در میان آن عده از کتابخوانهای نسل های قبلی که حالا سن و سالی دارند، بسیارند کسانی که عادت خواندن در آنها با کتابهای جیبی رقم خورده. کتابهایی که حکایت از یک دوران طلایی و خاطره انگیز سپری شده دارند، روزگاری که کتابهای جیبی در قفسه هایی خاص کنار دکه های روز

سه‌شنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۰

زمانه احتضار کتاب جیبی

نگاهی به فراز و فرود کتاب جیبی در بازار کتاب

در میان آن عده از کتابخوانهای نسل های قبلی که حالا سن و سالی دارند، بسیارند کسانی که عادت خواندن در آنها با کتابهای جیبی رقم خورده. کتابهایی که حکایت از یک دوران طلایی و خاطره انگیز سپری شده دارند، روزگاری که کتابهای جیبی در قفسه هایی خاص کنار دکه های روزنامه فروشی، کتابفروشی ها و یا حتی هتل ها و فرودگاه و خیلی جاهای دیگر جاخوش کرده و رهگذران را وسوسه می کردند تا به خیل خریداران پرشمار آنها بپیوندند. آن روزگار گذشت و رسید به این ایام که بسیاری بر این باورند که دوره کتاب‎های جیبی تمام شده است و امکان ندارد آن دوران اوجی که پشت سر گذاشته‎ شده دوباره از سر گرفته شود و مخاطبان کتاب در این روزگار دیگر تمایلی به خرید این کتابها نشان نمی‎دهند و اگر نگوییم روزهای مرگ که لااقل زمانه احتضار کتاب جیبی رسیده است.

فرآوری: رویا فهیم -بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
کتاب جیبی

اما چطور است که در گذشته با وجود جمعیت کمتر و گران نبودن کتاب در قیاس با ارزش پول آن دوره، انتشار کتاب جیبی به عنوان راه حلی برای جذب مخاطب بیشتر موثر بود اما امروزه با وجود افزایش جمعیت و گران شدن چند برابری کتاب طی تنها سه تا چهار سال، کاهش قیمت کتاب در قالب انتشار آن به صورت جیبی نمی تواند موثر واقع شود.

در سالهای اخیر یک حکم کلی درباره قطع کتاب در اذهان شکل گرفته که حکایت از شکست خوردن هر تجربه متفاوت با قطع های رقعی و تا حدودی وزیری دارد عقیده‎ای که چندان دور از واقعیت هم نیست، چه بسا بوده‎اند کتابهایی که به دلیل انتشار به صورت جیبی اصلا دیده‎نشده‎اند و یا بارها شاهد بوده ایم کتابی در قطعی غیر از این دو منتشر شده پس از مدتی به علت ناکامی همین کتاب توسط ناشر دیگری در همین دو قطع متعارف دوباره منتشر شده است.

اما آیا واقعا همین گونه است و مخاطب کم شمار کتاب در ایران به همین دو قطع متداول علاقه دارد یا اینکه این مسئله ای ست تابع عادت و ناشی ازعدم توفیق ناشران در تولید کتابهایی در دیگر قطع ها.

امروز اگر کتاب جیبی نیز منتشر می‎شود به دلیلی کاملا متفاوت با آن چیزی‎ست که در سال‎های دور باعث تولد کتاب جیبی، حیات، اوج گرفتن آن و کسب هویتی خاص برای آن شد.

فی المثل ناشری کتابی جیبی منتشر می کند اما زلم زیمبو و رنگ و لعاب آن به گونه ای ست که قیمت آن چند برابر حالت عادی انتشار کتاب می شود. به این ترتیب در گام نخست اصلی ترین عامل وجودی کتابی جیبی نادیده گرفته می شود.

صرف نظر از بحث اقتصادی در کتاب جیبی، یک فاکتور بسیار مهم در این کتابها، خوش دستی آنها برای مطالعه و راحتی حمل و نقل آنها ست.

این نکته ای ست که از اهمیت کلیدی در چنین کتابهایی برخوردار است پر بیراه نیست اگر بگوییم یکی از نکات مهم در جا نیفتادن کتابهای جیبی برای نسلهای اخیر نقش داشته همین مسئله است.

در این قطع اصولا کاغذ های سفید که ضخامت بالایی داشته باشند، نتیجه دلخواه را به دنبال نخواهد داشت و بی دلیل نیست اگر در موفق ترین تجربه های کتاب جیبی در ایران و جهان از کاغذ کاهی آن هم با ضخامت کم استفاده شده است. در این زمینه نباید از جلد کتاب و میزان سختی آن نیز غافل بود. گذشته از جلدهای سخت گالینگور که برای انتشار کتابهای جیبی مناسب نیست، جلدهای شومیز نیز بهتر ایت از سفتی زیادی برخوردار نباشند.

اما آنچه باعث شد این یادداشت نوشته شود، رویت نخستین جلدهای مجموعه از کتابهای جیبی ست که محتوا و فرم اجرای آن حکایت از یک رویکرد کاملا حساب شده دارد. این کتاب که به عنوان سری «هرمس جیبی» منتشر شده برآیند در نظر گرفتن فاکتورهای مهمی ست که در بالا اشاره شده است. هم شکیلند و هم چاپ خوبی دارند و هم خوش دستند. آنگونه که وقتی آنها را در دست می گیری به این نتیجه می رسی اگر ناشر در انتخاب کتابها نیز همانند شکل اجرای شان دقیق باشد این رویکرد باید احیا کننده مجدد کتاب جیبی در بازار نشر کشور شود و اگر نشد باید یقین یافت که به هر دلیل واقعا نشر کتاب جیبی واقعا به پایان راه خود رسیده که امیدواریم اینگونه نباشد.

