تبیان، دستیار زندگی
بخش اول از گفت وگوی همشهری «آیه» با حجت الاسلام شهاب مرادی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

طلبه کم داریم؛ سنگر‌ها خالی است!

گفتگو با حجت‌الاسلام شهاب مرادی (1)

حجت الاسلام شهاب مرادی

آنچه در پی می‌آید، حاصل گفتگوی همشهری «آیه» با حجت الاسلام شهاب مرادی است که در قالب سه بخش تقدیم می‌شود.

آقای مرادی! اجازه دهید گفت‌وگو را با یک سوال صریح شروع کنیم. اصلاً دین چه ارتباطی با سبک زندگی دارد؟

سبک زندگی یا به‌قول امروزی‌ها «لایف استایل» تعریف پیچیده‌ای ندارد؛ یعنی روش زندگی و بازتابی از ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی و الگو‌های رفتاری و عادات فردی و اجتماعی مردم، یعنی دستورالعمل‌هایی برای زندگی. واقعاً اگر دین دستور‌العمل زندگی نیست، پس چیست؟

خب عده‌ای می‌گویند دین یک باور قلبی است که در ساحت شخصی ما تعریف می‌شود.

دین ترکیبی از این دو موضوع است؛ اول باور قلبی و بعد روش زندگی. ما ابتدا باید بدانیم از کجا آمده‌ایم و می‌خواهیم به کجا برویم. اصلاً برای چه آمده‌ایم و چگونه قرار است این مسیر را طی کنیم. وقتی به این موضوع ایمان آورده‌ایم، حالا باید روش زندگی‌مان را برای رسیدن به همین مقصد تنظیم کنیم. دین ترکیبی است از «ایمان» و «عمل صالح». هیچکدامشان به‌تنهایی برای سعادتمندی کافی نیست. امروز در بسیاری از جوامع، معنویت مطرح است؛ یعنی اعتقاد داشتن به موضوعی فرا مادی. همه ادیان به معنویت دعوت می‌کنند و با تعریف برخی حتی بت‌پرستی هم برای خودش نوعی معنویت محسوب می‌شود اما ما باید معنویت‌های باطل را شناسایی کنیم و حق را تشخیص دهیم. باید بدانیم که معنویت تکلیف می‌آورد. شما نمی‌توانید بگویید من خدا را قبول دارم اما نماز نمی‌خوانم. متأسفانه بسیاری از معنویت‌های باطلی که امروز در دنیا مرسوم شده، هیچ تکلیفی را تعریف نمی‌کند و بر عکس لاقیدی را هم ترویج می‌کند.

به نظر شما، امروز،  الآن بی‌دینی زیاد نشده؟

بی‌دینی در طول تاریخ وجود داشته و از زمان انبیا تا به امروز بوده ‌است. ولی قبول دارم که در یکی دو قرن گذشته تلاش‌های بسیاری برای ترویج بی‌دینی صورت گرفته اما به لطف خدا نتیجه عکس داده است. اتفاقاً ما الآن در قله معنویت معاصر هستیم. مردم گرایشات معنوی زیادی دارند و باید بپذیریم که اگر کم‌کاری‌هایی وجود دارد تقصیر ما است.

این «ما» چه کسانی هستند؟

یعنی روحانیون و مسۆولانی که در این حوزه وظیفه دارند. اگر بچه‌ها در مدارس متدین بار نمی‌آیند تقصیر کیست؟ این تقصیر را سیستم آموزشی کشور باید گردن بگیرد. رسانه‌ها باید احساس مسۆولیت کنند. من نمی‌گویم فقط تقصیر مردم است.

تقصیر حوزه‌های علمیه در چیست؟

اول آنکه ما طلبه کم داریم...

یعنی طلبه خوب؟

نه! اصلاً طلبه کم داریم. حالا خوب و بدش را باید بررسی کنیم. مثل اینکه جنگ شده باشد و مسۆولان بگویند سرباز کم داریم. یعنی بحث سرباز خوب و کارا یا ناکارا نیست؛ سرباز نداریم. حالا بعداً سربازان می‌آیند و خوب و بدش معلوم می‌شود ولی فعلاً سنگر‌ها خالی است به همین دلیل شرایطی را در جامعه می‌بینیم که نگران می‌شویم و احساس می‌کنیم دینداری کم شده است.

البته ما احادیثی هم داریم که می‌گوید در آخرالزمان دینداری دشوار می‌شود و حتی برخی روایات، سختی دینداری را به‌سختیِ نگه‌داشتن آتش در دست تعبیر کرده‌اند.

من هنوز نمی‌دانم اکنون در آخرالزمان هستیم یا نه. اینکه در روایات داریم «یأتی علی الناس زمانٌ» مشخص نیست امروز است یا زمانی دیگر اما معتقدم در یکی از مقاطع بسیار حساس تاریخ قرار داریم و در این زمان حساس برای آنکه سبک زندگی دینی را ترویج دهیم، ابتدا باید موانعش را از سر راه برداریم. همین جامعه امروز خودمان را ببینید! دغدغه‌های اصلی مردم چیست؟ یکی را شما بگویید؟

مثلاً تورم.

حالا این ساده‌ترین آن است. وقتی تورم زیاد می‌شود، تبعاتش فقط کاهش قدرت خرید مردم نیست. این موضوع، زندگی مردم را تبدیل به کاسبی می‌کند، هویت محله‌ای را از اكثر افراد سلب می‌کند و افراد، خصوصاً نوجوانان و جوانان، در محله‌ای زندگی می‌کنند که آنجا غریبه هستند و این، کنترل اجتماعی را ضعیف می‌کند چون هیچ خانواده‌ای به محله زندگی‌اش دل نمی‌بندد. مدام تلاش می‌کند پولی به‌دست بیاورد و یک پله بالا‌تر برود.

یعنی طرف خانه‌اش را عوض نمی‌کند تا زندگی‌اش راحت باشد. عوض می‌کند تا ارزش افزوده به‌دست بیاورد یا برای یک مستأجر دیگر زندگی در این محل با افزایش اجاره مقدور نیست و هر سال گروهی خانه و گروهی محله‌شان را عوض می‌کنند. آن وقت همین موضوع باعث ایجاد آسیب‌های اجتماعی می‌شود. همین از بین رفتن هویت، باعث می‌شود که برخی از بزه‌های اجتماعی شکل بگیرد و از سبک زندگی دینی فاصله بگیریم. از سوی دیگر شتاب و عجله را در زندگی زیاد می‌کند.

همین شرایط، بحران‌های خانوادگی را هم به‌همراه می‌آورد. قبول دارید؟

طبیعی است. قدرت تصمیم‌گیری و تشخیص انتخاب صحیح پایین می‌آید. من گاهی اوقات به افرادی که برای مشاوره سراغم می‌آیند و از زمین و زمان گله می‌کنند، می‌گویم تو باید جواب خدا را هم بدهی. چرا تصمیم درست نگرفتی و این‌گونه ازدواج کردی که حالا مجبور شوی در یک خانواده بحران‌زده زندگی کنی؟ اسلام اجازه نمی‌دهد که تو زندگی‌ات را تلخ کنی. پس اگر با تصمیم غلط یا بینش نادرست و روش‌های غلط زندگی‌ات را به‌کام خودت و دیگری زهر کردی، باید برای خدا پاسخ داشته باشی.

بخش بعدی را اینجا ببینید


منبع: ماهنامه همشهری آیه

تهیه و تنظیم: علی رضاخواه – گروه حوزه علمیه تبیان