3شاخصه اصلی شیعه واقعی

شیعه سه مرتبه دارد. مرتبه اوّل، عشق به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» است همه ما، چه مرد و چه زن و چه جوان و چه پیر و چه بیسواد و چه باسواد، تا سرحدّ عشق ، علی«سلاماللهعلیه و اهلبیت«سلاماللهعلیهم» را دوست داریم .
العیاذبالله اگر یک دفعه اتفاق بیفتد بین اینکه تو شیعه نباشی و یا ذره ذره شوی، میگویید حاضرم ذره ذره شوم و اما این عقیده و این عشق به اهلبیت «سلاماللهعلیهم» را از دست ندهم، لذا ما از نظر عقیده عالی هستیم و خیلی باید شکر کنیم و باید برای پدر و مادرانمان کار کنیم و از آنها تشکر کنیم.
مرتبه دوم تشیع، شعار ماست. الان در تمام دنیا شعار «اشهد أنّ علیاً ولی الله» نداریم. الحمدلله در ایران است که در مأذنهها و در مجالس اظهار به اهلبیت«سلاماللهعلیهم» هست و در شادی آنها شاد و در عزای آنها عزاداریم و شعار ما یعنی عزاداری حسین«سلاماللهعلیه» در هیچ جا مثل ایران نیست. در هیچجا نیست که علناً در مأذنهها شهادت به خدا و پیغمبر و امیرالمۆمنین داده شود. این نیز مثل مرتبه اول است و خیلی عالیست و خوب داریم. اگر بگوییم نداریم، ناشکری و تهمت است.
مرتبه سوم تشیع، عمل کردن به تشیع است. معنای تشیع یعنی متابعت از اهلبیت«سلاماللهعلیهم». ما به هر اندازه بتوانیم باید مقیّد به ظواهر شرع باشیم. مثل امیرالمۆمنین علی«سلاماللهعلیه» به نماز اهمیت دهیم.
مثل امام حسین«سلاماللهعلیه» که حتی در دم مرگ نماز خواند. مثل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، عفت و غیرت داشته باشیم. مثل حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» قانون مواسات و ایثار و گذشت و فداکاری داشته باشیم. حاضر باشیم خود نخوریم و به دیگران بخورانیم. حاضر باشیم خود در مشقّت واقع شویم تا بتوانیم گرهای از کار مسلمان باز کنیم.
اگر اهلبیت«سلاماللهعلیهم» به راهی روند و ما به راه دیگری و اگر اهلبیت راهی روند با سرعت حسابی و ما تند نرویم و کند هم نرویم و افتان و خیزان هم نرویم، همه این چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» فرمودهاند: شیعه نیستید. شیعهای باشد که در نماز سهلانگار باشد، میفرمایند ما این شیعه را قبول نداریم: «لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ».[1]
الان وضع ادارههای ما خیلی بد است و بیکاری و کمکاری و بدکاری داریم. امام زمان این را نمیپسندد و قرآن در اینجا میفرماید: تو انتظار فرج نداری و شیعه واقعی نیستی. مگر میشود در اداره کمکاری و بدکاری و بیکاری باشد؟! مگر خودخوری میشود؟! انسان باید عمرش را صرف خدمت به خلق خدا کند، مثل همه ائمه طاهرین«سلاماللهعلیهم» و مخصوصاً امیرالمۆمنین علی«سلاماللهعلیه».
شیعهای باشد که بیعفّت و بیغیرت باشد، حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میفرمایند من تو را قبول ندارم و به شیعهگری نمیپذیرم. باید عملت به زبانت بخورد و زبانت با عقیدهات بخورد و اینها متوقف بر یکدیگر هستند تا یک شیعه خالص شود. و ما در اینجا لنگیم.
یک اهلدلی گفت قبل از اذان صبح، امام زمان«اروحنافداه» را خواب دیدم و دیدم که ایشان ناراحتند و حتی صورتشان سیاه است. به من گفتند آمدم تا به جشنها سری بزنم و معلوم است که امام زمان این جشنها را دوست دارند. فرمودند آمدم یک سری به جشنها بزنم، امّا از بس کشیده به صورتم زدند، فرار کردم. نمیشود شیعه با بیعفّتی و بیغیرتی، نمیشود شیعه با بینمازی و کاهل نمازی و نمیشود شیعه خودمحور و خودخواه باشد و به فکر هیچکس نباشد جز خودش.
قدری بالاتر به فکر هیچکس نباشد به جز خودش و زن و بچهاش. معلوم است که این با آن ایثار و گذشت امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» نمیخورد. امیرالمۆمنین در آن 25 سال که خانه نشین بودند، 26 مزرعه به دست مبارکشان آباد کردند. همه این 26 مزرعه را برای مسلمانها و مستمندان ساختند و یکی از آنها به ارث به اولاد امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» نرسید و همه برای دیگران بود.
حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» فدک داشتند و فدک از مادرشان بود. یعنی نه بیتالمال بود و نه انفال و غنیمت بود و از مادرشان بود و خدا به پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» گفت: «وَ آتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ».[2] حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» ذرهای در این فدک تصرّف نکرد و همه برای فقرا و مستمندان و بیخانهها و برای دخترها و پسرهایی که ازدواج نکردند و خود همان زندگی که داشت، داشت.
یک زندگی ضروری داشت. در حالیکه حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» اگر فدک را هم نداشت، میتوانست یک زندگی آباد و خداپسندانهای برای خود و بچههایش تهیه کند و اما نکرد تا با یک زندگی ضروری از دنیا رفت. امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» در نهجالبلاغه میفرمایند که نمیخواهم مثل من باشید، اما «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ»[3]؛ امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» از شما کمک خواسته و التماس هم کرده است. آقا امام زمان امشب التماس میکند به این شیعه ایرانی که عقیده تا سرحد عشق دارد و میگوید: ای شیعهای که به راستی شیعه هستی، کمکم کن. کمک نیز «یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِكُونَ بی شَیْئاً» است. یعنی در زندگیت گناه نباشد. نمیشود در خانههای ما ماهواره و اینترنت کذایی باشد و تلویزیون کذایی باشد. اگر یکدفعه گناه آمد، فوراً جبران و توبه کن.
شیعهای باشد که بیعفّت و بیغیرت باشد، حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» میفرمایند من تو را قبول ندارم و به شیعهگری نمیپذیرم. باید عملت به زبانت بخورد و زبانت با عقیدهات بخورد و اینها متوقف بر یکدیگر هستند تا یک شیعه خالص شود. و ما در اینجا لنگیم.
امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» وقتی متولّد شدند و از خانه خدا بیرون آمدند، چشمهای مبارکشان بسته بود و به هیچکس حتی پدرشان نگاه نکردند. وقتی پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» آمدند، چشمها را باز کردند و به پیغمبر سلام کردند و بعد از سلام فرمودند:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ ، الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُون»[4]
باید قانون مواسات در میان ما زنده باشد. این زکات، آن زکات اصطلاحی فقها در رساله نیست، بلکه در قرآن برای زکات اصطلاحی یک آیه بیشتر نداریم و آن اینست: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً»؛[5] چنانچه راجع به خمس نیز یک آیه بیشتر نداریم و آن اینست: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»؛[6] امّا راجع به قانون مواسات، لاأقل صد آیه در قرآن داریم و من جمله در اینجا.
نماز و قانون و مواسات و به عبارت دیگر رابطه با خدا با نماز و رابطه با مردم با خدمتکردن به خلق خدا. هرکه به اندازه وسعش.
الان وضع ادارههای ما خیلی بد است و بیکاری و کمکاری و بدکاری داریم. امام زمان این را نمیپسندد و قرآن در اینجا میفرماید: تو انتظار فرج نداری و شیعه واقعی نیستی. مگر میشود در اداره کمکاری و بدکاری و بیکاری باشد؟! مگر خودخوری میشود؟! انسان باید عمرش را صرف خدمت به خلق خدا کند، مثل همه ائمه طاهرین«سلاماللهعلیهم» و مخصوصاً امیرالمۆمنین علی«سلاماللهعلیه».
«وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ»، این «أَطیعُوا الرَّسُولَ» معنای دیگری دارد و آن مربوط به حکومت است. یعنی اسلام حکومت دارد. بدون حکومت هرج و مرج است و بدون حکومت نمیشود. اسلام همیشه حکومت دارد. پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» وقتی به مدینه آمدند، اوّلین کاری که کردند، تشکیل حکومت دادند و بعد مسجد ساختند. بعد اتّحاد درست کردند و بعد آن 84 جنگ را روی دست ایشان گذاشتند و ایشان به جبهه رفتند. اما اولین کاری که کردند حکومت تشکیل دادند. در حکومت پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم»، محور، پیغمبر و پشتوانه مردم بودند. به این حکومت اسلامی میگویند.
ای شیعه! ناامنیها و این جنایتهای استکبار جهانی و جنایتهای ترورسیمها که پشتوانه دارند و پشتوانه آنها قارونهای خلیج فارس و استکبار جهانی است، به دست تو نابود میشود و امنیت سراسر جهان را میگیرد.
پی نوشت:
[1]. الکافی، ج 3، ص 270.
[2]. الإسراء، 26.
[3]. نهج البلاغه، نامه 45.
[4]. المۆمنون، 1 و 2.
[5]. التوبة، 103.
[6]. الانفال، 41.
فرآوری: محمدی بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :سایت آیت الله مظاهری سلسله دروس اخلاقی
مطالب مرتبط:
