وسواس در نجاست چه حکمی دارد؟
وسواس، یک بیماری روحی است، مثل بیماری بداخلاقی و میتوان آن را درمان کرد.
حجت الاسلام فرحزاد در برنامه سمت خدا و در مورد وسواس و راه درمان آن شرح داد: وسواس یک بیماری روحی است، مثل بیماری بداخلاقی و میتوان آن را درمان کرد. باید این بیماری را جدی گرفت، اگر این بیماری درمان نشود، زیاد میشود و به بن بست میرسد، چه بیماری کم باشد چه زیاد. در ابتدا مقابله با آن سخت است، ولی بعداً راحت میشود. وسواس مخصوص مسلمانها نیست و همهی مردم دنیا دچار وسواس فکری و عملی هستند.
بعضی از وسواسیها باید به روانپزشک متخصص متعهد مراجعه کنند تا درمان دارویی بشوند. افرادی هستند که چندین سال است که داروی اعصاب میخورند و مشکلی هم ندارند. اطرافیان وسواسیها نباید آنها را ملامت کنند. افرادی بودهاند که خودشان هم دچار وسواس شدهاند. به این افراد به چشم بیماری نگاه کنیم که ناخواسته گرفتار این بیماری شدهاند و دلسوزانه با آنها برخورد کنیم و به آنها کمک کنیم تا درمان بشوند.
برای افرادی که وسواس فکری دارند و ناخواسته گناهانی به ذهنش خطور میکند، گناهی نوشته نمیشود. حتی بدترین فکرها در مورد خدا، پیامبر و آخرت. حضرت به فردی که ناراحت بود که دچار این فکرها شده است بشارت میدهد که تو محض ایمان هستی و نباید به این فکرها اهمیت بدهی تا خودش برود. پس اگر فکری ناخواسته به ذهن شما میآید، گناهی برای شما نوشته نمیشود و با ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» به خدا پناه ببرید.
بسیاری از کسانی که دچار بیماری وسواس هستند، به خاطر جهل نسبت به مسائل است. یعنی بخاطرندانستن مسائل، دچار وسواس شده است. اساس دین ما بر اساس اصولی است. پیامبر (ص) فرمودند: من بر یک دین راحت مبعوث شدهام. زندگی ما باید با راحتی و خوشی باشد. افکار شیطانی، انسانها را به وسواس میکشاند. دین وعلمای دین، اسلام را راحت گرفتهاند.
یک اصلی داریم بنام اصل طهارت؛ یعنی در دنیا همه چیز پاک است. آسمان، زمین، فرش، هوا و خلاصه همه چیز پاک است، مگر اینکه یقین به نجاست داشته باشیم. اصل طهارت، به انسان آرامش میدهد. داریم که: خدایی که پاک است و پاک کننده است.
همه چیز پاک است، جز دوازده چیز که در اسلام، نجس است، مثل خونی که از بدن بیرون میآید. البته خون داخل بدن پاک است. خون، بول، منی، سگ و خوک، کافر (به فرموده اکثر مراجع) و...
در اسلام، چند چیز باید پاک باشد: لباس و بدنی که با آن نماز میخوانیم، لباس احرام، کفن میت، مهری که در هنگام نماز روی پیشانی میگذاریم (اگر سجاده یا زمین نجس باشد اشکالی ندارد)، مسجد و مشاهد مشرفه.
اگر دیوار یا پرده نجس باشد، اشکالی ندارد. بعضیها فکر میکنند که اگر دیوار خانه نجس باشد، از خدا دور میشوند، درحالیکه این طور نیست. اینها فتوای مراجع تقلید است. خانمهایی که دچار عادت ماهیانه هستند یا زایمان میکنند، بدنشان آلوده است ولی مستحب است که این خانم در ساعات نماز، روی جانمازش بنشیند و ذکر بگوید.
تا وقتی ما یقین نکنیم ترشحاتی که از انسان خارج میشود، بول، خون یا منی است، پاک است. پس اگر ما در مورد ترشحاتی که از انسان خارج میشود به یقین نرسیم، نیاز به غسل نداریم. یقین یعنی اینکه همه میدانند این خون است و ما مطمئن هستیم که این خون است که از بدن خارج شده است و میتوانیم روی آن قسم بخوریم. همهی ترشحات، منی نیست و تا ما یقین نکنیم، غسل بر گردن ما واجب نمیشود. خدایی که میفرماید: فلان چیز نجس است، همان خدا میفرماید که اینجا پاک است.
