تبیان، دستیار زندگی
کسانی بودند که قیامت را تکذیب می کردند و تنها پس از مرگ بود که به حقایق یقین نمودند. از این رو شفاعت شفعاء قیامت شامل این افراد نمی شود و ایشان فاقد ویژگی های شفاعت شوندگان هستند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شفاعت شرط و شروط دارد!

شفاعت

اصل ضروری شفاعت در اصول اعتقادی شیعه از جمله اصول تربیتی و سازنده ای است که می تواند آثار مثبت و ارزنده ای را در زندگی شیعه حقیقتی ایفا نماید. اثبات شفاعت از نظر نقلی و عقلی و نیز فلسفه آن و شرائط شیفع و مورد شفاعت قرار گیرنده همگی مباحثی هستند که در راستای مفهوم صحیح شفاعت در شیعه و فهم درست از قرائت شیعی شفاعت بکار می آیند و در این راستا ضروری به شمار می رود. ما در مقاله قبلی: پرواز با اجازه! به بررسی این مباحث پرداختیم. این نوشتار عهده دار پاسخگویی به برخی شبهات در موضوع شفاعت خواهد بود که تکمیل کننده مباحث قبلی است.

شفاعت با اجازه!

از جمله شرائط اصلی برای یک شفیع آن است که مورد رضایت خداوند باشد تا بتواند از جانب او شفیع امّت گردد و لذا شرط دیگر داشتن اذن الهی برای این امر است. در این راستا ممکن است سوال شود که با توجه به برخی از آیات کریمه قرآن مجید، چرا تنها شفاعت مخصوص خداوند متعال شمرده شده است؟ چنانچه می فرماید: مالکم من دونه من ولی و لا شفیں هیچ ولی و شفاعت کننده ای جز خداوند برای شما نیست.» (سجده/ 4)

و یا آنکه در جای دیگری می فرماید: «قل لله الشّفاعة جمیعا ؛ بگو تمام شفاعت برای خداوند است.» (زمر/44)

براساس این آیات و برخی آیات دیگر نظیر آنها، شفاعت تنها مخصوص خداوند است و جز او برای این امر شایستگی ندارد، در حالی که از جمله شفیع های روز جزا اولیای الهی شمرده می شوند.

شفاعت استقلالی!

در پاسخ به این سوال باید گفته شود که بدیهی است که ذاتاً و استقلالاً شفاعت منحصر به خداوند متعال و مخصوص او است و دیگری شایسته این امر نمی باشد. امّا در خود آیات کریمه اشاره شده است که خداوند متعال به برخی از افراد اذن و اجازه می دهد که این مقام شفاعت را تصّدی گری نمایند. در واقع اولیای الهی از جانب خداوند مأذون به شفاعت هستند نه آنکه به طور استقلالی خودشان شفیعی در کنار خداوند متعال باشند!

کسانی بودند که قیامت را تکذیب می کردند و تنها پس از مرگ بود که به حقایق یقین نمودند. از این رو شفاعت شفعاء قیامت شامل این افراد نمی شود و ایشان فاقد ویژگی های شفاعت شوندگان هستند

چنانچه قرآن کریم می فرماید: «ما من شفیع الاً من بعد اذنه؛ هیچ شفاعت کننده ای جز به اذن خداوند متعال نیست.» (یونس/3) و یا در جای دیگر می فرماید: «من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه؛ چه کسی جز به اذن او شفاعت می کند؛» (بقره/255) بنابراین شفاعت توسط کسانی که اذن و مجوز از جانب حق داشته باشند پذیرفتنی است و همان شفاعت الهی به شمار می رود. چرا که در یک رابطه ی طولی با حضرت حق مطرح می شود و نه یک رابطه ی عرضی با او!

رابطه طولی شفیعان با پروردگار!

به دو صورت می توان رابطه ی شفیعان با خداوند متعال به عنوان شافع حقیقی روز جزا را مقصور شد: یک رابطه ی طولی و دو رابطه ی عرضی.

رابطه ی طولی رابطه ای است از بالا به پایین. بدین معنی که شفاعت اولیای الهی در طول و در راستای شفاعت خداوند واقع می شود. گویی مجرای فیض شفاعت از حضرت حق سریان می یابد به اولیای خدا و آنها نیز شافع می شوند. چنین ارتباطی در واقع حاکی از یک شفیع حقیقی است و سایرین به اذن او به واسطه ی او و به تبع او شفیع می شوند. نه آنکه شفعاء متعدد باشند! مثل رابطه فرمانده با سربازش که به او زمان انجام کاری را می دهد. در واقع سرباز مجری امر فرمانده است نه آنکه دو نوع کار انجام شود. امّا رابطه ی عرضی رابطه ی است که همه ی شفیعان از خداوند تا اولیای الهی همگی در کنار هم مطرح می شوند که در این صورت تعدد شفعاء را داریم و شفاعت خداوند هم عرض و در ردیف شفاعت سایر شفیعان واقع می شود. مسلّم است که این رابطه با توحید و مقام والای الهی منافات دارد و نمی توان شفاعت حضرت حق را در ردیف شفاعت سایرین قرار داد.

