کتابی برای یک زندگی هدفمند
در کتاب دین و معنای زندگی، به تمام رویکردهایی که به معنای زندگی توجه دارند پرداخته میشود؛ شخص میتواند با توجه به این رویکردها، ببیند که چه نگاهی به زندگی دارد و اینکه از این به بعد چه نگاهی باید به زندگی داشته باشد.
همه انسانهای جدی که در طلب زندگی معقول و معنادار و باارزشی هستند، در لحظهای از لحظات عمرشان با این سۆالات عمیق و رازآلود مواجه میشوند که:
این همه تلاش و کوشش برای چیست؟ این همه دویدن و طلب کردن برای رسیدن به چه مقصودی است؟ چرا باید رنج زیستن در این جهان جانکاه و طاقتفرسا را بر خود هموار کرد؟ آن هدف نهایی، که برای رسیدن به آن همة این امور را باید تحمل کرد، کدام است؟ آیا خود زندگی ارزش زیستن دارد؟ آیا دردها، رنجها، کاستیها و ناکامیهای آن بر شیرینیها، کامیابیها و زیباییهایش غلبه دارد؟ چه دلیل معقولی برای تحمل این دردها، رنجها و کاستیها وجود دارد؟ چه چیزی میتواند این امور را بر انسان «تحملپذیر»، و «شیرین» و «جذاب» بگرداند؟ آیا خود زندگی، فی حد نفسه، میتواند مطلوب بالذات باشد؟ آیا «زیستن برای زیستن» امری معقول و موجه است؟ اگر چنین نیست، پس خود زندگی وسیلهای برای رسیدن به غایت دیگری است، ولی تمام سۆال این است که آن غایتی که زندگی را باارزش و دارای اهمیت میکند، کدام است؟ آیا آن غایت قابل شناسایی و قابل دستیابی برای همه انسانهاست؟ راه رسیدن به آن غایت کدام است؟ آیا این غایت امری واحد و جهانشمول و فراگیر است، یا امری متکثر، و متنوّع و کاملاً شخصی است؟ آیا این غایت در درون انسان قرار دارد یا در بیرون از انسان؟ امری قابل کشف است یا قابل جعل؟
کتاب دین و معنای زندگی در فلسفه تحلیلی، کتابی است که بسیار مفصل و مفید به این سوالات که در حوزه معنای زندگی مطرح میشود پرداخته است. در این کتاب با تمام رویکردهایی که به معنای زندگی توجه دارند پرداخته میشود؛ شخص میتواند با توجه به این رویکردها، ببیند که چه نگاهی به زندگی دارد و اینکه از این به بعد چه نگاهی باید به زندگی داشته باشد.
کتاب دین و معنای زندگی در فلسفه تحلیلی، تالیف دکتر محمدرضا بیات استاد فلسفه دانشگاه تهران می باشند و این کتاب در انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب به چاپ رسیده است.
این کتاب در سه فصل تدوین شده است:
فصل اول: مقدمات
فصل دوم: فیلسوفان تحلیلی و معنای زندگی
فصل سوم: رویکردها و نظریه های معنای زندگی
در جامعه ما در سالهای اخیر، به مسئله معنای زندگی بسیار توجه شده است و انتظار میرود که صاحبان فکر و اندیشه با مدد از آموزههای دینی، عرفانی و فلسفی خویش، نظریه معقول و قابل دفاعی در این زمینه ارائه دهند و سهم قابل توجهی در ارتقای این بحث ایفا کنند.
در این کتاب در مورد دو رویکردی که در باب معنای زندگی وجود دارد، بحث میشود: رویکرد طبیعتگرا و رویکرد فراطبیعتگرا.
در رویکرد طبیعتگرا اعتقاد بر این است که انسان میتوند با توجه به همین عالم طبیعت، معنایی برای زندگی خود بیابد. مثلا ریچارد تیلور با مثالی از اسطورههای یونان، این رویکرد را چنین شرح میدهد: سیسیفوس خدای شهری در یونان بود که گناهی کرد و خدایگان دیگر را برآشفت.
خدایگان بر شور نشستند و او را محکوم کردند بر مجازاتی ابدی: سیسیفوس باید سنگی عظیم را بر روی قله کوهی بلند قرار میداد.
سیسیفوس هر روز سنگ را تا قله هل میداد اما وقتی سنگ به قله میرسید از بالای کوه به سمت پایین حرکت میکرد و مجازات سیسیفوس باز تکرار میشد. این مجازات ابدی برای سیسیفوس باقی ماند و سیسیفوس هر روز این سنگ را بازحمت به قله میرساند اما باز سنگ به سمت دامنه پایین میرد.....
کاری بیهوده و مجازاتی ابدی که سیسیفوس گرفتار آن شد.
تیلور میگوید زندگی ما انسانها کم و بیش، شبیه زندگی سیسیفوس است، وی برای معنادار شدن زندگی چنین شخصی چنین پیشنهاد میکند، اگر انسان در درون خودش احساس رسالت کند و به کار خودش عشق و علاقه بورزد؛ این عشق و علاقه باعث میشود که زندگی وی معنادار شود و احساس بیهودگی نکند.
اما در رویکرد فراطبیعتگرا، ضرورت وجود خداوند برای معنای زندگی اثبات میشود. در این رویکرد، با توجه به دو مفهوم هدف و ارزش، در تلاش است تا به اثبات این مطلب بپردازد که زندگی انسانها بدون خداوند نمیتواند معنایی داشته باشد.
طبق آیات قرآن کریم، خداوند آفریدگار همه چیز است و آفرینش جهان هستی فعل خداوند است. نیز آفرینش جهان هستی، آسمانها و زمین و به خصوص انسان، عبث و بیهوده نبوده است و به تعبیر قرآن کریم، «به حق» آفریده شدهاند:
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ» «و آسمانها و زمین و آنچه را كه میان آن دو است به بازى نیافریدهایم» (دخان: 38).
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِینَ كَفَرُوا فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ» «و آسمان و زمین و آنچه را كه میان این دو است به باطل نیافریدیم این گمان كسانى است كه كافر شده [و حقپوشى كرده]اند پس واى از آتش بر كسانى كه كافر شدهاند» (ص: 27).
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ» «آیا پنداشتید كه شما را بیهوده آفریدهایم و اینكه شما به سوى ما بازگردانیده نمىشوید» (مومنون: 116).
بنابراین شخص با توجه به این نکته که زندگی انسان بی هدف نیست و اینکه خداوند انسان را بیهوده و باطل خلق نکرده است، میتواند زندگی خود را معنادار جلوه دهد.
حسین شوروزی
بخش خانواده ایرانی تبیان
مطالب مرتبط: