تبیان، دستیار زندگی
گاه تصوری که دیگران از ما در ذهن دارند با آنچه ما در عالم واقع هستیم و آنچه خود از خویشتن می دانیم فرسنگ ها فاصله دارد. گاه اطرافیان بنا به آنچه از ما در عالم ظاهر می بییند تصور یک انسان نیک و خوش سیرت را در ذهن دارند و حال آنکه ما در باطن ممکن است با نیک
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وقتی باید خود را اندازه توقع مردم کرد!!


گاه تصوری که دیگران از ما در ذهن دارند با آنچه ما در عالم واقع هستیم و آنچه خود از خویشتن می دانیم فرسنگ ها فاصله دارد. گاه اطرافیان بنا به آنچه از ما در عالم ظاهر می بییند تصور یک انسان نیک و خوش سیرت را در ذهن دارند و حال آنکه ما در باطن ممکن است با نیکی و خوش سیرتی فاصله ها داشته باشیم.
خودسازی

از این رو حالتی چون نفاق، دو رویی و دو رنگی به سراغمان می آید از اینکه انسان خوبی نباشی و دیگران تو را اهل خدا و معرفت بدانند رنج می بری، در این شرایط شما چه راهی را پیش می گیرید؟ سعی می کنید دیگران را قاتع کنید که آنچه از شما در ذهن دارند خود واقعی شما نیست یا در تلاشید که خود را با تصورات دیگران همانند سازید؟

نقل یک خاطره

در یکی از خاطرات استاد اخلاق آیت الله العظمی حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره) به نقل از کتاب خاطراتش چنین آمده است:

یک بار برای رفتن به صدا و سیما خدمتشان رسیدم و کسب اجازه کردم. ایشان فرمودند که شما بروید. ابتدا در رادیو کار می کردم؛ تصویری نداشتم. بعد از چند وقت دوباره آمدم خدمت حاج آقا گفتم که دوستان آمدند سراغ بنده و اصرار می کنند که من جلوی دوربین قرار بگیرم و این طوری مردم مرا می شناسند. ایشان فرمودند: «شما با ملاحظاتی برو و حواست جمع باشد».

من تقریباً بعد از یک سال که گذشت، آمدم خدمتشان و عرض کردم که آقا من از شما اجازه گرفتم و شما فرمودید که برو. من هم رفتم و حالا باوری که مردم از من دارند خیلی بالا رفته است. مردم فکر می کنند که من خیلی آدم دینداری هستم، خیلی آدم عالِمی هستم. حرف هایی که در خیابان و کوچه و مجالس و جاهای دیگر به من می گویند، اصلاً من نیستم. خیلی احساس می کنم که اینجا دارم مقداری دورویی به خرج می دهم.

ایشان فرمودند: «خوش به حالت»! گفتم: حاج آقا چرا خوش به حالم؟! وقتی از من این همه تعریف می کنند، اذیت می شوم و من می دانم که این تعریف ها درست نیست. ایشان گفتند: «برو خودت را بساز؛ اندازه توقّع مردم شو. خوش به حالت».

برای فهم معنا و مفهوم خود سازی لازم است ابتدا تصور درستی از خود داشته باشیم. هویت واحد انسانی در ابتدای تكوین و نشو و نمو چیزی جز استعداد نیست، انسان از این دیدگاه، مجموعه ای از توانایی ها و استعدادهای فراوانی است كه در طول زندگی باید به فعلیت و شكوفایی برسند

خودت را بساز

زمانی انسان در شرایطی قرار می گیرد که آن شرایط سرنوشت دیگری را برای وی رقم می زند توقع مردم از انسان نیز همین گونه است گاه توقع مردم از انسان زیاد است و چه نیکوست انسان از این توقع البته به معنای نیک و درست آن استفاده کرده و خویش را اندازه توقع مردم سازد، اگر اطرافیان تو را انسان دیدندار و کاملی فرض می کنند پس چه خوب است که تو نیز در این امر تلاش کرده و خود را بسازی تا اندازه توقع مردم شوی. اما باید توجه به نوع و چگونگی توقع مردم نیز داشت گاه توقع و انتظارات مردم از انسان توقع درست و به جایی نیست و اینجاست که خود باید سره را از ناسره تشخیص دهی.

