طلبکاری بس نیست؟!
ما به عنوان جوانان این نظام از بزرگان و متنفذانی که به دنبال رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی هستند یک خواهش داریم و آن این که حداقل خودشان، به مدل بینظیر مدیریت رهبر معظم انقلاب از انتخابات 88 تا 92 افتخارکنند ...
یک سال از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم میگذرد. انتخاباتی که شاید به نظرمیرسید به سبب اتفاقات رخداده در سال 1388 و فتنههای شکلگرفتهی پس از آن، از رونق درخوری برخوردار نباشد ولی برخلاف انتظار تحلیلگران، درصد بالای شرکتکنندگان در این فرایند سیاسی مهم، رقابت تنگاتنگ و شانهبهشانهی کاندیداها و نتیجهی پیشبینینشدهی آن که برآمده از دقت بالای حاکمیت انقلاب در رأیشماری بود از نقاط برجسته و افتخارآمیز این انتخابات به شمار میرود. اما براستی کدام عامل در شکلگیری چنین جریان سالم و برجستهای آن هم پس از فتنهی هشتاد و هشت ، اثرگذار بود؟ تردیدی نیست که شاید بتوان عوامل مختلفی را برای این رخداد مهم برشمرد اما شاید برجستهترین و ویژهترین این عوامل تدبیر رهبریِ نظام در مدیریت فتنه 88 بود که جامعه را به سمت و سویی برد که نه فقط اتفاقات سیاسی شبیه انقلابهای رنگی در ایران اسلامی صورت نگیرد بلکه انتخابات به صحنهای بینظیر از اعتماد عمومی به نظام و حاکمیت تبدیل شود.
ایستادگی غیرقابل رسوخ رهبری در برابر بدعتهای غیرقانونی که به وضوح آن را در خطبههای نماز جمعه 29 خرداد 1388 بیان کردند گام نخست برای بازآرایی اعتماد مردم به نظام و تأکید ایشان بر حفظ رأی مردم به عنوان حقالناس که در روز انتخابات 24 خرداد1392 به اشاره فرمودند قطعهی نهایی پازل مدیریت ایشان در گذر سالم نظام از فتنهی پیچیدهی هشتاد و هشت بود. در این میان میتوان مبنای گفتمان ایشان در پایبندی به آیهی " و الفتنه اشد من القتل"، را به عنوان چارچوب رفتار ایشان در تمامی رخدادهای پس از انتخابات 88 معرفی کرد؛ همچنانکه تجلی آیهی " الذین قال لهم الناس ان الناس قدجمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالو حسبنا الله و نعم الوکیل" که بارها در بیانات ایشان وجود دارد نیز در تمامی سکنات و موضعگیریهای ایشان آشکارا قابل رۆیت است. توکل رهبر معظم انقلاب بر خداوند و اعتماد ایشان به وعدههای الهی بود که در طول همهی سالهای پس از فتنهی هشتادوهشت، جریان اجتماعی ایران اسلامی را به سمت اعتماد مضاعفی هدایت کرد که در انتخابات 92 پای صندوقهای انتخابات حضوریابند و با خیال راحت نسبت به نظامشان ، نتیجهی انتخابات را بپذیرند.
