فرهنگ و دانشگاه در کلام معمار انقلاب
امام خمینی (ره) در بیانات خود، به کرّات بر روی اهمیت دانشگاه و دانشگاهیان تأکید کردهاند، به گونهای که مبدأ پیشرفت یا عقبماندگی کشور را دانشگاه میدانند.

سال جاری از سوی رهبر انقلاب با عنوان سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری شده است که نشان میدهد یکی از اولویتهای اصلی نظام در این سال، فرهنگ است. به بهانه نامگذاری امسال و همچنین قرار گرفتن در آستانه سالگرد ارتحال امام خمینی (ره)، به بازخوانی دیدگاههای ایشان در زمینه اهمیت دانشگاه و دانشگاهیان میپردازیم.
- دانشگاه، مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین شود. دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند میکند و دانشگاه غیر اسلامی و دانشگاه بد، یک ملت را به عقب میزند (1).
ساختن دانشگاهها، کشور را بیمه میکند
- اساتید بدانند که اگر دانشگاه را بسازند، کشورشان را بیمه کردهاند تا آخر (2).
- اگر دانشگاهها درست نشود و مدرسههای ما هم درست نشود، امید اینکه یک جمهوری اسلامی پیدا کنیم، نداریم. اگر این دو قشر تربیت شدند، به طوری که اسلام میخواهد، تربیت انسانی شدند، هم مملکت ما مصون میشود از تصرف شیاطین و روی چرخ خودش گردش میکند بدون وابستگی به خارج و بدون خیانتهای داخلی، و هم ترقیات حاصل میشود برای شما (3).
- ملت عزیز ایران و سایر کشورهای مستضعف جهان اگر بخواهند از دامهای شیطنتآمیز قدرتهای بزرگ تا آخر نجات پیدا کنند، چارهای جز اصلاح فرهنگ و استقلال آن ندارند، و این میسر نیست جز با دست اساتید و معلمان متعهدی که در دبستانها تا دانشگاهها راه یافتهاند (4).
دانشگاه، مرکز سعادت یا شقاوت یک ملت است
- دانشگاه، مرکز سعادت و در مقابل، شقاوت یک ملت است. از دانشگاه باید سرنوشت یک ملت تعیین بشود. دانشگاه خوب، یک ملت را سعادتمند میکند و دانشگاه غیر اسلامی و دانشگاه بد، یک ملت را به عقب میزند (5).
- دانشگاه، مبدأ همه تحولات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمی و چه دانشگاه علوم جدید، از دانشگاه، سعادت یک ملت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملت سرچشمه میگیرد. دانشگاه را باید جدیت کرده، جدیت بکنید، دانشگاه را درستش کنید. دانشگاه را اسلامیاش کنید (6).
- اگر دانشگاه را ما سست بگیریم و از دست برود، همه چیزمان از دستمان رفته است (7).
ما از دانشگاه استعماری میترسیم
- عزیزان من، ما از حصر اقتصادی نمیترسیم. ما از دخالت نظامی نمیترسیم. آن چیزی که ما را میترساند، وابستگی فرهنگی است. ما از دانشگاه استعماری میترسیم (8).
- ما میخواهیم دانشگاهی باشد که ملت ما را مستقل و غیر وابسته به شرق و غرب، درست کند، نه ملت ما را به طرف شرق بکشد، نه ملت ما را به طرف غرب بکشد، یک ملتی مستقل، با فکر مستقل، با دانشگاه مستقل که با استقلال دانشگاه، کشور مستقل میشود. یک دانشگاهی که با فیضیه، دست به دست هم بدهند و شرق و غرب را کنار بزنند و خودشان برای مصالح کشور خودشان و برای مصالح اسلام عزیز عمل بکنند و نونهالان عزیز ما را طوری بار بیاورند که نه قبله آنها مسکو باشد و نه قبله آنها لندن باشد و نه قبله آنها واشنگتن؛ قبله آنها کعبه باشد؛ توجه به خدای تبارک و تعالی باشد و اسلام را در آغوش بگیرند که استقلال آنها، عزت آنها در سایه اسلام است (9).
- ما میگوییم که دانشگاههای ما، یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست. ما بیشتر از پنجاه سال است که دانشگاه داریم، با بودجههای هنگفت کمرشکن که از دسترنج همین ملت حاصل میشود و در این پنجاه سال نتوانستیم در علومی که در دانشگاهها کسب میشود، خودکفا باشیم... ما دانشگاه داشتیم و داریم و برای تمام شئونی که یک ملت زنده لازم دارد، احتیاج به غرب داریم (10).
