همانگونه که قبیح و زشت هستند جلوه دهد و آدمی را تشویق به زدودن آنها کند و در ترک گناهان احتمالی مۆثر باشد.
این سخن امیرالمۆمنین را به دقت ملاحظه کنید: والشقی من انخذع لمواه و غروره (2) و بدبخت آن کسی است که گول هوس و فریب کاری نفس خود را خورده است.
در جای دیگری می فرمایند: والحرص و الکبرو الحسد دواع الی التقحم فی الذنوب (3) حرص و کبر و حسد انگیزه هایی برای فرو رفتن در ذنوب هستند. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که رأس کل خطیئة حب الدنیا (4) یعنی آغاز هر خطایی دوستداری دنیاست.
چنانچه از آن حضرت نقل است که فرمودند: ان سوء الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخل العسل (5) براستی بدی اخلاق عمل را نابود می کند همانسان که سرکه عسل را.
خواننده محترم عنایت دارد که این سخنان کاملا جدی و به دور از سخنان به اصطلاح دل خوش کننده و آسایش آفرین است البته در سوی دیگر روایات تحذیر کننده و ترس آفرین ، روایاتی بسیار جدی ولی امیدساز و تشویق کننده هم وجود دارد کما اینکه از حضرت امام صادق (علیه السلام) منقول است که: ان صاحب الخلق الحسن له مثل اجرا الصائم القائم، همانا اجر کسی که دارای خلق نیکوست همانند ثواب روزه داری است که شب را به نماز شب گذرانده است. (6) یا از آن حضرت منقول است که : البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار (7) نیکوکاری و حسن خلق ، خانه ها را آباد می کنند و بر طول عمرها می افزایند.
از هر دو دسته این روایت در میان احادیث اهل بیت (علیهم السلام) کم نیست و با جستجویی ساده ، می توان نمونه هایی را به دست آورد.
پس ویژگی اول یک کلاس اخلاق مناسب این است که در آن باید به صورت جدی مطالب واقعی درباره ی تهذیب نفس و واقعیات عالم مطرح بشود و این مسائل اصل مطالب را تشکیل بدهید اما خصوصیت دوم: به نظر می رسد اگر هدف اخلاق، تعالی آدمی و تقرب یافتن به ساحت خداوند متعال است، باید در میان حقایق مورد اشاره در بند قبل ، سبک سنگینی و به اصطلاح یک سنجش به عمل آورد و مطالبی راکه نقش تعیین کننده تر و مۆثرتری دارند، با تأکید بیشتری مطرح نمود.
جالب است که این مسائل در روایت شریفه به روشنی مطرح شده اند.
از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند: من اشدما فرض الله علی خلقه ذکر الله کثیرا ثم قال: لااعنی سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر و ان کان منه و لکن ذکر الله عندما احل و حرم فان کان طاعة عمل بها و ان کان معصیة ترکها (8) ؛ سخت ترین کاری که خدا بر خلقش واجب ساخته است ذکر بسیار خداست (البته) . مقصودم سبحان الله و الحمدلله و لااله الله و الله اکبر نمی باشد اگر چه این هم از جمله ی ذکر خداوند است بلکه مقصود من یاد آوردن خداوند است در آنچه حلال و حرام نموده است که اگر طاعت خداست به آن عمل کند و اگر گناه است آن را ترک کند.
کما اینکه نقل شده که آن حضرت فرمودند: علیکم بالورع فانه لاینال ما عندالله الا بالورع (9) بر شما باد به ورع و پرهیزکاری، چرا که آنچه در نزد خداوند است فقط بوسیله ورع به دست می آید .
چنانچه به حسب نقل مرحوم کلینی فرمودند: قال الله تبارک و تعالی: ما تحبب الی عبدی با جب مما افترضت علیه (10) خداوند تبارک و تعالی فرمود: بنده ی ما با عملی محبوبتر از انجام اموری که بروی واجب کرده ام به دوستی من نگراییده است . مشابه این روایات نیز باز هم می توان یافت پس دومین ویژگی آن شد که در جلسه ی اخلاق باید بر مهمترین راههای وصول به قرب خداوند تأکید شود و آن ؛ انجام واجب و ترک حرام است. البته بعضی کلاسهای سطح بالا را می توان یاد کرد که شرکت کنندگان از این مرحله اساسی عبور کرده و کاملا ملتزم به ورع و تقوا هستند و لذاست که مطالب آن جلسات طور دیگری خواهد بود ولی بحث ما یک بحث نوعی و عمومی است.
روشن است که از دل این شرط ، این مسأله با اهمیت و سرنوشت ساز به خوبی فهمیده می شود که استاد اخلاق باید در درجه ی اول کاملاً ملتزم به رعایت احکام شرع باشد وگرنه محل سوءظن و بدگمانی خواهد بود.
ویژگی سوم که بسیار حیاتی است و تا حد زیادی تأمین کننده دو ویژگی قبلی است آنست که استاد اخلاق باید به تأیید مرجع تقلید آدمی رسیده باشد و اگر علاوه بر برخورداری از این تأیید خود، مجتهد نیز بوده باشد بسیار بهتر است .
به احتمال زیاد اهمیت این ویژگی و چرای آن برخواننده ی فرهیخته ی این نوشتار کوتاه پوشیده نیست ولی اجمالاً عرض می کنیم که اصولاً مطلب زیر – از جمله آموزه های اخلاقی – اگر از پشتوانه ی تأیید مرجع تقلید آدمی بهره مند نباشد – حال یا مستقیماً و یا غیر مستقیم – یک مستند و تکیه گاه مطمئن به حساب نمی آید چون مراجع معظم تقلید نائبان حضرت ولی عصر(عج) در امر تعلیم معارف و آموزه های اسلامی هستند و این مقام برای غیر آنها وجود ندارد هر چند این مسأله ممکن است باعث تعجب یا ناراحتی بعضی از خوانندگان محترم بوده باشد البته این بحث بسیار عمیق و مفصل است که از حوصله ی این نوشتار خارج است.
پی نوشت ها:
1- سوره الشمس آیه /9
2- نهج البلاغه خطبه 86
3- همان، حکمت 371
4- اصول کافی، 2/315
5- همان ص321
6- اصول کافی، ج2 ص100
7- همان ص100
8- همان ص80
9- همان ص 76
10- همان ص 82
سید علی محمد هاشمی رضوانی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان