تبیان، دستیار زندگی
وقتی کودک شما هر روز که از مدرسه می آید، مشغول حفظ کردن طوطی وار مطالب درسی می شود، یا وقتی خلاقیت و فکر او در هیچ کجا به فعالیت واداشته نمی شود و روحیه پرسشگری او بی پاسخ می ماند، خیلی عجیب نیست که در آینده تفکری منفعل داشته باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انشای امروز: می خواهم متفکر شوم!


وقتی کودک شما هر روز که از مدرسه می آید، مشغول حفظ کردن طوطی وار مطالب درسی می شود، یا وقتی خلاقیت و فکر او در هیچ کجا به فعالیت واداشته نمی شود و روحیه پرسشگری او بی پاسخ می ماند، خیلی عجیب نیست که در آینده تفکری منفعل داشته باشد.

تلویزیون، روزنامه، سایت‌های خبری و پرتال‌ها، شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های موبایل، همه و همه دست‌به‌دست هم داده‌اند تا شما را در معرض بمباران اطلاعات و ارتباطات قرار دهند. آن‌ها به‌جای شما فکر می‌کنند و داعیه صداقت دارند. حال در این میان، و در مسیر سیل گسترده اطلاعات، انسان بیش از هر زمان دیگری نیاز به قدرت تمیز، استدلال و داوری دارد و برای مثمر ثمر ساختن ارتباطاتش نیاز به نشاندن گفت‌وگو به‌جای نزاع.

تفکر

لازمه همه این‌ها یعنی قدرت تمیز، استدلال و داوری و توانایی ارتباط مۆثر و گفت‌وگوی سالم، تفکر است. به نظر می‌رسد مدارس و دانشگاه‌های ما از ابتدا با همین هدف تأسیس‌شده‌اند. با هدف پرورش تفکر در میان نسل نوپا و آماده‌سازی آن‌ها برای زندگی. آموزش مهارت‌های حل مسئله و داشتن ذهنی خلاق و جستجوگر.

اما آیا واقعاً نظام آموزشی ما بروندادهایی با چنین توانایی‌هایی دارد! دانش‌آموز و دانشجوی ما چند درصد از مطالب و محتوای درسی‌ا‌ش را تنها با حفظ کردن طوطی‌وار از سر می‌گذراند؟

در نظام آموزشی ما نتایج تحقیقات گذشته را اصل گرفته و به دانش‌آموز گفته می‌شود دیگر نیازی نیست شما تحقیق کنید، همه‌چیز از قبل تحقیق و مشخص‌شده است و همه علوم به نتایج قطعی خود رسیده‌اند. کافی است نتایج به‌دست‌آمده را به ذهن خود بسپارید و به کارشان بگیرید.

بله، این است که حتی دانشجویان ما در کلاسهای فلسفه هم که می‌بایست سرشار از تفکر، منطق و استدلال باشد، گاه خالی از قوه استدلال و قدرت تمیز هستند. یا خیلی ضعیف عمل می‌کنند. البته این مختص به کشور ما نیست. «متیو لیپمن» پایه‌گذار «فلسفه برای کودکان» می‌گوید: «در اواخر سال‌های 1960، در دانشگاه کلمبیا واقع در نیویورک به رتبه استاد تمامی فلسفه رسیدم. فکر می‌کردم دانشجویانم فاقد قدرت استدلال، قدرت تمییز و داوری هستند، اما برای تقویت بیشتر قدرت تفکر آن‌ها، دیگر بسیار دیر شده بود. به این فکر افتادم که این کار می‌بایست در دوران کودکی انجام می‌گرفت، در آن زمان تقریباً تنها من بر این اعتقاد بودم. باید وقتی کودکان در سن 11 یا 12‌سالگی بودند، دوره‌های درسی در زمینه تفکر انتقادی می‌گذراندند».