خیلیها فکر میکنند که وضویشان باطل میشود. روایت داریم که شیطان در بدن انسان میدمد تا فکر کند که وضوی او باطل شده است. نباید به این احساسها اعتنا کرد. انسان باید یقین بکند که وضویش باطل شده است، یعنی خوابیده است یا ادرار از او خارج شده است. اگر شک میکنیم که خوابمان برده یا نه، وضو باطل نیست. وضو با شک باطل نمیشود. اگر ما این مسائل را بدانیم، خیالمان راحت میشود. در دین ما سختگیری نشده است.
در نجاست، نیاز به یقین صد درصد است که بتوانیم قسم بخوریم. افراد وسواسی زیادی به آیتالله گلپایگانی مراجعه میکردند و میگفتند که آب باران و گِل به عبای شما ریخته است و شما با همین عبا نماز میخوانید. آیا اینها نجس نیست؟ ایشان میفرمود: من یقین ندارم که گِل و بارانی که به لباس من ترشح شده است، نجس است. البته اگر خون هم به اندازهی یک بند انگشت روی لباس نمازگزار باشد، اشکالی ندارد.
فردی با یکی از آیتاللهها به مکه رفته بود و وقتی مُحرم شده بودند، حولهاش را آویزان کرده بود تا وضو بگیرد که حولهاش روی زمین افتاد. او نگران شد، ولی آیتالله فرمود: این حوله پاک است. او باور نمیکرد. ایشان با حولهی تر روی زمین نشست و بعد با همان نماز خواند تا او باور کند که این حوله پاک است. ما بعضی از مسائل را خوب نمیفهمیم و احتیاط بیجا میکنیم.
وقتی پیامبر در مکه مبعوث شدند، آب لولهکشی و جاری نبود. بیشتر افرادی که با پیامبر رفت و آمد میکردند، کافر بودند. مسلمانان اوایل اسلام، خیلی به مسائل نجاست اهمیت نمیدادند و پیامبر با آنها غذا میخورد. در آن زمان آب قلیل بوده است و گاهی یک سپر جنگی را آب میکردند و با آن زخمهای پیامبر را میشستند. گاهی بچهها در لباس پیامبر ادرار میکردند و پیامبر میفرمود که بگذارید بچه راحت باشد. برای پیامبر، راحتی بچه مهم بوده است.
مرحوم بهاء الدینی وقتی دستش خون میآمد، در استکان آب میریخت و کمی روی دستش میریخت. شما تصور کنید که پیامبر با آب قلیل چطور حمام میکردند؟ در مکتب ما خیلی به طهارت و نجاست اهمیت داده نشده است. ما باید به مسائلی مثل غیبت و آبرو بردن مردم اهمیت بدهیم و جلوی زبانمان را بگیریم و احتیاط کنیم. ما در مسائل طهارت و نجاست، احتیاطهای بیجا میکنیم که این اشتباه است. ما باید مطابق شرع عمل کنیم و لاابالیگری نکنیم. اگر ما ندانیم و چندین سال با بدن و لباس نجس نماز بخوانیم، نمازهای ما مورد قبول است.
خداوند، آب، خاک، زمین، آفتاب و اسلام را جزو پاک کنندهها قرار داده است. اگر چیز نجس را یک بار در آب جاری فرو ببریم، کافی است، البته اگر همراه نجاست نباشد. با آب قلیل، دو بار تا سه بار میتوان چیز نجس را پاک کرد.
ماشینهای لباسشویی که وصل به آب کر است، همه چیز را پاک میکند ولی ماشینهایی که به آب کر وصل نیستند، اگر آب سه بار بگردد، پاک میشود. حیف است فکر و ذهنی که باید مأنوس با خدا و اهل بیت بشود، به فکر نجاست باشد. روایت داریم: امام صادق (ع) وقتی میخواستند به دستشویی بروند، مقداری آب به لباسشان میپاشیدند که وقتی از دستشویی بیرون میآیند، اگر ترشحی روی لباسشان دیدند بگویند: این همان آبی است که خودم پاشیدهام. پس ما باید در نجاست، ایجاد شک کنیم.
روایت داریم: کسی به امام صادق (ع) گفت: من در تشت لباس شستم و آن را روی بند پهن کردم، ولی بعداً دیدم که موش مردهای در تشت است، امام فرمود: ممکن است که این موش بعد از شستن لباس در تشت افتاده است. انسان نباید برای خودش ایجاد نجاست کند. البته این با لاابالیگری فرق میکند. ما نباید به ترشحات اعتنا کنیم.