تبیان، دستیار زندگی
اینکه امام علیه السّلام داشتن رشد اجتماعی را برای هر فرد لازم دانسته و آنرا نشانه نیمی از رشد عقلانی آدمی می داند(التودد نصف العقل)،خود نشانگر اهمیت توجه به لوازم زندگی دنیوی از نظر امام علی علیه السّلام می باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جزء کدام دسته ای؟مثبت اندیش! یا منفی باف!

مهارت حل مسئله

در میان انسانها دو نگرش نسبت به دنیا وجود دارد. نگرش درست که می تواند اثرات رشدآور و تحرک بخش هم در بعد فردی و هم در سطح جامعه داشته باشد همچنانکه نگرش غلط نسبت به دنیا می تواند اثرات مخرب و تخدیرکننده برای مردم در بر داشته باشد. این تفکر که هرگونه فعالیت سیاسی،اقتصادی، اجتماعی، هنری، علمی، لذت جوئی، تفریح و... را دنیاپرستی تلقی کند، اثرات مخرب برای فرد و جامعه در بر دارد. رواج روحیه کسالت، افسردگی و بطالت، عدم رشد روحیه کار و تلاش و فقدان وجدان کاری در فعالیتهای اجتماعی و نیز متوقف کردن فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی توسط برخی مردان و زنان پس از دههء چهل و پنجاه زندگی و محروم کردن کشور و جامعه از نیروی فعال خود همه و همه می تواند نمونه ای از این اثرات مخرب باشد.در مقابل شواهد زیادی وجود دارد که نشانگر آن است که نگرش سالم و نظام تربیتی اسلام به دنیا،نگرشی سازنده، رشدآور و تحرک بخش است.

ذیلا به برخی از این شواهد اشاره می شود:

امیر المۆمنین علیه السّلام در تشریح خصوصیات فرد خردمند از نظر اسلام می فرمایند: خردمند بلحاظ آینده نگری و عاقبت اندیشی، منفعت جو نیز هست.یعنی هر کاری که انجام می دهد بدنبال سود و منفعت خود نیز می باشد.

بدین معنا که فرد خردمند بدنبال کاری که سود دنیوی و یا اخروی در بر نداشته باشد نمی رود.

بطور مثال اگر خردمند به سفر نیز برود بدنبال اهداف سودجویانه است و کار بیهوده انجام نمی دهد: «لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فی ثلاث: مرمه للمعاش، او خطوه فی معاد،او لذه فی غیر محرم،ح 382»، عاقل به مسافرت نمی رود مگر برای سه هدف: امرار معاش و تحصیل ثروت،گام نهادن برای معاد از راه سفر حج و جهاد و...،و یا برای تفریح و کسب لذت از راه غیر حرام.

امام علی علیه السّلام در تبیین اهمیت توجه به دنیا، کار و فعالیت اقتصادی می فرمایند: خردمندترین مردم کسی است که در تنظیم مخارج زندگی اجتماعی و خانوادگی دقت کافی به خرج بدهد.(افضل الناس عقلا احسنهم تقدیر المعاشه). بعبارت دیگر هرچه برنامه ریزی افراد، ملت و جامعه برای تأمین رفاه مادی و زندگی دنیوی خود بهتر باشد، نشانگر رشد عقلانی و فرهنگ بیشتر است.

اینکه امام علیه السّلام داشتن رشد اجتماعی را برای هر فرد لازم دانسته و آنرا نشانه نیمی از رشد عقلانی آدمی می داند(التودد نصف العقل)، خود نشانگر اهمیت توجه به لوازم زندگی دنیوی از نظر امام علی علیه السّلام می باشد.به فرموده امام خمینی(قدس سره)عمده ابواب فقهی اسلام مربوط به ابعاد اجتماعی سیاسی اقتصادی است و شاید یک دهم آنها مربوط به بعد عبادی باشد.

اینکه امام علی علیه السّلام در نهج البلاغه بیش از هر موضوع دیگر به مذمت دنیاپرستی پرداخته اند، هیچگونه منافاتی با شواهد فوق الذکر که دال بر لزوم توجه به دنیا است ندارد. علت مذمت دنیا توسط علی علیه السّلام، یک علت سیاسی بود

اینکه یکی از اهداف غائی بعثت انبیاء برقراری قسط و عدل در جامعه است،اینکه تمامی انبیاء و ائمه معصومین در راستای برقراری قسط و عدل بدنبال تأسیس حکومت عدل الهی در زمین بوده و در این راه بعضا همچون سلیمان پیامبر،پیامبر خاتم صلّی اللّه علیه و اله و حضرت علی علیه السّلام به موفقیتهائی دست یافتند، و همچنین اینکه شهادت تمامی ائمه معصومین و انبیاء عظام الهی بخاطر مبارزه با ظلم و جور برای برقراری قسط و عدل الهی بوده است همگی نشانگر اهمیت توجه دین و پیشوایان مذهبی به دنیا،زندگی دنیوی و لزوم برقراری رفاه اجتماعی برای جامعه بوده است.

تاکید زیاد و هشدار شدید امام علی علیه السّلام به فرزند خود محمد بن حنیفه در مورد مضرات اجتماعی فقر، خود از بهترین دلائل نشان دهنده اهمیت توجه به دنیا و لزوم بهسازی زندگی دنیوی و رفاه اجتماعی است.(یا بنی انی اخاف علیک الفقر فاستعذ باللّه منه، فان الفقر منقصه للدین، و مدهشه للعقل و داعیه للمقت). در این عبارت امام تاکید دارند که آثار زیانبار فقر می تواند دینی،روانی و اجتماعی باشد. فقر می تواند باعث کمبود در دین، حیرت و ترس درونی و نهایتا بزهکاری شود.