اما اینک و پس از گذشت یک سال از انتخابات 92 جای یک پرسش بزرگ باقی است و آن این که راهاندازان فتنهی هشتادوهشت، به چه بهانهای همچنان بر طبل منازعه و دشمنی با نظام میکوبند و حتی پس از یک سال از انتخابات باشکوه 92 حاضر نیستند از مواضع تعجبانگیز و دشمنشادکنشان دست بردارند؟ و اساساً هماکنون دعوای آنها با کیست و چیست؟ آیا غیر از این است که بالای 75 درصد از مردم اعتماد بینظیرشان را به فرایند انتخابات در نظام جمهوری اسلامی نشان دادند و برخلاف آقایان که منازعهای سیاسی را به کف خیابانها کشاندند، مردم حرف اصلیشان را پای صندوقها زدند؟ دغدغهی آقایان چیست و توقعشان از نظام و رهبری بیبدیل آن چیست؟ آیا غیر از این است که همان دولت و رییس جمهوری که آقایان آن را قبول نداشتند انتخاباتی سالم و بینقص برگزارکرد و رییس جمهوری با تنها با هفت دهم درصد آرا معرفی کرد؟ آیا غیر از این است که برخلاف گفتههای آقایان، که این شایعه و توهم را دامن میزدند که فعالان جریان 88 بزودی اعدام خواهندشد و هرکسی اندک توهینی به نظام کرده باشد زنده نخواهدماند، نظام جمهوری اسلامی قانونمدارانه، یک یک آنان را پس از گذراندن دورهی حبس آزاد کرد و هماکنون بسیاری از آنان مشغول زندگی عادی خود هستند؟ آیا غیر از این است که برخلاف شایعهسازیهای آقایان بر ازپیش تعیین شدن رییس جمهور در انتخابات یازدهم، مردم همان کسی را که میخواستند انتخاب کردند؟
این روزها، بسیاری از لزوم برداشتهشدن حصر و چانهزنی شخصیتهای متنفذ با بزرگان نظام برای آزاد شدن آقای موسوی و کروبی سخن میگویند و آن را نشانهای از روند بهبود اوضاع سیاسی در جمهوری اسلامی میدانند اما آیا واقعاً چنین خواستهای و چنین اقدامی منصفانه و اخلاقمدارانه است به خصوص وقتی آقایان مانده در حصر، حتی یک کلام که در آن نشانهای از پذیرش واقعیت اعتماد صخرهمانند مردم به نظام باشد به زبان نمیآورند؟ در طول این چند سال کسی نشنیده است که آقای کروبی و موسوی جملهای بگویند که در آن اظهار پشیمانی از ظلم بزرگی که به نظام شده است وجودداشته باشد. در طول این یک سال کسی ندیده است که طرفداران فتنه هشتادوهشت، درمورد انتخابات نود ودو سخنی بگوید که نشاندهندهی پذیرش نقش بیبدیل رهبری در حفظ و حراست نظام باشد. در طول این یک سال هیچ کدام از فعالان و بزرگان مصلحتاندیش که به دنبال برداشتن حصر از سران فتنهاند، ابراز نکردهاند که اگر نبود ایستادگی رهبر معظم انقلاب در برابر خواستههای بیبنیان شکستخوردگان انتخابات 88، امروزِ ایران از امروز سوریه و عراق به مراتب بدتر بود و هنوز در خیابانها قتل و غارت اتفاق میافتاد و آقایان با مشتهای گرهکرده به دنبال جمعکردن دو میلیون و سه میلون نفر در میدان آزادی بودند.
آن چه در این روزها شنیده میشود فقط مطالبهی از نظام است در حالی که نظام تمام کارهای قانونی و حتی فراتر از قانونی که لازم بود برای اعتماد مردم به نظام صورت بگیرد انجام داده است و میوهی آن را هم در انتخابات ریاست جمهوری 92 چیده و دیده است. اما از آن سو هیچ تحرکی دیده نمیشود و فقط طلبکاری و طلبکاری است. آن هم طلبکاریای که دیگر معلوم نیست چیست! انگار آقایان میدانند که ماندنشان در فضای سیاسی، با لجبازی ممکن است و به همین خاطر هر روز صداهایشان را کلفتتر میکنند و صرفاً مطالبه میکنند!!
ما به عنوان جوانان این نظام از بزرگان و متنفذانی که به دنبال رفع حصر از آقایان موسوی و کروبی هستند یک خواهش داریم و آن این که حداقل خودشان، به مدل بینظیر مدیریت رهبر معظم انقلاب از انتخابات 88 تا 92 افتخارکنند و بنویسند و بگویند که رفع حصر از کسانی که خودشان هم نمیدانند دعوایشان با کیست و چیست و بیشتر سرگردانند تا روشنبین، تنها درصورتی شدنی است که ماندگان در حصر، تکلیف خودشان را با خودشان و نظام مشخص کنند و بخواهند که آقای موسوی و آقای کروبی، به اتفاق انتخابات 92 ایمان بیاورند و اعتماد مردم به نظام و رهبری را باور کنند.
محمد شیخ الاسلامی
سردبیر سایت تبیان