چگونه فقر به دنیا آمد ؟!
فقر نیز همچون دیگر مخلوقات ابتدا از نعمت وجود برخوردار نبوده به واسطه ای قدم بر کره خاکی گذاشته است.
البته لازم به ذکر است که سخن ما در باب فقر وجودی و ذاتی نیست بلکه مرادمان فقر ملموسی است که امروزه دامنگیر عام و خاص است یعنی فقر مادی، فقری که از آن به عنوان مرگ یاد شده است. امام علی علیه السلام در این باره می فرمایند : فقر مرگ بزرگ است. ( نهج البلاغه / حکمت 163)
فقر نیز ثمره ازدواج است؟
در روایتی از امیرالمومنین علی علیه السلام، فقر ثمره و نتیجه ازدواجی ناخرسند و بد فرجام معرفی شده است، در این باره حضرت می فرمایند : «هنگامى كه اشیا دو به دو با هم ازدواج كردند، تنبلى و ناتوانى با هم ازدواج كردند و از آنها فقر به دنیا آمد.» (منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة) / ج22 / 161)
بله، دو زوج همگون، زوجی که هر دو از عدم و نیستی سخن می گویند ازدواجشان جز فقر و نداری ثمری نخواهد داشت. دراین فرصت سخن ما اندر احوالات سستی و تنبلی است و صحبت از ناتوانی را به فرصتی دیگر موکول می کنیم.
تنبلی و ثمرات آن
گاه فقر به خواستهی خود فرد در زندگانی او متولد می گردد و روز تولد فقر زمانی است که درد تنبلی و سستی وجود فرد را به خود فرا گیرد دراین حال کسی جز خود فرد را در تنگدستی اش نباید سرزنش کرد. فقر تنها یکی از موالید تنبلی است، تنبلی و سستی در کار علاوه بر فقر فرزندان ناخلف دیگری نیز با خود به همراه دارد از آن جمله:
1) تباه شدن دین، دنیا و آخرت
حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در ضمن سفارش خود به یكى از فرزندانش فرمود: بپرهیز از تنبلى و سستى كه آنها تو را از نصیب دنیا و آخرتت محروم مىگردانند. (جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه صحت / 297 ) و امیر مۆمنان علیه السلام فرمود: «سستى و تنبلى، آخرت را تباه مىكند.» (منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة) / ج22/ 159 )
فقر ثمره ی وجود تنبلی هم دنیای فرد را تباه می سازد چرا که او رااز دست یابی به لذایذ حلال دنیا محروم می کند و در عین حال می تواند منجر به کفر و نفاق نیز گردد و در این حال فرد فقیر مصداق خسر الدنیا و الآخرت می گردد. امام صادق «علیه السلام » فرمودند : تنبلى به دین و دنیا هر دو زیان مىرساند. (الحیاة / ترجمه احمد آرام / ج1 / 539 ) و امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند:اى پسرم من بر تو از تنگدستى مىترسم (كه مبادا بر اثر بىچیزى دست طمع پیش مردم دراز كرده به داده خدا رضاء ندهى) پس از (شرّ) آن به خدا پناه بر كه تنگدستى جاى شكست و كم بودى در دین است.(ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام) / ج6 / 1238 )
2) ناتوانی در اداء حق
پیغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در ضمن سفارش خود به على علیه السلام فرمود: اى على! مزاح و شوخى نكن كه ارزش و آبرویت مىرود، و دروغ نگو كه نور (چهرهات) مىرود، و از دو خصلت پرهیز كن: از سستى و تنبلى اگر سستى و بىتابى كنى نمىتوانى در راه حق شكیبا باشى، و اگر تنبلى كنى حقى را نمىتوانى اداء كنى، یا على! هر كه سستى و بىتابى بر او چیره شود آسایش و راحتى از او رخت مىبندد. (جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه صحت / 297 )
ابن سنان از امام صادق علیه السّلام روایت میكند كه فرمود: از دو خصلت دست باز دارید كسالت و خستگى، اگر خسته شدى در برابر حق صبر نمیكنى، و اگر كسالت پیدا كردى حقى را ادا نخواهى كرد .
امام على علیه السّلام فرمودند: از كسالت دورى كنید، زیرا هر كس كسل شد نمیتواند حق خداوند را انجام دهد (ایمان و كفر ( ترجمه الإیمان و الكفر بحار الأنوار) / ج2 / 592 ) هر كس خود را بسستى سپارد أداء حقوقی را واگذارد، و هر كس از گفتار سخنچین پیروى كند دوست خود را از دست بدهد. (منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) / ج21 / 308 )
هر كه سستی گرفت حق بنهاد گوش نمّام دوست از كف داد
3) کلید هر بدی، زشتی و ناکامی
امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:«هر كس تنبلى و سستىاش مداومت یابد، آرزویش ناكام و عملش زشت خواهد شد.» و عمر بن یزید از امام صادق علیه السلام روایت مىكند كه فرمود: «بپرهیز از تنبلى و دلتنگى؛ زیرا آن دو، كلید هر بدى و زشتى است. (منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة) / ج22 / 161 )
4) عدم اعتماد مردم
یکی دیگر از نتایجی که تنبلی با خود به همراه دارد کناره گیری مردم از وی و برداشتن چشم امید از اوست. چرا که اگر شخص سست و تنبل وعده ای دهد نمی توان یقین داشت که به وعده اش عمل خواهد کرد از این رو امام على «علیه السلام » می فرمایند: در كارهاى خود بر آدم تنبل تكیه مكن. (الحیاة / ترجمه احمد آرام / ج1 / 537 )
و اینگونه است که سستی و تنبلی ثمره وجودی فرد را به باد فنا داده و هدفمندی نظام هستی را به فراموشی می سپرد. چگونه از انسانی که تن به تن پروری و تن آسایی داده می توان شرف و آبرویی را انتظار داشت،امام علی علیه السلام می فرمایند: نیکوترین کارها پاسداری از آبرو و شرف است به وسیله مال. ( الحیاة/ ترجمه احمد آرام/ ج3/ 297) در وصف فردی که بار زندگی خویش را به دوش دیگری سپرده و در جهت رزق حلال گام بر نمی دارد می توان گفت انسان مرده ای بیش نیست که بوی تعفنش دیگران را آزار می دهد و خاکی پذیرای مدفون ساختنش نیست.
مریم پناهنده
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
1) الحیاة/ ترجمه احمد آرام/ ج 3و 1
2)منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة) / ج22
3)منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) / ج21
4)ایمان و كفر ( ترجمه الإیمان و الكفر بحار الأنوار) / ج2
5)جهاد النفس وسائل الشیعة / ترجمه صحت
6) ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام) / ج6