- شما دانشجویان عزیز، خودتان درصدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیایید. این گمشده خودتان را پیدا کنید. گمشده شما، خودتان هستید ... شما باید مقاومت کنید. شمایی که میخواهید مستقل باشید، میخواهید آزاد باشید، میخواهید خودتان سرپای خودتان ایستاده باشید (11).

تا فکر شما مستقل نباشد، کشور مستقل نمیشود
- ما تا تمام حیثیت خودمان را نفهمیم، نفهمیم ما در تاریخ چه بودیم، چه هستیم، چه داریم، تا اینها را نفهمیم، استقلال نمیتوانیم پیدا کنیم. تا فکر شما مستقل نباشد، کشور شما مستقل نمیشود. بروید دنبال اینکه فکرتان را مستقل کنید. دانشگاهها بروند دنبال اینکه جوانهای ما را مستقل بجا بیاورند، تربیت کنند که بفهمند خودشان یک فرهنگ دارند. یک فرهنگ بزرگ دارند. بفهمند فرهنگ از اینجا صادر شده است به خارج، بفهمند که ما هم یک چیزی در عالم هستیم و ما خودمان میخواهیم خودمان را اداره کنیم (12).
- باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشتههای مختلف، اساس فعالیت دانشجویان عزیز باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود (13).
فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاه اسلامی چیست؟
- فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح میکند. دانشگاههای غربی (به هر مرتبهای هم که برسند) طبیعت را ادراک میکنند، طبیعت را مهار نمیکنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی (به هر مرتبهای که برسند) باز آن چیزی که اسلام میخواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار میکند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید میبرد. تمامی علومی که شما اسم میبرید و از دانشگاههای خارجی تعریف میکنید (و تعریف هم دارد) اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازکتر از همه اوراق. عالم، از مبدأ خیر مطلق تا منتهی الیه، یک موجودی است که حظ طبیعیاش یک موجود بسیار نازل است (14).
چه هنگام بیگانگان در کشور ریشه میکنند؟
- اگر دانشگاهها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعتطلب، چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را در دست میگیرند و سرپرستی میکنند. باید جوانان با این فکر غلط استثماری مبارزه کنند. بهترین و مۆثرترین مبارزه با اجنبی، مجهز شدن با سلاح علم دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است (15).
- این جوانهای ما را یک جوری بار بیاورید که خودشان بفهمند که خودشان یک چیزیاند. نگویند که ما باید گیر غرب باشیم، نگویند که ما باید غربی باشیم، شرقی باشند. اگر از غرب هم صنعتی میآید، یاد بگیرند، اما غربی نشوند، یاد گرفتن مسئله، یک چیز است و مغز را غربی کردن و از خودش غافل شدن، مسئله دیگر است. ما با تمدن مخالف نیستیم، با تمدن صادراتی مخالفیم. تمدن صادراتی، ما را به این روز نشانده است (16).
با وابستگی مغزها به خارج مخالفیم، نه با تخصص
- ما با تخصص هیچ مخالفتی نداریم و آن چیزی که ما با آن مخالفیم، وابستگی مغزهای جوانهای ما به خارج، شرق و غرب است. دانشگاههای ما، الّا عده معدودی، یا درصدد نبودند که این وابستگی را بردارند یا در صدد بودند که وابسته کنند این مغزها را به خارج. ما میخواهیم که اگر بیماری پیدا [شد]، این طور نباشد که بگویند باید حتماً بروید به انگلستان، حتماً بروید به آمریکا. ما میخواهیم که همانطوری که یک آمریکایی اگر مریض شد به ایران نمیآید و یک انگلیسی اگر مریض شد به ایران نمیآید، یک ایرانی هم اگر مریض شد، جای دیگر نرود. ما یک همچون تخصصی میخواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در رأس امور کشور هستند که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد (17).
منابع:
1. صحیفه نور، ج 8، ص 61.
2. همان، ج 12، ص 509.
3. همان، ج 9، ص 3.
4. همان، ج 15، ص 445.
5. همان، ج 8، ص 61.
6. همان، ج 8، ص 64.
7. همان، ج 8، ص 141.
8. همان، ج 12، ص 252.
9. همان، ج 14، ص 430.
10. همان، ج 12، ص 248.
11. همان، ج 12، ص 7.
12. همان، ج 10، ص 392.
13. همان، ج 10، ص 80.
14. همان، ج 8، ص 433.
15. همان، ج 3، ص 327.
16. همان، ج 11، ص 196.
17. همان، ج 9، ص 443.