****

امروز اگر کتاب جیبی نیز منتشر می‎شود به دلیلی کاملا متفاوت با آن چیزی‎ست که در سال‎های دور باعث تولد کتاب جیبی، حیات، اوج گرفتن آن و کسب هویتی خاص برای آن شد.فی المثل ناشری کتابی جیبی منتشر می کند اما زلم زیمبو و رنگ و لعاب آن به گونه ای ست که قیمت آن چند برابر حالت عادی انتشار کتاب می شود. به این ترتیب در گام نخست اصلی ترین عامل وجودی کتابی جیبی نادیده گرفته می شود.

شاید برای روشن شدن این بحث بد نباشد در پایان اشاره ای داشته باشیم به تاریخچه انتشار کتابهای جیبی در ایران و جهان. زیرا می تواند روشن کننده این واقعیت باشد که چرا در ایران و جهان رویکردی موفق به این قطع شکل گرفته است.

کتاب جیبی در جهان

انتشار کتاب جیبی در جهان قدمتی دیرینه دارد و اطلاع دقیقی در دست نیست که نخستین بار در کجا و توسط چه کسی برای اولین بار کتابی در این قطع منتشر شد.

اما آن کسی که با رویکردی ابتکاری به کتاب‎های جیبی هویت داد و باعث شد سهم قابل توجهی از تولیدات بازار کتاب در این قطع منتشر شوند، «هانری فیلیپاچی» بود، هم او بود که عنوان «کتاب جیبی» را برای این سری از کتابها برگزید، در سال 1953 وقتی ایده‎ی او به اجرا در آمد، باعث شد که قیمت کتابها در این قطع نو ظهور (5/11*16 سانتی متر) به یک چهارم قیمت پیشین آن برسد.

کتاب‎های جیبی در ایران

در ایران نیز روشن نیست اولین بار کدام کتاب، توسط کدام ناشر به صورت جیبی منتشر شده است. البته شاید بتوان به نمونه‎هایی اشاره کرد که از قدیمی‎ترین نمونه‎های کتابهای جیبی بوده و پیش از رونق گرفتن بازار این دست کتابها در ایران منتشر شده‎اند.

ضرورت انتشار کتابهای جیبی در ایران البته بیش از دیگر کشورها احساس می شد، چرا که عدم گرایش فطری ایرانیان به مطالعه و اختصاص ندادن بخشی از هزینه‎های سبد مایحتاج خانواده به کتاب، با بکار گرفتن ایده عرضه کتاب ارزان در قطع جیبی می‎توانست، حوزه کتابخوانی را تا اندازه‎ای متحول کند؛ چنان که قریب به پانزده‎سالی نیز همینگونه بود.

اما این دوره طلایی در انتشار کتابهای جیبی چگونه آغاز شد؟ نخستین کسی که ایده انتشار کتابهای جیبی به صورت متداوم و در یک مجموعه بزرگ و با هدف پایین آوردن قیمت و افزایش مخاطب به ذهنش رسید، «همایون صنعتی زاده» بود، آن هم در در اواخر دهه سی، او با بنا نهادن «سازمان انتشارات جیبی» زمینه‎ساز گسترش آن شد، این موسسه البته در مقام عمل نتوانست حرکت مورد نظر موسس آن را محقق سازد. «سازمان انتشارات جیبی» اگر چه به‌عنوان بخشی از انتشارات فرانکلین راه‌اندازی شد‎ه بود، اما در واقع کم و بیش مستقل بود و از اساسنامه آن تبعیت نمی‎کرد، اما این ایده در ابتدا با ناکامی همراه شد، به هر حال سازمان هنوز یکساله نشده، ورشکسته شد.

در اوایل دهه چهل مدیریت این سازمان که در آستانه تعطیلی قرار داشت، به مجید روشنگر که تجربه کار در انتشارات پنگوئن را داشت واگذار شد و او نیز با بکار بستن تجربیات و آموخته‎هایش آن را به سود دهی رساند، روایت است که «سازمان انتشارات جیبی» در طول چند سال قریب به 500 عنوان کتاب منتشر کرد، در حالی که کل موسسه 15 نفر بیشتر پرسنل نداشت.

با وجود این در اواخر دهه چهل این سازمان به صورت شرکت سهامی درآمد که انتشارات امیر کبیر با خریدن بخش عمده‎ای از سهام آن، سازمان انتشارات جیبی (موسسه فرانکلین) را به یکی از موسسه‎های زیر مجموعه خود بدل کرد. تقریبا تمامی کتاب‌های منتشرشده از سوی سازمان کتابهای جیبی، تجدید چاپ کتاب‌هایی بود که قبلاً در قطع‎های بزرگ‎تر توسط خود امیر کبیر یا ناشران دیگر منتشر شده بودند. اما انتشار این کتابها در این قطع با قیمتی ارزان و کیفیتی مطلوب با استقبال بسیار زیادی روبه رو شد.

این ماجرا تا پیروزی انقلاب ادامه داشت، اما تغییر و تحولات پس از آن روزگار فترت کتاب جیبی را رقم زد.


منبع: الف