کودکان ما در معرض مسائل و مشکلاتی قرار می‌گیرند که نیاز به حل مسئله را در آن‌ها بیدار می‌کند، گذشته از تمامی سۆالات فلسفی که ذهن کوچک آن‌ها را درگیر می‌کند، می‌توان به مسائل همچون مرگ، عشق، کار کردن و ... اشاره کرد

همان‌طور که خواندید، تفکر و خاصه تفکر انتقادی می‌بایست از کودکی آغاز شود. اگر روحیاتی همچون روحیه پرسشگری و جستجوگری در کودکی تقویت نشود، دوران دانشگاه دیگر بسیار دیر است همان‌گونه که لیپمن عنوان می‌کند.

وقتی صحبت از فلسفه برای کودکان می‌شود، عده زیادی گمان می‌کنند که منظور آموزش «تاریخ فلسفه» به کودکان است. این‌که مکاتب فلسفی در طول تاریخ چه گفته‌اند، کانت و هگل و لاک بر چه باوری بوده‌اند، اما در اینجا منظور از فلسفه، فلسفیدن و قدرت تفکر است. هدف از آموزش فلسفه و فلسفیدن به کودکان این است که چگونه بتوانند فکر کنند و مسائل و مشکلات خود را به نحو شایسته‌ای حل کنند. درواقع تلاش برای خارج کردن فلسفه از یک ‌رشته تزئینی و صرفاً دانشگاهی به متن زندگی افراد و کاربردی کردن این علم به‌مانند گذشته. به عقیده جرومی برونر مهم نیست چه چیزی یاد گرفته می‌شود مهم این است که با آنچه یاد گرفته می‌شود چه می‌توان کرد و این حلقه گمشده بسیاری از نظام‌های آموزشی در سطح جهان است.

برنامه ـ فلسفه برای کودکان ـ هدف نهایی‌ای را دنبال می‌کند که خداوند در قرآن به‌روشنی انسان‌ها را به آن فراخوانده است. «...فبشّر عباد* الّذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه أُولئک الّذین هدیهم الله و أُولئک هم أُولوا الألباب» به بندگان من که سخن‌ها را می‌شنوند و بهترین آن را تبعیت می‌کنند، بشارت بده، آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان صاحبان خرد هستند.

تفکر

همه اقوال و آرا و سخنان مختلف را بشنوید و از میان آن‌ها بهترین را انتخاب کنید. و انتخاب در اینجا نیاز به قدرت تمیز و استدلال و نهایتاً قدرت تفکر دارد.

نظر به همه مطالبی که گفته شد و البته بسیار هم خلاصه به آن پرداخته شد، نیاز به فلسفه برای کودکان امری مهم و حتی می‌توان گفت حیاتی است. کودکان ما در معرض مسائل و مشکلاتی قرار می‌گیرند که نیاز به حل مسئله را در آن‌ها بیدار می‌کند، گذشته از تمامی سۆالات فلسفی که ذهن کوچک آن‌ها را درگیر می‌کند، می‌توان به مسائل همچون مرگ، عشق، کار کردن و ... اشاره کرد.

علاوه بر این همان‌طور که در ابتدا اشاره شد، کودکانمان نیز در معرض اطلاعات و ارتباطات گسترده با جهان معاصرشان هستند و برای رویارویی مفید با آن‌ها نیاز به قدرت تفکر و استدلال دارند.

البته همه اندیشمندان این فن، هم‌نظرند که فلسفه برای کودکان تنها یک فعالیت عقلانی منطقی نیست که کودک در آن، روش درست استدلال کردن را بیاموزد، بلکه مواجهه خاص با پیرامون است که مزایا و فواید جانبی گوناگونی دارد که از مهم‌ترین و شاخص‌ترین آن‌ها، رشد اعتمادبه‌نفس و خودباوری در کودکان، توجه به استدلال در سخنان، رشد همکاری در میان آن‌ها، ارتقای سطح داوری و حکم دادن، و موارد دیگری است که همه آن‌ها غیر از منطق‌اند.

 مریم کمالی نژاد

بخش خانواده ایرانی تبیان


مطالب مرتبط:

پرورش مسئولیت پذیری در کودکان

تفکر عاطفی

تفکر سالم را تمرین کنید

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.