فرار از کلیشه نماز در سینما
نگاهی به"سر به مهر" به بهانه عرضه در شبکه نمایش خانگی
های مقدم دوست در اولین اثر سینمایی اش تمام تخم مرغ هایش را در سبد شخصیت اصلی داستانش(لیلا حاتمی) قرار داده است. او بدون توجه به پرداخت دقیق و موشکافانه شخصیت های اطراف او و یا تمرکز بر خلق داستانک های فرعی که مجال تنفس برای مخاطب را ایجاد می کنند، به روایت حالات و افکار شخصیت اصلی داستان پرداخته با این هدف احتمالی که این شخصیت و ریزه کاری های فکری و رفتاری اش به تنهایی برای همراه ساختن مخاطب با اثر کفایت میکند.
نکته اما اینجاست که این جنس از نگاه به فیلمنامه و کارگردانی باعث شده که طیف مخاطبین به دو طیف کاملا جدا از هم تقسیم شوند. طیفی که موافق فیلم هستند چرا که توانسته اند قواعد فکری و رفتاری شخصیت اصلی را بپذیرند و دغدغه های اورا درک میآکنند و طیفی که با منطق حاکم بر اثر کنار نمی آیند از ادامه همراهی با اثر منصرف میآشوند. در واقع این ویژگی "سربه مهر" را به اثری صفر و صدی تبدیل کرده است که یا میتواند مخاطب را راضی کند و یا نمیتواند و از همراه ساختن مخاطب عاجز می ماند.
مقدم دوست در اولین ساخته بلند سینماییاش سراغ سوژه به شدت حساسیت برانگیز که قابلیت هرنوع ارجاع بیربط را در دل فضای پر سوءتفاهم سینمای ایران دارد گرفته است؛ مسئله نماز خواندن یا نخواندن دخترک جوان تنها و درون گرایی که تنهاییاش را با حضور بینام نشان در فضای وب پر میکند.
نکته قابل توجه دیگر در مورد فیلمنامه «سربه مهر» موفق شدن مقدم در به نمایش گذاشتن موضوع نماز و به تصویر کشیدن سکانسهای متعدد از نماز خواندن دخترک داستانش است بیآنکه در حوزه اجرا سکانسهای کلیشهای نمازخواندن در سینما را یادآوری کند و یا در حیطه فیلمنامهنویسی به ورطه شعارزدگی و درشتگویی بیفتد.
نکته اما اینجاست که مقدم دوست با ورود معناداری به دنیای سوژه حساسیت برانگیزش و با خلق شخصیت باور پذیر و در عین حال پرکشش برای ایجاد حس همراهی در مخاطب به این مهم دست یافته که از هرنوع ایجاد دافعه احتمالی در مورد سوژه اثر و در عین حال هرنوع نگاه انتقادی به این موضوع بر حذر بماند. مقدم دوست توانسته با بهرهگیری از جنس خاص شوخ طبعی و مشنگی دوست داشتنی شخصیت اصلی داستانش و با برقرار کردن قواعد و چارچوبهای حاکم برفضای ذهنی این شخصیت مخاطب اثرش برای همراهی با داستان فیلم را قانع کند.
"سربه مهر" تمام نشانههایی که از جنس نگاه مقدم دوست به سینما و فیلمنامه نویسی و به طور خاصتر شخصیت پردازی سراغ داریم را یکجا یدک میکشد.مقدم دوست که پیش از این حضور جدی خودش در سینما را با نوشتن فیلمنامه "بیپولی" در کنار حمید نعمتالله تجربه کرده بود و بعدتر با نوشتن سریال "وضعیت سفید" در کنار نعمتالله و شخصیتهای به یادماندنی را در ذهن مخاطب جاداده بود این بار هم با خلق شخصیت دخترک داستان فیلمش مسیر همیشگیاش در فیلمنامهنویسی را پی گرفته است.
