چله ی انتظار
باز هم جشن نیمه ی شعبان بیتها رخت نو به تن دارند قلم من به زحمت افتاده واژه ها شوق پر زدن دارند باز هم جشن نیمه ی شعبان السلام علیك یا خورشید چله ی انتظار سر آمد از سر خمره نور می جوشید باز هم جشن نیمه ی شعبان همه ی شهرمان چراغانیست عطر عود و گلاب می آید چقدر حیف شد كه آقا نیست باز هم جشن نیمه ی شعبان ما به دنیا عجیب دل بستیم لااقل به بهانه ی این جشن دو سه روزی به یادتان هستیم سامرایی؟ مدینه ای؟ نجفی؟ پسر فاطمه كجا هستی؟ همه از تو سراغ می گیرند نكند باز كربلا هستی!؟ خوب شد، نیستی نمی بینی كاسه های نداری ما را فقر و فحشا، فساد، بیكاری دختران فراری ما را خوب شد، نیستی نمی بینی كه حیا از نگاه دنیا رفت رزق و روزی خانه ها كم شد قیمت نفت هر چه بالا رفت خوب شد، نیستی نمی بینی رهبر ما شكسته تر شده است أین عمار» روی لب دارد» باز هم طلحه فتنه گر شده است خوب شد، نیستی نمی بینی زیر این دردها مچاله شدیم كارد دیگر به استخوان خورده دست بر دامن سه ساله شدیم حق مان است این همه محنت یادمان رفت صاحبی داریم یادمان رفت منتظر باشیم بین مان یار غائبی داریم دلتان را به درد آوردیم دلمان سوی دام شیطان رفت خشك شد گندم مزارع ری بركت از نان سفره هامان رفت دل ما گیر چشمهای تو نیست گرم بازی آب و نان شده است همه خواب تو را كه می بینند خیمه ی سبزتان دكان شده است عاشق حجت خدا هستی !؟ یاعلی! ترك معصیت اول باقی دردها و مشگل ها می شود با نگاه آقا حل به كلافی كه یوسفت ندهند هر چه اندوختی بیا رو كن عوض كوچه، خانه ی دل را صبح هر جمعه آب و جارو كن
بخش مهدویت تبیان
وحید قاسمی