تبیان، دستیار زندگی
آیا صدا و سیما می خواهد مردم را به زور به بهشت ببرد یا اعتقاد دارد نمی توان مردم را به زور برد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهشت زوری صدا و سیما!


آیا صدا و سیما می خواهد مردم را به زور به بهشت ببرد یا اعتقاد دارد نمی توان مردم را به زور برد؟

سوال از خدا

رقابت رسانه ای در دنیای امروز بسیار است. قدرت رسانه ها تا حد زیادی به سرعت و نحوه انعکاس اخبار و گزارش ها و برنامه های آنها مربوط است. اما نکته بسیار مهمی که در رابطه با عملکرد رسانه ها وجود دارد این است که بتوانند اعتماد مخاطبان را به سمت خود جلب کنند و به گونه ای عمل کنند که مخاطب حس کند در برابر او موضع گیری خاصی وجود ندارد. این یک تکنیک بسیار مهم در دنیای رسانه ها و ارتباطات است. اینکه رسانه ای بتواند از یک استراتژی قدرتمند و موثر در راستای اثرگذاری بر مخاطب خود عمل کند.

اگر رسانه ای بخواهد یک نگرش یا تفکر را به مخاطبان خود منتقل کند، باید قدرت لازم در جذب مخاطب را داشته باشد. باید بتواند حداقل اعتماد مخاطب را به دست بیاورد. اعتمادی که بخشی از آن حاصل از صداقت و شرافت رسانه ای است. صداقتی که یک رسانه در نحوه بیان و انعکاس واقعیت ها دارد و اینکه بتواند با احساسات و عقاید اغلب مردم، همزادپنداری عمیقی داشته باشد به گونه ای که مخاطبان با رویارویی با این رسانه، احساس رضایت خاطر داشته باشند. اما رسانه هایی هم وجود دارند که با بهره گیری از ابزارهای متنوع، عملکردی در راستای خواسته های مردمی دارند ولی در همین حین، به گونه ای عمل می کنند تا به طور تدریجی، ذهن مخاطبانشان را به همان سمت و سویی ببرند که مورد نظرشان است.

هرچند تلاش های رسانه ملی در این زمینه قابل تقدیر است اما باید این واقعیت را بپذیریم که نمی توان با اهرم تحمیل و فشار به انتقال و پذیرش مفاهیم دینی و مذهبی امیدوار بود. متاسفانه تجربه نشان داده است که این روش اثرات معکوس بیشتر را به دنبال داشته است تا اثرات مثبت و سازنده

آنچه مسلم است اینکه رسانه بی طرف، اساسا وجود ندارد و چنانچه رسانه ای با این ادعا وجود داشته باشد، باید بداند این ادعایی بی اساس است و غیر قابل قبول. چرا که این موضوع در طی سالیان سال به اثبات رسیده و بر همگان روشن است. اما با پذیرش این امر به مرحله بعد وارد می شویم. اینکه هر رسانه ای ممکن است اهداف خاص داشته باشد و با جهان بینی ویژه و مورد نظر خود عمل کند.

صدا و سیما

این هم مطلبی مسلم و عادی در دنیای رسانه هاست. تعداد زیادی از رسانه ها به نشر اخبار مشغولند و از تکنیک های دروازه بانی خبری به طور مثال بهره می برند. تعداد زیادی از رسانه ها به موسیقی و نشر آن اشتغال دارند و تعدادی به فعالیت های تبلیغاتی و تجاری. اما در این میان تعداد زیادی رسانه های ماهواره ای و تلویزیونی وجود دارند که با اهداف انتقال و نشر عقاید مذهبی فعالیت دارند و این حیطه را می توان مهمترین بخش از عملکرد رسانه های امروزی دانست. یک رسانه موفق، رسانه ای است که با بهره گیری از عناصر مورد نظر خود به گونه ای ظریف، تدریجی، لطیف و غیر مستقیم به ارائه مبانی دینی و اعتقادی به مخاطبان خود بپردازد.

اگر رسانه ای بخواهد یک نگرش یا تفکر را به مخاطبان خود منتقل کند، باید قدرت لازم در جذب مخاطب را داشته باشد. باید بتواند حداقل اعتماد مخاطب را به دست بیاورد

به نظر می رسد مشکل بزرگی که رسانه ملی ما همواره با آن مواجه بوده این است که قصد داشته رسانه ای همه بعدی باشد و در همه حیطه ها به انتقال معانی مورد نظر خود بپردازد. مهمترین بخشی که همواره مورد نظر در رسانه ملی بوده اینکه به نشر مفاهیم اعتقادی و دینی به مردم بپردازد و این اقدام به طرق مختلف در سالهای اخیر در این رسانه انجام شده است. هرچند تلاش های رسانه ملی در این زمینه قابل تقدیر است اما باید این واقعیت را بپذیریم که نمی توان  برای جذب حداکثری بر اساس کج سلیقگی ها و گاهی بی برنامگی رفتار کرد و با اهرم تحمیل و فشار به انتقال و پذیرش مفاهیم دینی و مذهبی امیدوار بود. متاسفانه تجربه نشان داده است که این روش اثرات معکوس بیشتر را به دنبال داشته است تا اثرات مثبت و سازنده. به نظر می رسد وقت آن رسید که این واقعیت را بپذیریم که دین ورزی اجباری و دینداری تحمیل شده ای که از طریق رسانه ها به مردم منتقل می شود، تاثیری به دنبال نخواهد داشت و این اقدام همچون آب در هاون کوبیدن است.

چنانچه همه میدانیم در قرآن کریم آمده است: «لا اکراه فی الدین» که دینداری اکراه بردار نیست و این یعنی باور کنیم که واقعا "با شلاق نمی‌شود کسی را دیندار کرد."

ضرغامی

رسانه ای که می خواهد در این حیطه موثر باشد باید به دنبال این باشد که با استفاده از ابزار تبلیغاتی فراوانی که در دست دارد، دعوت‌کننده باشد و نمی توان به زور شلاق و ترس، مردم را وادار به خواندن نماز جماعت یا نماز شب و یا حضور در مسجد کرد؛ اینها اموریست که به اختیار خود انسان است و اگر حکومت یا رسانه ای  بخواهد با ترس و ارعاب مردم، آنها را دیندار کند، قطعا نتیجه عکس خواهد داد..

مسلما آن دیندار بودنی که به خاطر ترس از قطعی حقوق و انفصال از خدمت و شغل باشد، در پیشگاه خداوند ارزشی ندارد و اثر خاصی بر افراد هم نخواهد داشت. مثال واضح برای این مطلب موضوع حجاب در جامعه ماست که روند دوری از این ارزش به سرعت در حال پیشروی است و همگان شاهد این واقعیت غیرقابل انکار در جامعه هستیم به جرات می توان گفت که برخوردهای سلبی در این رابطه موجب عدم نتیجه گیری در انتقال این ارزش شده است. در این زمینه تناقض های بسیاری زیادی در رسانه دیده می شود که همین امر موجب تزلزل جایگاه حجاب در میان مردم شده است. به طور کلی این موضوع ما را به این نتیجه گیری می رساند که مبانی دینی را نمی توان با ابزار تحمیل و اجبار به افراد دیکته کرد بلکه باید با روش هایی موثر و موشکافانه در این رابطه عمل کرد تا بتوان به ثمربخش بودن امیدوار بود.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان


مطالب مرتبط:

رسانه ها هم دین دارند!

حجاب رسانه ملی، عربی می شود! 

شب های میلیاردی رسانه ملی!