دستگیری عطاران بهعنوان بمبگذار
فیلم حالتی مستند – داستانی دارد و با ملاحت ذاتی عطاران باعث شده تماشاگر از تماشای آن لذت ببرد. روایت رضا عطاران از ساخته جدیدش با بخوانید:
خودم را هنرور سینما میدانم
طرح اولیه براساس ایده احمد احمدی (تهیهکننده کار) بود. در ذهن او آدمی بود که برای فیلم کوتاهی به کن میرفت و علاقهمند بود که بر روی فرش قرمز برود. خود من هم چون کلا ارتباط خوبی با هنروران سینما دارم و دوستشان دارم و خودم را هم هنرور سینما میدانم، علاقهمند بودم از زندگی آنها هم در قصهمان داشته باشیم سرانجام تصمیم گرفتیم، شخصیتی که در طول فیلم هم هیچ نامی از آن برده نمیشود به کن برود و اتفاقاتی هم برایش بیافتد. در واقع توهماتی در همه شغلها هست و آدمهایی فکر میکنند اگر به خارج بروند اتفاقات بهتری برایشان میافتد و شکوفا میشوند. تقریبا حال و هوای این چند سال سینما هم در فیلم با نام بردن از اشخاصی که در سینما هستند عنوان و به آن پرداخته میشود. البته احمدی تصاویر زیادی از کن گرفته بود که آنها را کامل دیدم تا شناختی از این جشنواره پیدا کنم. ضمن آنکه از تجربیات کسانی هم که سفر رفته بودند استفاده کردیم، مانند شلنگی که در فیلم بود و برای دستشویی استفاده شد، مشکلی که اکثر ایرانیهایی که خارجی میروند، دارند.
میخواستم یقه اسپیلبرگ را بگیرم
یکسری اتفاقات مانع شد تا آنجور که دوست داشتیم جلو برویم. نیتم این بود که قطعا روی فرش قرمز بروم و یقه اسپیلبرگ را بگیرم اما درست روز قبل، تماشاگری با چاقو سراغ یکی از داوران رفته بود که بعد از آن فضا به شدت امنیتی شد و محافظان با خود اسلحه داشتند که گفتم ممکن است سراغ اسپیلبرگ بروم و گلوله بخورم و در نهایت فکرهای دیگری کردم.در صحنهای باز سراغ اسپیلبرگ رفتم و صدایش کردم تا هدایا را بدهم و خواستم از محافظان رد شوم که باز آن ذهنیت مانع شد و به شکل دیگری آن ناامیدی را نشان دادیم.
نزدیکی کاراکتر فیلم با عطاران
خود من قطعا این دوره را که کاراکتر فیلم در آن است را گذراندهام و الان هم به شکلی این دوره را میگذرانم. برای اینکه به آن جایی که هستیم راضی نیستیم و دوست داریم اتفاقات بهتری برایمان بیافتد و تلاش هم میکنیم. گاهی به همین شکل یا نوع دیگری تلاش میکنیم. مستند بودن کار را بسیار دوست دارم. هر کسی که به این سفرها رفته و فیلم را میبیند، میگوید هیچ چیز اضافه ندارد. داستان سرایی نشده و هر اتفاقی که ممکن است در واقعیت بیافتد برای این آدم میافتد. میشد قصه و یا اتفاقات دیگری ایجاد کرد اما فکر میکنم همین راحتی و سادگی برای این نوع فیلم خیلی بهتر بود.
میخواستم دیدارها براساس شانس باشد
میتوانستیم در شرایط بهتری با افرادی چون "جیم جارموش" صحبت کنیم و افرادی بودند که میتوانستند این شرایط را فراهم کنند اما واقعی نمیشد. حتی یک مهمانی بود که همه آدمهای سرشناس حاضر بودند که پیشنهاد شد به آنجا برویم اما غیرواقعی میشد چون چنین آدمی (کاراکتر فیلم ردکارپت) نمیتوانست به آن مهمانی برود. بهتر بود دیدارها براساس شانس باشد. اتفاقی که افتاد و جارموش و داسینتون که شناخته شدهتر هستند را داشتیم و فهمید که فیلم «جارموش» نمایش دارد و هنرپیشهها همه هستند. که کاراکتر ما هم رفت که ابتدا راه ندادند اما با کارت خانه سینما وارد شد و آنها را دید. شبها مینشستم و به مواردی فکر میکردم و اتفاقاتی که میافتاد را قبل و بعد آن را مینوشتم. مانند همان صحنه "جیم جارموش" که قبل از آن، سکانس کارت خانه سینما و بعد هم صحنه خانه را که درباره جیم جارموش صحبت میکند را نوشتم.
تنها مشکلی که ایجاد شد در مسیری بود که مقابل فرش قرمز است. در آن محدوده نمیتوان از خیابان عبور کرد و باید مسیر زیادی را برای عبور طی میکردیم. فیلمبرداری ما تمام شد و آمدم عبور کنم که مأموران "هاش اف" مرا دیدند و به عنوان بمب گذار مرا گرفتند.
مشکوک شدن جیم جارموش
درباره همه چیز بویژه صدا و تصویر فکر کرده بودیم. برای دوربین قرار بود با خود لوازمی ببریم که در نهایت به تک پایهای رسیدیم که احمدی با آن همه کار کرد. برای صدا هم چون قرار بود مستند باشد به من و افراد مشخص که نقش داشتند "هاش اف" زده میشد و برای بقیه هم نهایت سعیام را میکردم نزدیک شوم تا از میکروفن من صدا گرفته شود. آنهایی که خوب شد استفاده کردیم. مانند پیرمردی که بالای نردبان آوردم و یا اشخاص دیگر که اصلا خبر نداشتند در حال بازی کردن هستند. البته جیم جارموش تنها آدمی بود که مشکوک شد.
دستگیری بهعنوان بمبگذار
تنها مشکلی که ایجاد شد در مسیری بود که مقابل فرش قرمز است. در آن محدوده نمیتوان از خیابان عبور کرد و باید مسیر زیادی را برای عبور طی میکردیم. فیلمبرداری ما تمام شد و آمدم عبور کنم که مأموران "هاش اف" مرا دیدند و به عنوان بمب گذار مرا گرفتند. ظاهرم هم غلط انداز بود و نیم ساعتی تعداد زیادی از پلیسها با فاصله دور من ایستاده بودند که در نهایت با زبان الکنم به آنها فهماندم مشغول فیلمبرداری هستیم و کارت شناساییام را چک کردند و آزادم کردند.
بازگشت به تلویزیون
صحبتهایی برای بازگشت به تلویزیون شده اما همه چیز باید مهیا شود. من هم دوست دارم کار کنم و امیدوارم این اتفاق بیافتد.هنوز به عنوان یک کار خاص و مشخص صحبت نشده اما اگر فیلمنامه خوب باشد و شرایط دیگر هم فراهم شود، امیدوارم امسال کار کنم.
منبع: ایسنا