تبیان، دستیار زندگی
‏ شكى نیست كه هیچ مسلمانى نمى‏تواند بپذیرد كه پیامبر عظیم القدر او هنگام غضب ، حرفهاى نامربوط بزند و به اصحاب خودش ناسزا بگوید آن گاه به آنان بگوید شما حق ندارید ناسزا بگویید! پس چه شد كه چنین نسبتهایى به آن بزرگوار رواج یافت به طورى كه در صحاح اهل سنت نی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ای کاش کمی منصف بودیم!

سیرت نگاری کا تعارف ( حصّہ دوّم )

در این مقاله بر آن هستیم که یکی از دیدگاه ها و اشارات اهل سنت را پیرامون پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله و و ویژگی های ایشان بیان کنیم و به آن پاسخ دهیم.


سوال:

مى‏گویند كه پیامبر اكرم (صلی الله و علیه وآله) فرمود: ( خدایا! من جز بشرى نیستم پس هر كس را كه از مسلمانان، ناسزایش گفتم یا لعنت كردم یا تازیانه‏اش زدم و او اهل آن لعنت یا دشنام نبود، آن را براى او مایه رحمت و بركت قرار بده. ) (صحیح بخارى، ج 8، ص 96، كتاب الدعوات، باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله): من آذیته فاجعله له زكاةً و رحمةً .، صحیح مسلم، ج 4، ص 2007، كتاب البر و الصلة و الآداب، باب 25، سنن ابى‏داود، ج 4، ص 215، كتاب السنة، باب فى النهى عن سب اصحاب رسول‏اللَّه (صلی الله و علیه وآله).

این گونه روایات - كه اكثراً از ابوهریره نقل شده - این مطلب را به ما مى‏فهماند كه نبىّ مكرّم اسلام (صلی الله و علیه وآله) بیهوده به افراد دشنام مى‏داد و آنان را لعنت مى‏كرد و به آنها تازیانه مى‏زد!.

پاسخ:

- آیا هیچ مسلمانى مى‏پذیرد كه آن حضرت به كسى دشنام داده باشد؟ یا بیهوده كسى را تازیانه بزند یا لعنت كند؟

‏براى روشن شدن اذهان، دو مورد از دشنامها و نفرین‏هاى آن پیامبر رحمت را نقل مى‏كنیم تا معلوم شود بین پیامبر صحاح و پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله) چه مقدار تفاوت است!:

‏الف: انس مى‏گوید:

‏( دختر بچه یتیمى را مادرم سرپرستى مى‏كرد. روزى پیامبر (صلی الله و علیه وآله) او را دید و گفت: « عمرت دراز مباد. » كودك گریه كنان نزد امّ‏سلیم ( مادر انس ) رفت و جریان نفرین پیامبر (صلی الله و علیه وآله) را به او گفت. او نیز با عجله خدمت رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) رسید. حضرت پرسید چه شده؟ او شكایت كودك را به عرض رساند. فرمود: مگر نمى‏دانى كه من با خدا شرط كردم و گفتم كه من بشرى هستم و مثل دیگران خشنود مى‏شوم و یا غضب مى‏كنم. هر كه را بیهوده نفرین كردم آن را براى او وسیله پاكى و تقرب او در قیامت قرار بده؟ ) صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 2009 ، كتاب البر و الصلة و الآداب ، باب25)

‏ب: ( پیامبر اكرم (صلی الله و علیه وآله) دستور داد كه اگر كسى به فلان آب دسترسى پیدا كرد دست به آن نزند تا من بیایم. دو نفر جلوتر رفته و به آن دست زدند. پیامبر (صلی الله و علیه وآله) وقتى متوجّه قضیّه شد به آن دو ناسزا گفته و هر چه خواست نثارشان كرد . . . ! ) (همان ، ص 1784، كتاب الفضائل، باب فى معجزات النبى (صلی الله و علیه وآله). )

‏ شكى نیست كه هیچ مسلمانى نمى‏تواند بپذیرد كه پیامبر عظیم القدر او هنگام غضب ، حرفهاى نامربوط بزند و به اصحاب خودش ناسزا بگوید آن گاه به آنان بگوید شما حق ندارید ناسزا بگویید! پس چه شد كه چنین نسبتهایى به آن بزرگوار رواج یافت به طورى كه در صحاح اهل سنت نیز به عنوان روایاتى صحیح درج گردید؟!!

‏گیریم كه آن دو نفر با نافرمانیشان پیامبر رحمت را به خشم آورده باشند، آن بچه یتیم چه كرده بود؟ به آن دو نفر ناسزا ، چرا؟

‏در بررسى اینگونه روایت‏ها باید به چند نكته توجه داشت:

1- بخارى در صحیح خود روایات متعددى نقل مى‏كند كه آن حضرت اهل فحش و ناسزاگویى نبود و خود مى‏فرمود: بهترین شما خوش خلق‏ترین شما است، و در حیاء آن حضرت، مى‏نویسد كه از دخترى كه در پرده مى‏باشد باحیاتر بوده است، و نیز از عایشه نقل مى‏كند كه:

( روزى گروهى از یهود نزد رسول خدا (صلی الله و علیه وآله)آمدند و گفتند: « السلام علیكم » ( یعنى مرگ بر شما ) حضرت هم در جواب فرمود: « علیكم ». عایشه مى‏گوید: من ناراحت شدم و گفتم: بر شما باد و خدا شما را لعنت كرده و بر شما غضب نمود. حضرت فرمود: اى عایشه! آهسته‏تر! بر تو باد به رفق و مدارا و بپرهیز از درشتى و فحش. گفتم : مگر نشنیدى چه گفتند؟ فرمود مگر نشنیدى چه جواب دادم؟ نفرین من درباره آنها مستجاب است ولى نفرین آنها درباره من مستجاب نیست. )

‏حضرتش آنگاه كه از كسى ناراحت مى‏شد مى‏فرمود « ترب جبینه » یعنى بر جبین او خاك بنشیند. (صحیح بخارى ، ج 4 ، ص 230، باب المناقب، باب صفة النبى (صلی الله و علیه وآله)، و ج 5 ، ص 34 ، باب فضائل اصحاب النبى (صلی الله و علیه وآله، باب مناقب عبد اللَّه بن مسعود، و ج 8 ، ص 15-17، كتاب الادب، باب لم یكن النبى (صلی الله و علیه وآله)فاحشاً و لا متفحشاً و 104و 106 كتاب الدعوات باب الدعا على المشركین و باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله)یستجاب لنا فى الیهود و لا یستجاب لهم فینا ).

‏آرى، این است خلق و خوى آن بزرگوار و آن بود برخورد آن بزرگ مربّى انسانها با دشمنان یاوه‏گو .

‏مسلم از انس - خادم رسول خدا (صلی الله و علیه وآله)- نقل مى‏كند كه گفت:

‏( من 9 سال حضرتش را خدمت كردم، یكبار به من « اف » نگفت و نیز اگر كارى انجام دادم ( كه نباید انجام مى‏دادم ) نگفت چرا انجام دادى و اگر ندادم ( كه باید انجام مى‏دادم ) نگفت چرا انجام ندادى . ) (صحیح مسلم ، ج 4 ، ص 1804-5 ، كتاب الفضائل ، باب 13).

حضرت محمد

‏راستى آیا مى‏توان باور كرد كه الگو و معلّمى اینچنین، با كودكى یتیم چنان كند كه اعتراض آن كودك و مربّى او را در پى داشته باشد و آنگاه عذر بیاورد كه من بشرى هستم و غضب مى‏كنم و . . . ؟ آیا این عمل از یك بشر عادى سر مى‏زند؟

‏مگر قرآن در اوصاف بندگان واقعى خداى رحمان نمى‏فرماید : « آنان كسانى هستند كه اگر افرادى با آنها به جهالت برخورد بدى كردند، آنان با سِلم و آرامى از آن مى‏گذرند؟ » سوره فرقان ، آیه 63 .

‏مگر نه این است كه حیاء مانع انسان از ناسزاگویى است؟ و مگر خود نفرموده است كه: « حیاء شعبه‏اى از ایمان است . » ؟ ( صحیح بخارى ، ج 1 ، ص 9 و 12 ، كتاب الایمان، باب امورالایمان و باب الحیاء من الایمان).

و مگر خود نفرموده است كه: « مسلمان آن است كه مسلمانان از دست و زبانش آسوده باشند. » الف: صحیح بخارى ، ج 1، ص 9 و 10 ، كتاب الایمان، باب المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده و باب اى الاسلام افضل.

