عاقبت فوتبال ما و کری خواندن هایمان!
«حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَکُوا وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُۆْمِنینَ وَلیجَةً وَ اللّهُ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» (سوره توبه آیه 16) ؛ آیا پنداشتهاید كه به خود واگذار مىشوید، و خداوند كسانى را كه از میان شما جهاد كرده و غیر از خدا و فرستاده او و مۆمنان، محرم اسرارى نگرفتهاند، معلوم نمىدارد؟ و خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است.
یکی از مسائلی که تقریباً همه ما از آن بیزاریم حرف زدن و ادعاهای بدون عمل است ، هر چه ادعاها بزرگتر باشد و عمل کمتر ، تنفر ما را بیشتر بر می انگیزد.
نمونه بارزش کری هایی است که برخی ورزشکاران مخصوصاً فوتبالیست ها برای هم می خوانند اما همین که وارد میدان مبارزه می شوند، انگار جان راه رفتن ندارند و به زحمت خود را سر پا نگه می دارند، همانهایی که تا قبل از شروع مسابقه فریاد می زنند ما فقط برای برد آمده ایم و چیز دیگری نمی خواهیم، ما برای آبروی باشگاه و کشورمان آمده ایم و تا پای جان مبارزه می کنیم اما وارد زمین که می شوند همه چیز مهم است به جز آبروی باشگاه، به جز احترام به مردم و ....
اگر دقت کرده باشید هرچقدر بیشتر ادعا می کنند کمتر نتیجه می گیرند.
این حرکت مشمئز کننده را بسیار در اطرافمان می بینیم و خودمان هم مرتکب می شویم .
ما گمان می کنیم که حرف زدن و ادعا کردن خیلی آسان است و به عواقب آن فکر نمی کنیم ، هر ادعایی که ما داریم و آن را بر زبان می آوریم به معنای این است که پا در میدان سنجش گذاشته ایم و باید ثابت کنیم که یک من ماست چقدر کره دارد؟
خداوند متعال روی همه ادعاهای ما حساس است و مخصوصاً وقتی که پای بندگی و فرمانبری در میان باشد ، تا ما می گوییم خداوندا ایمان آورده ام ، می گوید : بیا و این سلاح را بگیر و بیا وارد میدان مبارزه شو ، تکیه ات به من باشد و نترس وارد میدان که می شوی حریف های قدری داری شاید جانت را هم بدهی ولی یادت باشد که خودت خواسته ای ، اگر همین که ما با وسوسه ها ، تطمیع ها و ترس ها و ... روبه رو شدیم و شل شدیم و پا به فرار گذاشتیم، یعنی ما هم کری خوانده ایم ، لاف زده ایم ، و سزاوار سرزنش و شماتت هستیم.
پاسخ شما به این سوال خدا چیست؟
آیا پنداشتهاید كه به خود واگذار مىشوید؟
و خداوند كسانى را كه از میان شما جهاد كرده و غیر از خدا و فرستاده او و مۆمنان، محرم اسرارى نگرفتهاند، معلوم نمىدارد؟
شکسپیر می گوید «فصیح ترین زبان ، عمل است» اگر ما مرد عمل نیستیم پس به کار خود بپردازیم و ادعا را کنار بگذاریم تا قوی شویم تا به خودمان ثابت شود که "چند مرده حلّاجیم؟".
یادمان باشد «با خرابات نشینان ز کرامات ملاف » اگر ما از عهده چهار رکعت نماز واجب و پرهیز از چند حرام بر نمی آییم لاف بندگی نزنیم ، بنده خدا بودن جان فشانی می خواهد .
زندگی ما هم یک زمین فوتبال است و ما بازیکنان، آرزوهایمان طولانی است و تلاشمان اندک وارد فضای مبارزه که می شویم بعضی هایمان تا جیبمان پر می شود دیگر جان دویدن نداریم، بعضی هایمان تا اسممان روی جلد چندتا مجله می افتد متوقف می شویم و برخی هم می شوند "مسی" که حضورش برای تیم مقابل مثل یک کابوس است.
اگر ما در میدان مسابقه با حریف هایی چون او مواجه شویم چگونه خواهیم بود؟
نظر شما در مورد "کری خواندن" هایمان چیست؟
آیا به حال خود رها می شویم؟
آیا ما واقعاً ایمان آورده ایم؟
در جدول رده بندی بندگی چه جایگاهی داریم؟
کاربران گرامی می توانند فایل صوتی تلاوت این آیه را به آدرس زیر ارسال نمایند.