معنای خود سازی

برای فهم معنا و مفهوم خود سازی لازم است ابتدا تصور درستی از خود داشته باشیم. هویت واحد انسانی در ابتدای تكوین و نشو و نمو چیزی جز استعداد نیست، انسان از این دیدگاه، مجموعه ای از توانایی ها و استعدادهای فراوانی است كه در طول زندگی باید به فعلیت و شكوفایی برسند.

بنابراین خودسازی؛ یعنی فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی خود و به ظهور و فعلیت رساندن امكانات بالقوه ای كه خدای متعال در فطرت انسان قرار داده است.

در این راستا زندگی هم یعنی فرصتی برای به ظهور رساندن استعدادهای انسانی و شكوفا شدن سرشت آدمی از طریق خودسازی و پرستش آزادانه خداوند ( عبادت احرار).

به عبارت دیگر خودسازی مجموعه فعالیت های اصلاحی و سازنده ای است كه انسان به صورت منظم و برنامه ریزی شده بر روی نفس خود اعمال می نماید تا در نتیجه آن به كمال حقیقی نایل و از لذت سعادت در دنیا و آخرت برخوردار گردد.

حضرت علی علیه السلام در کتاب نهج البلاغه مراحل خود سازی را اینگونه بیان می دارند: پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى‏كنم كه پیوسته در فرمان او باشى، و دلت را با یاد خدا زنده كنى، و به ریسمان او چنگ زنى، چه وسیله‏اى مطمئن‏تر از رابطه تو با خداست؟ اگر سر رشته آن را در دست گیرى

مراحل خود سازی

حضرت علی علیه السلام در کتاب نهج البلاغه مراحل خودسازی را اینگونه بیان می دارند:

پسرم! همانا تو را به ترس از خدا سفارش مى‏كنم كه پیوسته در فرمان او باشى، و دلت را با یاد خدا زنده كنى، و به ریسمان او چنگ زنى، چه وسیله‏اى مطمئن‏تر از رابطه تو با خداست؟ اگر سر رشته آن را در دست گیرى.

دلت را با اندرز نیكو زنده كن، هواى نفس را با بى اعتنایى به حرام بمیران، جان را با یقین نیرومند كن، و با نور حكمت روشنائى بخش، و با یاد مرگ آرام كن، به نابودى از او اعتراف گیر، و با بررسى تحولات ناگوار دنیا به او آگاهى بخش ، و از دگرگونى روزگار، و زشتى‏هاى گردش شب و روز او را بترسان، تاریخ گذشتگان را بر او بنما، و آنچه كه بر سر پیشینیان آمده است به یادش آور .در دیار و آثار ویران رفتگان گردش كن، و بیندیش كه آنها چه كردند؟ از كجا كوچ كرده، و در كجا فرود آمدند؟ از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر كردند، گویا زمانى نمى‏گذرد كه تو هم یكى از آنانى! پس جایگاه آینده را آباد كن، آخرت را به دنیا مفروش، و آنچه نمى‏دانى مگو، و آنچه بر تو لازم نیست بر زبان نیاور، و در جادّه‏اى كه از گمراهى آن مى‏ترسى قدم مگذار، زیرا خوددارى به هنگام سرگردانى و گمراهى، بهتر از سقوط در تباهى‏هاست. (نهج البلاغة/ترجمه دشتى/521)

آیینه شو جمال پری طلعتان طلب

جارو بزن به خانه و پس میهمان طلب

فرآوری: مریم پناهنده           

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

1)     نهج البلاغه، ترجمه دشتی

2)     پایگاه اطلاع رسانی حوزه

3)     نشریه الکترونیکی پرسمان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.