‏و مگر خود نفرموده است كه: « مومن نیست مگر كسى كه براى برادرش همان را بخواهد كه براى خود مى‏خواهد . » ؟ الف : صحیح بخارى، ج 1، ص 10، كتاب الایمان ، باب من الایمان ان یحبّ لاخیه ما یحب لنفسه.

‏مگر در صحیحین نیامده كه: « رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) از همه با تقوى‏تر بوده است؟ » ( صحیح بخارى ، ج 1 ، ص 11-12 ، كتاب الایمان ، باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله)أنا اعلمكم باللَّه و . . . ، و ج 7 ، ص 2 ، ابتداى كتاب النكاح ، ، و ج 8 ص 31 كتاب الادب ، باب من لم یواجه الناس بالعتاب.)

‏آیا ناسزا گفتن از مصادیق تقوى است؟

‏مگر نه این است كه: « از زبان رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) جز حق خارج نمى‏شود؟ » سنن ابى‏داود، ج 3 ، ص 318، كتاب العلم، باب فى كتابة العلم. ‏آیا نا سزاگویى حق است؟ او خود ناسزا گفتن به اصحاب را نهى مى‏فرماید . الف : صحیح بخارى، ج 5، ص 10، باب فضائل اصحاب النبى‏ ، باب بعد از باب قول النبى‏، لو كنت متخذاً خلیلاً قاله ابو سعید.

آیا هیچ مسلمانى مى‏پذیرد كه پیامبر اسلام (صلی الله و علیه وآله)یعنى الگوى همه مومنین - بلكه همه بشریت - خود ناسزا بگوید؟

بخارى در صحیح خود روایات متعددى نقل مى‏كند كه آن حضرت اهل فحش و ناسزاگویى نبود و خود مى‏فرمود: بهترین شما خوش خلق‏ترین شما است، و در حیاء آن حضرت، مى‏نویسد كه از دخترى كه در پرده مى‏باشد باحیاتر بوده است

‏آن حضرت از ناسزا گفتن به مسلمان - چه صحابى و چه غیر صحابى - نهى كرده و آن را « فسوق » نامیده است . (صحیح بخارى ، ج 1 ، ص 19 ، كتاب الایمان ، باب خوف المومن من أن یحبط عمله و هو لایشعر ، و ج 8 ، ص 18 ، كتاب الادب ، باب ما ینهى من السباب و اللعن ، و ج 9 ، ص 63 ، كتاب الفتن ، باب قول النبى (صلی الله و علیه وآله)لاترجعوا بعدى كفاراً ... ؛ صحیح مسلم ج 1 ، ص 81 ، كتاب الایمان باب 28)

‏مسلم نقل مى‏كند كه وقتى به رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) گفتند مشركین را لعنت كن ، مى‏فرماید: « من مبعوث نشدم كه لعنت كنم بلكه براى رحمت مبعوث شدم. » (صحیح مسلم ، ج 4، ص 2007، كتاب البر و الصلة و الآداب، باب 24 )

‏آیا مى‏توان پذیرفت پیامبر رحمت - كه حاضر نیست مشركین را لعنت و نفرین كند - مسلمانان را بیهوده دشنام داده و آنها را لعنت كند و ...؟

‏شكى نیست كه هیچ مسلمانى نمى‏تواند بپذیرد كه پیامبر عظیم القدر او هنگام غضب ، حرفهاى نامربوط بزند و به اصحاب خودش ناسزا بگوید آن گاه به آنان بگوید شما حق ندارید ناسزا بگویید! پس چه شد كه چنین نسبتهایى به آن بزرگوار رواج یافت به طورى كه در صحاح اهل سنت نیز به عنوان روایاتى صحیح درج گردید؟!!

خلاصه:

مصداق پیامبر در هر دو فرقه اسلامی شیعه و اهل سنت یکی است  و همه مسلمانان به جز وهابیت ، حضرت محمد بن عبد الله (صلی الله و علیه وآله) را پیامبر خدا می دانند که برای هدایت آخر الزمان مبعوث شده است.

ای کاش کمی منصف تر می بودیم!

فرآوری: زهرا اجلال      

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

پرسمان

مقاله حسین طبیان ؛ کتابخانه تبیان

وبلاگ حقگو

مطالب مرتبط:

پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله )در نگاه شاهد آن ایام

عفو خداوند و عصمت پیامبر (صلى الله علیه و آله)

پیامبر در خواب هم بیدار بود!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.