ادبیات و آزادی از رنگ تعلق
امبرتو اکو برای ایرانیها نام شناخته شدهای است. فیلسوف و نویسندهای که با جهتگیریها و مواضعش پیرامون مسائل اجتماعی و جهانی همواره، به عنوان چهرهای کاریزماتیک شناخته میشود.
کتاب «سه قصه» دربرگیرنده سه قصه کوتاه اکو برای کودکان است. قصههایی با موضوعاتی جهانی مثل بمب اتم، صلح جهانی و محیط زیست. غلامرضا امامی، مترجم این اثر که اصرار داشته کپیرایت این کتاب توسط نشر چکه ناشر «سه قصه» حتما پرداخت شود، از آشناییاش با اکو و جهانبینی او سخن گفته است.
چرا امبرتو اکو؟
در دنیا فیلسوفان، نشانهشناسان و داستاننویسان بیشماری هستند ولی برای من و بسیاری دیگر امبرتو اکو یک چهره شاخص است. چهرهای که هیچگاه کنار گود ننشسته. چه در مسائل جامعهاش و چه مسائل جهانی همیشه موضع گرفته است. درواقع همیشه فریاد سفید انسانی او در میان صدای سرخ گلولهها و توپها و تانکها .. امواج رنگی تلویزیونها... سطرهای سیاه مطبوعات به گوش میخورد. نگاهش همیشه دو سو داشته... سویی ضد جنگ و برپایی صلح و سوی دیگر نگاه پلورالیسمی به انسان و جهان. در چشم او همه انسانها از حقوق برابر برخوردارند.
سیلویو برلوسکونی نخست وزیر سابق ایتالیا صاحب چند شبکه تلویزیونی و باشگاه معروف میلان و چند مو سسه انتشاراتی است .... برلوسکونی به سبب ثر وت انبوهش نخست وزیر ایتالیا شد. آقای اکو از همان روز اول بر علیه این اتفاق موضع گرفت و گفت برلوسکونی یک هیتلر دیگر است. برلوسکونی که نخست وزیر شد در یکی از سخنرانیهایش گفت همان طور که ما نازیسم و فاشیسم و کمونیسم را شکست دادیم، اسلام را هم شکست میدهیم. اکو در واکنش به این سخن او مقاله بسیار جالبی نوشت: ”¨«نازیسم، فاشیسم و کمونیسم یک ایدیولوژی و سیره سیاسی است، اما اسلام یک آیین و یک فرهنگ است... از یاد نبر آقای برلوسکونی ، مقدار زیادی از واژههایی که ما امروز از آن استفاده میکنیم واژههای اسلامی هستند. تو نباید چنین توهینی را نسبت به مسلمانان و یک اقلیت در کشور ما انجام دهی.» ”¨ او یک فیلسوف عزلتگزین نیست. به تحقیق فرزند زمان خویشتن است.
آشنایی با اکو ؟
من هر سال بر اساس علاقه شخصی به نمایشگاه کتاب بولونیا میروم. نمایشگاه بولونیا قدیمیترین وبزرگترین نمایشگاه جهانی کتاب کودک ونوجوان است و چند ی پیش جشن پنجاهمین سالگردش برگزار شد. یعنی قدمتش به مراتب بیشتر از نمایشگاه فرانکفورت است. آقای اومبرتو اکو زاده شمال ایتالیاست. سالی او مهمان افتخاری نمایشگاه بود. مدیر نمایشگاه از دوستان من بود و مرا به او معرفی کرد... در دیدار نخست او را بسیار صمیمی و مهربان یافتم .... در سخنم با او دیواری حس نکردم. به او گفتم شما میدانید در ایران اگر نه بیشتر از ایتالیا ولی به اندازه همین جا بسیار محبوب و مشهور هستید و کتابهایتان به فارسی ترجمه شده است؟ او از این موضوع اظهار بیاطلاعی کرد ... گفت چه کتابی؟ کتاب «به نام گل سرخ» را نام بردم ... و از دوبله فیلم «به نام گل سرخ» به فا رسی سخن گفتم. پرسید از چه زبانی کتاب ترجمه شده؟ گفتم از انگلیسی. پرسید مگر ایران جزو قانون کپیرایت نیست ؟ و من گفتم نه. ولی وظیفه اخلاقی ناشر است که برای شما کتاب را بفرستد که او گفت این اتفاق نیفتاده، ولی کاش برایم فرستاده میشد.