بر این اساس با تصور رابطه ی طولی میان شفاعت خداوند با سایرین اولاً از تعدد شفاء جلوگیری می شود و همان که اصل شفاعت از آن خداوند است، تفهمیم می گردد و ثانیاً معلوم می شود که شفاعت سایر شفعاء به اذن خداست و در طول اوست.

شفاعت

شفاعت سودی ندارد!

سوال دومی که در ارتباط با مباحث شفاعت طرح می شود آن است که براساس برخی از آیات کریمه شفاعت شافعین سودی ندارد و شفاعتی پذیرفته نمی شود. چنانچه می فرماید: «فما تنعفهم شفاعة الشافعین؛ شفاعت شافعین برای آن ها سودی ندارد.» (مدثر/48) و یا در جای دیگر می فرماید: «و اتقوا یوماً لا تجزی نفس عن نفس شیئاً و لایقبل منها شفاعة و لا یوخذ منها عدل و لا هم ینصرون؛ از روزی بترسید که کسی به جای دیگری مجازات نمی شود و شفاعتی پذیرفته نمی شود و غرامت و بدلی گرفته نمی شود و نه آن ها یاری می شوند.» (بقره/48) بر این اساس شفاعت نفی شده است و نمی توان اصل آن را ضروری دانست!

شفاعت شرط و شروط دارد!

در پاسخ به این سوال باید گفت آیاتی که در صدد نفی شفاعت می باشند در واقع درصدد نفی اصل شفاعت و نفی ضرورت آن نیستند چنانچه از محتوای آیات بدست می آید. بلکه این آیات در صدد نفی شفاعت شفیعان برای افراد هستند که شرایط شفاعت شدن را دارا نمی باشند. به بیان دیگر برای مورد شفاعت واقع شدن شرط و شروطی لازم است که مهم ترین آن ها اصل ایمان می باشد. هم چنین عمل صالح و انجام فرائض است که در صورتی شفاعتی نصیب مومن می شود که بتواند ایمان و عمل صالح خویش را به همراه ببرد تا در روز جزا مورد شفاعت شفیعان واقع شود.

برای آنکه شفاعت ایشان شامل حال انسان بشود شرایطی لازم است که مهم ترین آن ها اصل ایمان و عمل صالح می باشد که در صورت فقدان آن شفاعت سودی ندارد

در آیه ی 48 سوره ی مدثر آیه ی شریفه در صدد نفی شفاعت از کسانی است که در آیات قبل همین سوره ی مبارکه به ویژگی های آنها پرداخته است. خداوند متعال در آیات 43 به بعد از سوره ی مدثر حال کسانی را بیان می دارد که نماز و اطعام مساکین را ترک کرده و به بطالت مشغول بوده اند. ایشان کسانی بودند که قیامت را تکذیب می کردند و تنها پس از مرگ بود که به حقایق یقین نمودند. از این رو شفاعت شفعاء قیامت شامل این افراد نمی شود و ایشان فاقد ویژگی های شفاعت شوندگان هستند. بنابراین آیات کریمه درصدد نفی شفاعت به طور کلی نیستند بلکه در صدد بیان شرایط شفاعت می باشند. در آیات مبارکه ی سوره ی بقره نیز با توجه به آیات قبل، شفاعت از قوم یهود نفی شده است که راه کفر و دشمنی با حق را پیش گرفته و حتی انبیای الهی را به قتل رساندند. پس شفاعت هیچ شفیعی شامل حال ایشان نمی شود و در روز قیامت ناصر و یاوری ندارند!

سخن پایانی...

با توجه به آنچه گذشت اولاً اصل شفاعت اصل ضروری اعتقادی شیعی است و ثانیاً مخصوص خداوند و از صفات حضرت حق است که شافع روز جزاست امّا به اذن الهی اولیای خدا نیز در ارتباط طولی شفاعت را انجام می دهند و البته برای آنکه شفاعت ایشان شامل حال انسان بشود شرایطی لازم است که مهم ترین آن ها اصل ایمان و عمل صالح می باشد که در صورت فقدان آن شفاعت سودی ندارد.

ن. رادفر                 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع:

1- اصول اعتقادات- قائمی

2- محجة البیضاء- فیض کاشانی

3- تفسیر نمونه- مکارم شیرازی.

4- عدل الهی- شهید مطهری

5- رسائل فارسی- صدرالدین شیرازی.

مطالب مرتبط:

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.