دست فروشان مترو از جنس دختر
قطار که وارد ایستگاه می شود تنها به این فکر هستی که صندلی خالی برای نشستن پیدا می شود یا خیر ولی خانم جوانی با روسری هایی که در دست گرفته توجهت را جلب می کند و فراموش می کنی در انتظار یک صندلی خالی بوده ای.
تا سال های پیش زمانی تصویر دستفروشان کنار خیابان به ذهنمان می رسید که صحبت از مشکلات اقتصادی و معضل بیکاری می شد، اگر چه هنوز هم این افراد برای کسب درآمد خود در گوشه خیابان با شنیدن نام مأمور پا به فرار می گذارند ولی خوب می دانند که می توانند دقایقی بعد از رفتن مأمورها با خیالی آسوده دوباره بساط خود را پهن کنند؛ شاید این آسودگی خاطر است که باعث شده دستفروشی بین زنان نیز شایع شود.
مدت هاست دستفروشی زنان به امری عادی تبدیل شده وکسب وکارشان درمترو رونق گرفته است؛ این وضعیت را زمانی که در ایستگاه مترو منتظر ورود قطار هستی به راحتی می توانی شاهد باشی؛ دقیقه ها یکی پس از دیگری طی می شود اما از ورود قطار خبری نیست و شاید از آن روزهایی است که قطار قصد دیر آمدن دارد، در این حالت دستفروشان یکی پس از دیگری درحالی که کیسه های اجناس آنها درچرخ های دستی کوچک یا کیف هایی که به اندازه یک چمدان پرشده. جای گرفته زودتر از قطار به ایستگاه می آیند و بی صبرانه منتظر سوار شدن قطار هستند تا فرصت را برای فروش اجناسشان از دست ندهند.
این دسته از زنان به اجبار به دستفروشی در مترو روی آوردهاند و مشکل اقتصادی و تامین نیازها مهمترین مساله آنهاست. بعضی از آنها بنا به دلایلی مثل فوت، طلاق یا زندانی شدن همسر، سرپرست خانواده خود را از دست دادهاند و باید به تنهایی مخارج زندگی را تامین کنند
قطار که وارد ایستگاه می شود تنها به این فکر هستی که صندلی خالی برای نشستن پیدا می شود یا خیر ولی خانم جوانی با روسری هایی که در دست گرفته توجهت را جلب می کند و فراموش می کنی در انتظار یک صندلی خالی بوده ای.
33درصد آنها سرپرست خانوادهشان هستند و بقیه با انگیزه همیاری خانواده، عادت و کسب درآمد و استقلال و تفنن این کار را انجام میدهند.
این دسته از زنان به اجبار به دستفروشی در مترو روی آوردهاند و مشکل اقتصادی و تامین نیازها مهمترین مساله آنهاست. بعضی از آنها بنا به دلایلی مثل فوت، طلاق یا زندانی شدن همسر، سرپرست خانواده خود را از دست دادهاند و باید به تنهایی مخارج زندگی را تامین کنند.
دستهای دیگر از این زنان متاهل و بدسرپرست هستند و همسرشان به دلایلی مثل اعتیاد و از کارافتادگی نمیتواند هزینه زندگی را تامین کند. این زنان علاوه بر تامین هزینههای خود باید هزینه زندگی همسرشان را هم تامین کنند. دختران مجرد هم بخشی از زنانی را تشکیل دادهاند که به دلیل سرپرستی خانواده دستفروشی میکنند.
این دختران به دلایلی مثل فوت سرپرست خانواده یا از کار افتادگی او و ناتوانی مادر دستفروشی میکنند و به نانآور خانه تبدیل شدهاند.
اندکی از این زنان هم با انگیزه استقلال مالی و تفنن به مترو میآیند و به خانوادههای طبقه متوسط تعلق دارند. آنها کار میکنند تا از کار بیمزد خانگی فرار کنند و بعضی از آنها با دوستان یا اعضای خانواده به صورت گروهی به مترو میآیند و دستفروشی میکنند. نارضایتی والدین این گروه از زنان درباره شغلشان نقطه مشترک آنهاست.
علاوه بر این بعضی عوامل مثل انعطاف داشتن زمان و شرایط کار در مترو، زنانه بودن محیط،نداشتن نیاز به سابقه کار و مهارت خاص از عواملی است که زنانی را که اغلب از نظر تحصیلات و مهارت در سطح پایینی قرار دارند به این شغل جذب میکند.
طی سالهای گذشته هرچقدر که به توسعه و گسترش متروی تهران اهمیت داده شد و رسانهها به دعوای شهرداری و دولت در زمینه تامین اعتبار مترو پرداختند، به گسترش صنف دست فروشان مترو توجه چندانی نشد.
نکته قابل توجه اینکه دست فروشان مترو تا چند سال پیش انسجام چندانی نداشتند و تعداد آنها نیز بسیار کم بود. در هر واگن نیز به سختی میشد یکی از آنها را مشاهده کرد اما اکنون انسجام و اتحاد بیشتری بین دست فروشان مترو ایجاد شده و آنها حتی با برقراری ارتباطات کلامی با یکدیگر، همدیگر را برای فروش بیشتر راهنمایی میکنند.
عدهای کسب و کار دستفروشان مترو را عامل مزاحمت برای مردم دانسته و عنوان میکنند که این کار باعث سلب آسایش آنها در محیط آرام داخل واگنهای مترو شده است.
دستفروشی، فرهنگ مترو نیست
از قطار که پیاده میشوم، باز هم همان توصیه را میشنوم که از دستفروشها خرید نکنم. مامور مترو در جواب این سوالم که با فروشندههای مترو برخورد میشود؟ میگوید: قبلا برای برخورد با آنها اراده جدیای وجود نداشت ولی حالا تصمیم گرفته شده به طور جدی با آنها برخورد شود.
مامور قطار ادامه میدهد: اگر در فضای بیرون آنها را ببینیم برخورد میکنیم اما چون داخل قطار هستند، باید چند زن استخدام شوند که بتوانند آنها را از واگنها بیرون بیاورند. احتمالا در آینده این برخوردها با آنها جدیتر میشود اما خود مردم باید همکاری کنند و از فروشندهها خرید نکنند.
وقتی دلیل اصلی برخورد با دستفروشها را میپرسم میگوید: علاوه بر این که این کار غیرقانونی است، آسیبهای زیادی را با خودش دارد. هرجایی و هر چیزی فرهنگ خودش را دارد. دستفروشی در مترو به اشتباه به صورت یک فرهنگ درآمده و باید اصلاح شود. این کار هم آسایش مردم را میگیرد و هم این که بعضی از افراد در قالب دستفروش سوار مترو شده و کارهای خلاف مانند دزدی انجام میدهند یا اجناسی را به مردم میفروشند که معلوم نیست از کجا آمده و قابل اطمینان است یا نه. ضمن این که همه این افراد که اجناسی را میفروشند نیازمند نیستند بلکه بعضی از آنها افراد فرصتطلبی هستند که در وضعیت مالی خوبی هستند ولی به مترو هم به چشم یک بازار پرسود نگاه میکنند.
بعد ادامه میدهد: خود شما، به عنوان یک مسافر مترو، از این همه سر و صدا و رفت و آمد کلافه نمیشوی؟ اگر جنسی را بخری که بعد کیفیت خوبی نداشته باشد میتوانی به جایی شکایت کنی؟ به نظر شما به عنوان یک شهروند، نباید این فضای شهری سر و سامان داشته باشد و با این ناهنجاریها برخورد شود؟خود شما به عنوان یک مسافر، از دستفروشان مترو شکایتی نداری؟
من از دستفروشان شکایتی ندارم
با شروع اجرای این طرح و انتشار خبری مبنی بر این که یکی از دستفروشان مترو بعد از این که ماموران وسایلش را گرفتند، خودش را زیر مترو انداخته و خودکشی کرده، یک صفحه در فیسبوک ایجاد شده به نام «من از دستفروشان شکایتی ندارم». صفحه ای که تا امروز حدود 9 هزار نفر با لایک کردن و پیوستن به آن، اعلام کردهاند که شکایتی از این فروشندگان ندارند.
نکته قابل توجه اینکه دست فروشان مترو تا چند سال پیش انسجام چندانی نداشتند و تعداد آنها نیز بسیار کم بود. در هر واگن نیز به سختی میشد یکی از آنها را مشاهده کرد اما اکنون انسجام و اتحاد بیشتری بین دست فروشان مترو ایجاد شده و آنها حتی با برقراری ارتباطات کلامی با یکدیگر، همدیگر را برای فروش بیشتر راهنمایی میکنند
در این صفحه موافقان و مخالفان نظرهایشان را درباره این موضوع شهری نوشتهاند؛ چه کسانی که با دستفروشی در مترو مخالفند و آن را بر هم زننده آرامش مسافران مترو و نوعی قانونشکنی میدانند و مردمی که مشاغل مفیدی در جامعه دارند و با زحمت زیاد روزی چند ساعت با مترو سفر میکنند، نیاز دارند تا حداقل این زمان رو با بهترین کیفیت ممکن بگذرونند. جای اینکه بتونن استراحت کنند یا مطالعه کنند باید داد زدن یه عده رو تحمل کنند و امیدوارم اینو درک کنیم که هر چیزی یه فرهنگی داره. قبول دارم بیکاری بالاست اما مترو جای دستفروشی نیست و چه کسانی که معتقدند هروقت زیرساختها درست شد و شغل مناسب برای افراد ایجاد شد باید با این مشاغل کاذب برخورد کرد نه حالا که بیکاری در سطح وسیعی وجود دارد.
دستفروشی در مترو جرم نیست
اما قانون در این زمینه چه میگوید؟ محمدرضا زمانی درمزاری، وکیل دادگستری درباره این موضوع میگوید: استفاده از معابر عمومی به منزله حق شهروندی برای هر یک از شهروندان تلقی شده و نقض آن از سوی هر شخص حقیقی و حقوقی، به منزله نقض حقوق شهروندی است. اگرچه، سد معبر فاقد عنوان مجرمانه بوده و در قانون مجازات اسلامی برای آن جرم انگاری نشده است و مرتکب آن نیز مجرم محسوب نمیشود، اما از شهرداری طبق ماده 101 و تبصره 6 ماده 96 قانون شهرداریها به عنوان مالک معابر و شوارع عمومی تعبیرشده و برابر تبصره یک بند دو ماده 55 قانون شهرداریها، وظیفه رفع سد معبر معابر عمومی بر عهده این سازمان گذاشته شده است.همچنین، طبق بند 17 ماده 4 قانون نیروی انتظامی؛ همکاری با وزارتخانه، سازمانها، موسسات و شرکتهای دولتی و وابسته به دولت، بانکها و شهرداریها در حدود قوانین و مقررات مربوط، از زمره وظایف ناجا بوده که شهرداری ها نیز در این ارتباط، از آنها، در صورت ضرورت، استفاده میکنند.
او ادامه میدهد: با این وجود، ساز و کارهای اجرایی شهرداری و ضمانت های قانونی مقرر درآن قانون، در این ارتباط کافی نبوده و منطبق با واقعیات و مشکلات مشهود زیست شهری نیست. طبق تبصرهای که گفته شد، شهرداری صرفاً مجاز به جلوگیری از سد معبر در معابر عمومی بوده و مجاز به ضبط وسایل دستفروشان، اخذ تعهد محضری از آنها، تشکیل پرونده برای آنها و تحویل وسایل ضبط شده به مراکز خیریه یا بهزیستی و تخریب وسایلشان نیست.
این وکیل دادگستری با بیان این که اقدام دستفروشها در فروش جزئی بعضی از اقلام موجود و مورد تبلیغ آنها در حریم مترو، جرم نیست، بلکه اقدامی خودجوش جهت تامین معاش خانواده است، میگوید:
اقدام دستفروشان مترو، از مصادیق سد معبر تلقی نمیشود و نباید رفت و آمد پراکنده آنها که فاقد هرگونه استقرار فیزیکی مستمر یا ایجاد یک غرفه و بساط و اشغال معبر عام متعارف است را از زمره فعالیت های مبتنی بر سد معبر و برخلاف قانون تلقی کرد.
این حقوقدان همچنین میگوید: ضبط و مصادره اموال دستفروشان و تهدید و ارعاب آنها و توهین و هتک حرمت نسبت به آنها و فعالیتشان در حریم مترو و خارج از آن از سوی هر سازمان و مقامی و به هر شکل و نوعی، مغایر با موازین حقوقی، قانونی و شرعی و الزامات حقوق شهروندی و بشری است و مسئولیت قانونی مامورین مترو و نیروی انتظامی و مانند آنها را در پی دارد. دستورالعملهای شفاهی و کتبی شهرداری یا مترو هم به دلیل فقدان صلاحیت تقنینی آنها، وجاهت حقوقی و قانونی ندارد.
زمانی درمزاری همچنین برای مواجه شدن با این مساله اینطور پیشنهاد میدهد که: اگر مدیریت شهری و دولت، صادقانه و مسئولانه دغدغه ساماندهی فعالیت دستفروشان مترو را دارند، میتوان با برنامهریزی و هدفمند کردن فعالیتهایشان در فضاهای متعدد موجود و مشهود در مترو، انجام آموزشهای تخصصی و حرفهای، تعریف شناسنامه و کد فعالیت و شناسایی برای آنها و اختصاص مکان های ویژه و مناسب با تعرفه های حمایتی و اندک و ترجیحاً رایگان یا حتی تشکیل شرکت ها و موسسات تعاونی دستفروشان، فعالیت آنها را نظاممند کرد تا هم کارآفرینی شود و هم از بروز زمینه های پیدا و پنهان ارتکاب جرم در جامعه پیشگیری شود.
در این بین اما باید دید مسئولان دولت اعتدال ! ،فکری به حال این زنان بدسرپرست یا بی سرپرست می کنند و برای آنها به طرز صحیح تولید شغل می کند و یا باجمع آوری بی هدف این دست فروشان باعث روی آوردن آنها به دزدی یا خودفروشی شده تا شاید از این راه بتوانند از مرگ ناشی از فقر نجات یابند! که در این صورت در جرم صورت گرفته فقط شخص مقصر نیست!
باید دید واکنش مسئولان شهرداری و به ویژه مسئولان متروی در قبال دست فروشان چه خواهد بود. آیا برنامهای برای ساماندهی این دسته از فعالان اقتصادی اجرا خواهد شد یا اینکه رشد دست فروشان مترو همچنان ادامه خواهد یافت؟
منابع : 1-تلاشگران البرز / 2- خبر فارسی / 3- پرشین پرسیا