دنیا پرستی

اینکه امام علی علیه السّلام در نهج البلاغه بیش از هر موضوع دیگر به مذمت دنیاپرستی پرداخته اند، هیچگونه منافاتی با شواهد فوق الذکر که دال بر لزوم توجه به دنیا است ندارد. علت مذمت دنیا توسط علی علیه السّلام، یک علت سیاسی بود. توضیح آنکه در عصر علی علیه السّلام و پس از رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و دوران خلافت خلفاء مسلمین بدلیل فتوحات زیادی که در سطح منطقه و جهان بدست آورده بودند مال و ثروت عظیمی را به جهان اسلام سرازیر کردند.با تحصیل این ثروت توسط حکومت اسلامی این خطر وجود داشت که بجای آنکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود،در اختیار شخصیت های دینی و سیاسی وقت و نیز اطرافیان و آشنایان آنها قرار گیرد. بعبارت دیگر، خطری که علی علیه السّلام احساس می کرد این بود که سرازیر شدن ثروت و سرمایه های عظیم مادی به سمت کسانی که تا دیروز فاقد هرگونه ثروت بودند، روح اخلاق اسلامی و انسانی را از کل چهره جامعه مسلمان برباید و متأسفانه این رخداد ناشایست اتفاق افتاد. با گذشت بیست سال از رحلت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله مسلمین و شخصیتهای اسلامی به تحصیل ثروتهای بی حساب بد عادت شده و خطر فساد اخلاقی جامعه اسلامی را تهدید می کرد. به همین دلیل علی علیه السّلام در زمان خلافت خود در عین حالیکه عملا توجه به برقراری عدالت اجتماعی، ارتقاء سطح رفاه مردم،گسترش حکومت عدل اسلامی و توسعه عملی ابعاد اجتماعی اسلام داشتند که همگی اینها از شواهد لزوم توجه به امر دنیا می باشد، در عین حال شدیدا به مذمت دنیاپرستی و فریب خوردن از دنیا پرداختند. بنابر این فلسفه مذمت دنیا توسط علی علیه السّلام یک دلیل سیاسی اجتماعی دارد که از نظر ایشان می توانست نه تنها اخلاق کارگزاران و ملت مسلمان را فاسد نماید، بلکه شیرازه کشور،نظم اجتماعی و روحیه کار و تلاش را از بین برده و روحیه تملق و چاپلوسی جهت نیل به مقام و اتصال به مراکز قدرت و بالتبع آن تحصیل ثروت را رواج دهد.پس در دلیل عمده مذمت دنیا و سفارش به زهد در نهج البلاغه از سوی علی علیه السّلام، یک دلیل حکومتی بود وگرنه پذیرش خلافت و حکومت توسط علی علیه السّلام و تلاش آن حضرت برای برقراری عدالت اجتماعی و دفع ظلم و زدودن فقر از جامعه خود نشانگر اهمیت توجه به امور دنیا و زندگی مردم در نظر آن حضرت بود.

اینکه امام علیه السّلام داشتن رشد اجتماعی را برای هر فرد لازم دانسته و آنرا نشانه نیمی از رشد عقلانی آدمی می داند(التودد نصف العقل)،خود نشانگر اهمیت توجه به لوازم زندگی دنیوی از نظر امام علی علیه السّلام می باشد

مشابه این امر را در طول دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مشاهده کرده ایم.بارها مشاهده شده است که به مناسبتهای زیادی تمامی شخصیتها و مقامات لشکری و کشوری به حضور حضرت امام (قدس سره)رسیدند و مردم توقع شنیدن نصایح صرفا سیاسی را داشتند. اما حضرت امام(قدس سره) مهمترین بخش سخنان خود را بر لزوم مراقبت از هوای نفس و تسلط بر هوای نفس قرار می دادند. مسلما هرکس که تجربه انقلاب اسلامی ایران را لمس کرده باشد حضرت امام(قدس سره)را فردی تارک دنیا و ریاضت پیشه نمی شناسد بلکه ایشان را یک انقلابی بزرگ که باعث ایجاد تحولی نوین و عظیم در منطقه و جهان شده است می شناسد.

و لذا سفارش حضرت امام(قدس سره) به لزوم مراقبت از هوای نفس بویژه توسط سیاسیون و مقامات عالیرتبه کشور،یک سفارش صرفا اخلاقی و بی ارتباطی با مسائل سیاسی-اجتماعی کشور نبوده است. بنابر این، آنچه علی علیه السّلام مردم را از آن نهی می کرد،خطر "دنیازدگی "و"رفاه زدگی بود و در زمان

خلافت یکی از محورهای سیاستهای خود را مبارزه با این خطر قرار داد. بنابر این، با توجه به دو نگرش فوق الذکر، اکنون بجا است تا زاویه ای مثبت و نه منفی، روحیه ای فعال و نه منفعل، دیدگاهی ستیز گونه و نه پرهیزکارانه به دنیا بنگریم.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: مجله انقلاب اسلامی، پاییز و زمستان 1381 - شماره 7 و 8؛ نگرش مثبت به دنیا و نقش آن در تعلیم و تربیت انسان از دیدگاه امام علی علیه السلام

مطالب مرتبط:

چرا بی دلیل دلم می گیرد؟

خسته ام از دعاهای بی اجابت!

روزنه‌ای در كوچه یأس و ناامیدی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.