در همان دیدار به او گفتم شما کتابی دارید به نام «سه قصه». دلم میخواهد این کتاب را ترجمه کنم. او هم با خوشرویی و مهربانی پذیرفت و اجازه ترجمه داد. گفتم اما من به شرطی این کتاب را ترجمه میکنم که حقوق و کپی رایت آن از سوی ناشر ایرانی پرداخت شود و من خودم را اخلاقا ملزم میدانم به دو دلیل: یکی این که حق ناشر ایتالیایی است و دیگر این که «سه قصه» تصویرهای بسیار زیبایی دارد و دلم میخواهد به همان زیبایی در فارسی هم نشر یابد ...خو شبختانه نشر چکه حق کپی رایت را پرداخت و ناشر ایتالیایی نقاشیهای زیبا را فرستاد و کتاب به زیبایی نشر یافت و در این مدت کوتاه با استقبال فراوان هممیهنان عزیزم رویارو شد... امیدوارم به زودی شاهد دیدار اومبرتو اکو در ایران باشیم . ”¨کتاب «سه قصه» علاوه بر متن بسیار زیبایش نقاشیهای شاهکاری هم دارد. اصرار داشتم مفاهیم را همانطور که بود به فارسی منتقل کنم چون به قول یک مثل معروف ایتالیایی مترجم خائن است، خواستم خائن نباشم به همین دلیل نهایت امانتداری را در تر جمه کتاب انجام دادم .
بحث تعهد اجتماعی نویسنده
بهتر است بگویم مسئولیت اجتماعی مفهومی بود به خصوص بعد از سال 32 در ایران مطرح شد، مخصوصا با جلال آل احمد. در اروپا هم این مسله را آقای سارتر در کتاب معروف «ادبیات چیست؟» مطرح کرد . در اروپای آن زمان این مسایل مطرح شد نویسندگان چپ وابسته به جریانات چپ به تعهد و مسولیت پیوستند. حتی کسانی هم که وابسته به چپ نبودند به این موضوع اعتقاد داشتند. کسانی مثل برتراند راسل علیه جنگ ویتنام موضع گرفتند و دادگاهی جهانی بر پا کردند . در حقیقت ادبیات از آن جنبه شخصی بودن و فردی بودن خود خارج شد و پیامآور مسایل و مباحث اجتماعی گشت ، اما بعد از آن ما شاهد نوعی بازگشت به احوالات شخصی در ادبیات بودیم. در زمینه تعهد اجتماعی همه نویسندگا ن مدافع ایدیولوژی نیستند، مخصوصا بعد از سقوط شوروی. نویسندگانی خوش درخشیدند که مدافع انسان به صفت عام بوده و هستند. ”¨امبرتو اکو وابسته به حزب چپ نیست. نویسندهای است آزاده و روشنفکری ممتاز.
سه قصه
مخاطب «سه قصه » از 9 ساله تا 90 ساله است یعنی فقط برای بچه ها نوشته نشده، لایههای گوناگونی دارد و اندیشه ای در آن موج میزند هر کس به سهم خویش برداشتی میکند. در یادداشت آغاز کتاب «سه قصه» یادآور شدم که این کتاب مثل قصههای مثنویست... چند لایه وچند رویه است... خوانندگان «سه قصه» هم فقط بچه ها نیستند. ”¨ بحث درباره بمب هستهایست. ”¨بچهها با این مفاهیم، آشنا هستند. زمانی بود تلویزیون، ماهواره یا اینترنت نبود و مردم این ده از ده دیگر خبر نداشتند حالا چه برسد از شهر یا شهر دیگر اما حالا بچهها به همه چیز آشنا هستند. ... بهرحال بچه از هر بی عدالتی ناراحت میشود. وجدان و فطرت بچهها بیعدالتی را بر نمیتابد ...تحمیل اندیشه های سیاسی به آنها کار درستی نیست. چه توسط پدر و مادر چه در محیط آموزشی چه در ادبیات. چون خودش باید به قدرت تشخیص برسد. ... بگذاریم بچهها شادی کنند ... بازی کنند ...
من اعتقاد دارم یک نویسنده یا شاعر حس شخصی خود را بیان میکند .به هیچ وجه و هرگز به خود اجازه نمیدهم با این موضوع مخالفت کنم چون به من ربطی ندارد. جامعه میتو اند با آن احوالات شخصی ارتباط بگیرد یا نگیرد، اما به هر جهت در دنیای ادب چه شعر، چه قصه ، همیشه همذاتپنداری بوده است. ما از آثاری خوشمان می آید که خودمان را درآن بیابیم و ببینیم. اما هر کس حق دارد درحوادث جهان و محیط خودش موضع بگیرد. اکو فیلسوف است .. نشانهشناس است ... داستا ننویس است و نیز استاد دانشگاه... اومبرتو اکو هیچگاه سیاست را در ادبیات دخالت نداد. چون ادبیات باید از بار ایدئولوژی رها شود. هر نوع آن.. فرقی نمیکند. چون ایدئولوژی ها در طول زمان عوض میشوند، ترمیم میشوند، تغییر شکل میدهند .. شکست میخورند ... اصلاح میشوند . اما هنر و ادبیات جاودانه است و زیر این آسمان از هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است ...
منبع: خبرآنلاین