دلایل و راه حلهای دلزدگی زناشویی
شاید دلزدگی از همسر، آنقدر چیز واضحی باشد که به نظرتان نیازی به تعریف نداشته باشد، اما یک تعریف دقیق به شما کمک میکند که متوجه شوید آیا دلزدگی زناشویی در زندگی شما هم وجود دارد یا نه. خیلی از زوجها به غلط، ملالها و دلخوریهای کوچک خودشان را به دلزدگی تعبیر میکنند.
«نگاهش بهت زده است. هنوز باورش نمیشود. مردی که چند متر آنطرف روی صندلیهای روبرو نشسته است، هنوز همسر قانونی اوست. باورش نمیشود این جا نشسته باشند. روی صندلیهای راهرو دادگاه خانواده انتظار میکشند تا نامشان خوانده و تکلیفشان روشن شود. انگار همین دیروز بود که عشق پرشور روزهای ماه عسل را داشتند تجربه میکردند، انگار همین دیروز بود، روزهای آشنایی. انگار همین دیروز بود که قلبش موقع دیدنش با شدت بیشتری میزد. اما حالا چه؟ حالا که دلشان از هم زده شده بود. حالا که حتی حضور همدیگر را نمیتوانستند تحمل کنند. حالا که دیگر برای هم تازگی نداشتند. آن عشق پرشور کجا رفته بود؟ چرا آنها فقط در عرض پنج سال از آن عشق پرشور، به این صندلیهای رنگ و رو رفته رسیده بودند؟»
دلزدگی زناشویی چیست؟
1- نشانههای جسمی
بعضی افراد، اصلاً دلزدگی را یک نوع احساس خستگی و کسالت میدانند. دلزدهها علامتهایی مثل بی حالی، سردردهای مزمن، دردهای شکمی و بی اشتهایی یا پرخوری هم از خودشان نشان میدهند. دلزدهها از نظر جسمی هم از پا میافتند.
2- نشانههای عاطفی
دلزدهها قبل از هر چیز، احساس آزردگی میکنند. آنها حس میکنند در زندگی مشترک اذیت میشوند. تمایلی به حل مشکلات نشان نمیدهند و امیدی هم ندارند مشکلاتشان حل شود. گاهی این ناامیدی و اندوه، آنان را به وادی افسردگی میکشاند. آنها احساس میکنند زندگی پوچ و بیمعنایی دارند. حس میکنند کسی را در زندگی ندارند که از آنها حمایت عاطفی کند.
3- نشانههای روانی
دلزدهها خودشان را باور ندارند، حس میکنند شکست خوردهاند و خودشان را دوست ندارند. درست همین احساسات را نسبت به همسرشان هم دارند. آنها دیگر نه همسرشان را قبول دارند و نه میتوانند او را دوست داشته باشند.
چرا دلزدگی پیش میآید؟
1- توقعات غیرمنطقی و غیرواقعبینانه
گاهی توقعات ما آنقدر بالا و غیرواقعبینانه است که ازدواج با هر فرد دیگری هم نمیتواند آن توقعها را برآورده کند. مثلاً زنی که توقع دارد شوهرش که از صفر زندگی را با او شروع کرده، باید یکساله، هم خانه و هم ماشین بخرد، معلوم است با دیدن واقعیت، دلزده میشود.
2- گذشتن از فاز هیجانی اول ازدواج
وقتی زن و شوهر از فاز هیجانی و عاطفی اول ازدواج بیرون میآیند، هر حادثه کوچکی را بهانه میکنند تا به همسرشان یک برچسب منفی بزنند. در این مواقع، سکوت مردها نشانه بیاحساسیشان تلقی میشود و یک بار محبت نکردن زنها، نشانه نامهربانیشان.
3- نگفتن احساسات به یکدیگر
اگر همسران نیازهای خود را مطرح نکنند یا در رابطه با همدیگر پی به نیازهای یکدیگر نبرند و به راه حل مثبتی برای برآورده کردن نیازهایشان نرسند، خطر دلزدگی، دو چندان میشود.
با دلزدگی زناشویی چه کار کنیم؟
1- توقعهایتان را منطقی و منصفانه کنید
روانشناسان میگویند توقعهای غیرمنطقی، بیشترین ارتباط را با دلزدگی زناشویی دارد. اینکه ما باور داشته باشیم توافق نداشتن باعث تخریب رابطه است، اولین باور غیرمنطقی است. باید یاد بگیریم اختلاف نظر طبیعی است و نباید آن را منفی تفسیر کنیم. اینکه باور داشته باشیم رفتارهای همسرمان تغییر نمیکند هم غیرمنطقی و غیرمنصفانه است. اینکه توقع داشته باشیم همسرمان ذهن ما را بخواند هم غیرمنطقی است. باید خودمان نیازهایمان را به زبان بیاوریم و توقع نداشته باشیم همسرمان ذهنمان را بخواند.
کمالگرایی جنسی هم از جمله باورهای غیرمنطقی است که به دلزدگی زناشویی میانجامد. اینکه همیشه از همسرمان توقع داشته باشیم در همه شرایط و مواقع، با ما رابطه جنسی تام و تمام داشته باشد. در نهایت اگر ما تفاوتهای بین جنسیت خودمان و جنسیت همسرمان را نشناسیم و توقع داشته باشیم همسرمان هم مثل خودمان مردانه یا زنانه عمل کند، باعث دلزدگی زناشویی میشود.
2- خودتان رابطه را تازه نگه دارید
در روزهای اول ازدواج، همه چیز تازه و هیجان برانگیز است؛ اما وقتی که همه چیز تکراری شد، زن و شوهر کم کم از هم دلزده میشوند. در این مواقع، گذاشتن انرژی برای رابطه، میتواند آن را همچنان هیجان برانگیز نگه دارد. سعی کنید همسرتان را غافلگیر کنید، هر چند وقت برنامه دو نفره هیجان برانگیزی برای هم بگذارید. به هم ابراز احساسات کنید. اگر مشکلی هم پیش آمد با هم مطرحش کنید یا با مشورت گرفتن از یک مشاور خانواده، آن را حل کنید.
منبع: persianv