تبیان، دستیار زندگی
او خواهد آمد؛ با فریادی از جنس «أَنَا الْحَقّ» و با عطری از جنس «جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِل». او خواهد آمد و با آمدنش، زمین و آسمان را از سیاهی و کوربختی، به نور خواهد رساند. او خواهد آمد و با آمدنش، تکیه‏گاهی امن و پناهگاهی مطمئن برای منتظرانش خواهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردی از عشیره خورشید

امام زمان

پنجره نورانی انتظار، هم‏چنان در حصار دلتنگی غبارآلودِ زمان نیمه باز مانده است. کوچه انتظار را عطری از جنس وصال پُر کرده است.

هر سوی کوچه و خیابان، هر سوی پنجره‏ها و هر سوی زمین، منتظر گام‏های آشنای اوست.

دل‏ها گواهی می‏دهند که به زودی خواهد آمد و با آمدنش، تمام پنجره‏های نیمه‏باز را خواهد گشود و زمین را از حصار دلتنگی غبارآلود زمان خواهد رهانید.

او خواهد آمد؛ با فریادی از جنس «أَنَا الْحَقّ» و با عطری از جنس «جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِل». او خواهد آمد و با آمدنش، زمین و آسمان را از سیاهی و کوربختی، به نور خواهد رساند. او خواهد آمد و با آمدنش، تکیه‏گاهی امن و پناهگاهی مطمئن برای منتظرانش خواهد شد.

او خواهد آمد و با آمدنش، نسیم عدالت بر سراسر گیتی خواهد وزید.

او خواهد آمد و با آمدنش، هرچه سیاهی و ستم، هرچه تاریکی و ظلمت و هرچه زشتی و پلیدی در هم پیچیده خواهد شد.

او خواهد آمد و با شعشعه پرنور عدالتش، ردی از ستم باقی نخواهد ماند.

مردی که آسمان، قیامتِ قامتش را در انتظار است.

مردی که زمینِ گناه‏آلود، سال‏هاست حضورش را به تماشا نشسته است.

مردی از تبار محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، از نژاد حسین و از عشیره خورشید.

مردی که جمکران، خلوت غریبانه‏اش را هر جمعه ندبه می‏خواند.

او خواهد آمد.

سلام، ای غریب کوچه‏های دلتنگی! ای آشنای لحظه‏های جمکرانی دل!

سلام، ای آرزوی مشتاقان! ای نورتر از نور! ای فریادرس مظلومانِ تاریخ!

جهان، منتظر قدوم مبارک توست.

او خواهد آمد؛ با فریادی از جنس «أَنَا الْحَقّ» و با عطری از جنس «جاءَ الحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِل». او خواهد آمد و با آمدنش، زمین و آسمان را از سیاهی و کوربختی، به نور خواهد رساند. او خواهد آمد و با آمدنش، تکیه‏گاهی امن و پناهگاهی مطمئن برای منتظرانش خواهد شد

کی می‏رسی و این دل‏های مشتاق زیارتت را شاد می‏کنی؟!

کدام روز؟ کدام لحظه بارانیِ اجابت؟

کی گریه‏های بی‏امان نیازمندان را به شادی مبدل می‏کنی؟

زمان در حسرت رسیدن توست.

از تمام جهت، شوق آمدن تو می‏بارد.

کوچه‏ها در فراق تو می‏سوزند، چشم‏های دوستدارانت، هر روز بارانی می‏شوند؛ پس کی می‏رسی؟

هرروز، دعای سمات می‏خوانیم، هر روز ندبه می‏خوانیم؛ کی می‏رسی؟ با کدام دعای سمات؟ با کدام دعای ندبه؟

آیا این واژه‏های حقیر، آمدنت را می‏توانند روزی به تصویر بکشند؟

آیا این کلمات کوچک، می‏توانند از بزرگی‏ات بگویند؟

بخش مهدویت تبیان


اسماء آقابیگی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.