مهمترین خصوصیتی که در فیلمنامههای مقدمدوست قابل ردگیری است تبحر او در خلق شخصیتهایی خاص دنیای ذهنی خودش است.به بیان بهتر مقدم دوست این قابلیت را به عنوان مشخصه منحصر به فرد آثار خودش به مخاطب شناسانده است. او در خلق شخصیتهای غالبا درون گرایی که در دنیای ذهنی خودشان سیر میکنند و نسبت به محیط بیرون ناهمخوانی واضحی را تجربه میکنند موفق ظاهر شده است. این شخصیتها در عین درون گرا بودن به شدت عملگرا هستند واین درهم تنیدگی میان تمایل به فعال و حاضر بودن و همزمان درون گرا بودن باعث بروز درگیریهای ذهنی مداوم برای این شخصیتها میشود درگیریهایی که در قالب مونولوگها و نریشنهای این شخصیتها در طول زمان فیلم باعث ایجاد آگاهی در مخاطب و در عین حال برانگیختن حس همراهی او با شخصیتها میشود. برای درک این معنا کافی است شخصیت زن و مرد(لیلا حاتمی و بهرام رادان) داستان «بیپولی» یا تعدد وتنوع شخصیتهای سریال «وضعیت سفید» با محوریت نوجوان درون گرا و در عین فعال و عملگرای این اثر را مدنظر داشته باشیم. اصولا مشخصه واضح فیلمنامههایی که از مقدم دوست سراغ داریم محوریت شخصیتها در پیشبرد داستان است. مقدم دوست استخوان بندی ساختار فیلمنامهاش را روی دوش شخصیتها بنا میکند و با محوریت کنش و واکنش و تعامل این شخصیتها دست به خلق داستانکها و موقعیتهای تازه میزند در عین اینکه تغییر و دگردیسی در این شخصیتها را دنبال میکند. این مسئله زمانی معنا پیدا میکند که درنظر داشته باشیم سینمای ایران در سالهای اخیر کمتر شخصیت ماندگار و نوستالژیکی در سینمای ایران خلق شده است و غالب فیلمنامهها بر مبنای خلق موقعیت با تکیه بر تیپهای متنوع به روایت داستان پرداختهاند یا حتی روایتی ضد داستان را در پیش گرفتهاند.
مهمترین خصوصیتی که در فیلمنامههای مقدمدوست قابل ردگیری است تبحر او در خلق شخصیتهایی خاص دنیای ذهنی خودش است.به بیان بهتر مقدم دوست این قابلیت را به عنوان مشخصه منحصر به فرد آثار خودش به مخاطب شناسانده است. او در خلق شخصیتهای غالبا درون گرایی که در دنیای ذهنی خودشان سیر میکنند و نسبت به محیط بیرون ناهمخوانی واضحی را تجربه میکنند موفق ظاهر شده است.
نکته قابل توجه دیگر در مورد فیلمنامه «سربه مهر» موفق شدن مقدم در به نمایش گذاشتن موضوع نماز و به تصویر کشیدن سکانسهای متعدد از نماز خواندن دخترک داستانش است بیآنکه در حوزه اجرا سکانسهای کلیشهای نمازخواندن در سینما را یادآوری کند و یا در حیطه فیلمنامهنویسی به ورطه شعارزدگی و درشتگویی بیفتد.
مقدم دوست با درنظرگرفتن قواعد رفتاری خاص شخصیت داستانش و در عین حال دور نشدنش از واقعیتهای جاری در جامعه ایرانی مسئله نمازخواندن شخصیت اصلی اثرش را به باورپذیرترین شکل ممکن به نمایش میگذارد. با این همه به ظن این قلم «سربه مهر» بیش از آنکه از حیث اجرا و کارگردانی اثری شاخص باشد در حیطه فیلمنامه نویسی و سراغ گرفتنش از سوژهای تازه و خلق شخصیتی به یاد ماندنی شایسته توجه و تقدیر بوده است.به هر تقدیر و به ظن این قلم، هادی مقدم دوست چه در حوزه کارگردانی و چه در حوزه فیلمنامهنویسی حرف زیادی برای گفتن در سینمای ایران خواهد داشت.
محمدرضا مقدسیان
بخش سینما وتلویزیون تبیان