چرا درس بچهها افت میکند؟
افت در لغت به معنای افتادن، نقصان، كاستی و كاهش است و اصطلاح آموزشی آن افت تحصیلی است كه در معنای عام به مردودی دانشآموزان و تكرار پایهی تحصیلی اطلاق می شود.
افت تحصیلی را می توان به دو دسته تقسیم كرد:
الف) افت تحصیلی آشكار (كمی): به تعداد آمار مردودی هر پایه و تكرار آن اطلاق میشود.
ب) افت تحصیلی پنهان (كیفی)
افت تحصیلی پنهان (كیفی) به دو دسته تقسیم می شود:
الف: شامل دانشآموزانی می شود كه برای جلوگیری از مردود شدن با توسل به شیوههای مختلف اقدام به گرفتن نمره نموده و جان به سلامت می برند كه ممكن است ضعف خود را درپایههای بالاتر نشان داده و یا آن را جبران كنند.
ب: افت را اگر به معنای كاهش بگیریم هرگونه كاهش در رسیدن به اهداف آموزش و پرورش اعم از علمی و تربیتی و پرورشی افت محسوب می شود كه به چند مورد اشاره می شود:
1. یكی از اهداف آموزش و پرورش ساختن افرادی است كه بتوانند با استفاده از آموختههای خود بر مشكلات فائق آیند بنابر این وجود مشكلات خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... و ناتوانی افراد برای غلبه بر آن ها نوع دیگری از افت تحصیلی را نشان می دهد.
2.اهداف آموزش و پرورش در هر جامعهای انتقال میراث فرهنگی جامعه به نسلهای بعدی است بنابراین به همان تعداد كه در جامعهای افراد بی توجه به ارزشهای فرهنگی جامعه وجود داشته باشد یا به همان نسبت كه ارزشهای فرهنگی در درون افراد نهادینه نشده باشد (افت ارزشها) آموزش و پرورش در رسیدن به اهداف خود دچار افت گردیده است. نمونههای آن تقلب كردن دانشآموزان در جلسه امتحان، رواج دروغگوئی در جامعه، ریا، فریبكاری و غیبت، است.
3.به هر میزان جامعهای تا رسیدن به مرز خودكفائی فاصله داشته باشد، افت روشهای آموزش را در حدی كه وظیفه آموزش و پرورش است، نشان می دهد.
زیرا با 12 سالی كه افراد اعم از زن و مرد در مدرسه می گذرانند چنانچه نظام آموزشی پویا و از انعطاف لازم برخوردار باشد، بایستی بتواند افرادی را تربیت كند كه ضمن آنكه گلیم خود را از آب بیرون می كشند، به رفع نیازهای جامعه كمك كنند.
از علل افت تحصیلی:
1. ناپایداری مدارس (تعویض مكرر و هر ساله كادر اداری و آموزشی مدارس كه امكان برنامهریزی منسجم و چندین ساله را نمی دهد.
2. عدم كارایی مشاورین مدارس (محدود شدن وظیفه مشاوره به هدایت تحصیلی صرف كه آنهم به درستی انجام نمی گیرد.
3. كمبود فضا و تجهیزات و ساعات كارگاه و آزمایشگاه و كمرنگ شدن نقش آزمایش در تدریس و اكتفا كردن به تئوری.
4. عدم استفاده از تكنولوژی های روز در آموزش- سی دی های آموزشی - ویدئو پروژكتور - فیلمهای آموزشی.
5. بی هویت شدن مدارس متوسطه با عمومی شدن سال اول و جدا كردن سال آخر به عنوان پیشدانشگاهی.
6. مدیریت خود محور و غیرمشاركتی مدارس و بی توجهی به نظر معلمان در انتخاب مدیران.
7. كاربرد روشهای تدریس غیرفعال و سنتی كه باعث خستگی دانشآموزان و بی تحركی آن ها و فعال نشدن فكر و ذهن آن ها می شود.
8. عدم ثبات در اهداف و روشهای آموزشی و پرورشی كه با تغییر دولتها به یكبار كل سیاستگذاران و به تبع آن سیاست گذاری ها عوض می شود.
9. وضعیت معیشتی نامطلوب معلمان كه باعث دو شیفته كار كردن و یا دو شغل بودن آن ها می شود و باعث می گردد با روحیه مناسب در كلاس درس حاضر نشوند.
10. بی انگیزه بودن معلمان نسبت به مطالعه و در نتیجه تكرار مكرر مطالب بدون ایجاد جاذبه جدید برای دانشآموزان.
11. عدم به كار گماردن مدیران آموزشی كارآمد كه دورههای خاص مدیریت آموزشی را علاوه بر رشته تخصصی خود گذرانده باشند در سطوح مختلف مدیریتی.
12. كمبود فوق برنامههای مؤثر و محدود شدن فوق برنامهها به برگزاری تعدادی مسابقه احكام و...
13. جدا كردن امور آموزشی و پرورشی كه معلمان فقط به مسائل آموزشی می پردازند.
مرکز یادگیری سایت تبیان - منبع: پایگاه نی نی بان
تهیه و تنظیم: مریم فروزان کیا