تبیان، دستیار زندگی
اگر تصورمان از معاد این باشد که واقعیت و حقیقتش بازگشت به خداست، آن وقت یک امری می شود مربوط به رابطه انسان و خدا، که این، امری فطری است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معاد امری فطری یا .....

معاد

اگر تصور ما از معاد این باشد که نوعی بازگشت جدید به همین دنیاست قدر مسلم اعتقاد به معاد یک امر فطری نیست، اما اگر تصورمان از معاد این باشد که واقعیت و حقیقتش بازگشت به خداست، آن وقت یک امری می شود مربوط به رابطه انسان و خدا، که این، امری فطری است.


اعتقاد به معاد، امری فطری

مسأله اینکه آیا اعتقاد به رستاخیز فطری هست یا فطری نیست بستگی دارد به اینکه ما اعتقاد به رستاخیز را در چه شکلی طرح کنیم. یک وقت در آن شکل طرح می کنیم که خود قرآن کریم در اکثر آیات طرح کرده است. معنی و مفهومی که قرآن به رستاخیز می دهد رجوع و بازگشت به پروردگار است (انا لله و انا الیه راجعون). اگر به این معنی و مفهوم باشد جواب این است: بله، اعتقاد به رستاخیز فطری است.

ولی اغلب، این امر را به یک صورت ناقص طرح می کنند که آن معنی و مفهوم واقعی خودش را ندارد. برخی اینطور به نظرشان می رسد که همانطور که یک صنعتگر، یک چیزی را می سازد بعد آن را خراب می کند و بار دوم همان را می خواهد بسازد خداوند نیز چنین می کند. کسی هم که (طبق آیه «ویقول الانسان ءاذا مامت لسوف اخرج حیا؛ و انسان می گوید: آیا وقتی مردم، راستی از گور زنده بیرون آورده خواهم شد؟» مریم/66) چنین حرفی زده و تصورش یک چنین چیزی بوده است، نه تصور به شکل واقعی که از معاد باید داشته باشد؛ شنیده است که مردم در معاد بار دیگر زنده می شوند و این زنده شدن را یک نوع بازگشت به دنیا تلقی می کرده است – که اکثر مردم اینطور تلقی می کنند – نه بازگشت به خدا.

اگر تصور ما از معاد این باشد که نوعی بازگشت جدید به همین دنیاست قدر مسلم اعتقاد به معاد یک امر فطری نیست، اما اگر تصورمان از معاد این باشد که واقعیت و حقیقتش بازگشت به خداست، آن وقت یک امری می شود مربوط به رابطه انسان و خدا، که این، امری فطری است.

تمام‌ موجودات‌ این‌ عالم‌ معاد دارند و حرکت‌ بسوی‌ خداوند متعال‌. نفس‌ انسان‌، نفس‌ حیوان‌، نفس‌ نبات‌ و حتی‌ جمادات‌ نیزمعاد دارند؛ و نفوس‌ ملائکه‌ و انبیاء، و خلاصه‌ تمام‌ موجودات‌ مجرده‌ عالم‌ عِلوی‌ معاد دارند

معنا و کیفیت حشر

عالم‌ حشر یعنی‌ عالم‌ جمع‌. نفوسی‌ که‌ از این‌ عالم‌ بسوی‌ خداوند میروند، به‌ همان‌ نقطه‌ای‌ می روند که‌ از همانجا ابتداء آفرینش‌ آنها بوده‌ و نزولشان‌ بدین‌ عالم‌ از آن‌ نقطه‌ بوده‌ است‌. تمام‌ موجودات‌ این‌ عالم‌ معاد دارند و حرکت‌ بسوی‌ خداوند متعال‌. نفس‌ انسان‌، نفس‌ حیوان‌، نفس‌ نبات‌ و حتی‌ جمادات‌ نیزمعاد دارند؛ و نفوس‌ ملائکه‌ و انبیاء، و خلاصه‌ تمام‌ موجودات‌ مجرده‌ عالم‌ عِلوی‌ معاد دارند؛ و معاد آنها عبارت‌ است‌ از  فناء در همان‌ اسمی‌ از اسماء ذات‌ حق که‌ از آن‌ بوجود آمده‌اند. این‌ پشه‌ که‌ معاد دارد، یعنی‌ همان‌ قوس‌ نزولی‌ را که‌ در خلقت‌ پیموده‌ است‌ باید پس‌ از آن‌ صعود نموده‌ و در آن‌ اسم‌ و صفتی‌ که‌ موجب‌ بدء و پیدایش‌ او شده‌ است‌ مضمحل و فانی‌ و مندک گردد.

«کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ؛ همچنانکه‌ شما را آفرید و از مبدءی‌ بوجود آورد، همینطور شما باید برگردید و به‌ همان‌ مبدأ عود کنید» (آیه 29 سوره اعراف).

«کَمَا بَدَأنَا´ أَولَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ؛ همانطور که‌ ما اول‌ خلقت‌ را ابتدا کردیم‌، آن‌ خلقت‌ را به‌ همانجا عود میدهیم‌ و برمیگردانیم» (قسمتی از آیه 104 سوره انبیاء).

اگر تصورمان از معاد این باشد که واقعیت و حقیقتش بازگشت به خداست، آن وقت یک امری می شود مربوط به رابطه انسان و خدا، که این، امری فطری است

خداوند اول‌ چیزی‌ را که‌ خلق‌ فرمود، مانند عقل‌ چنانکه‌ در روایت‌ است‌: أَولُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْعَقْلُ، یا مانند نور چنانکه‌ آن‌ نیز در روایت‌ آمده‌ است‌، یا آب‌ چنانکه‌ آمده‌ است‌: أَولُ مَا خَلَقَ اللَهُ الْمَآءُ که‌ منظور همان‌ وجود منبسط‌ و رحمت‌ واسعه‌ خداست‌؛ به‌ هرحال‌ آنها معادشان‌ به‌ ذات‌ مقدس‌ است‌. و از آن‌ اسم‌ و از اولُ ما خَلَق‌، موجودات‌ مجرده‌ چون‌ ارواح‌ فرشتگان‌ و عقول‌ و نفوس‌ قدسیه‌ و نفوس‌ ناطقه‌ را آفرید، و از آن‌ اسماء و صفات‌، نیز به‌ همین‌ ترتیب‌ أسماءِ جزئیه‌ و موجودات‌ متکثره‌ را به‌ ترتیب‌ نزول‌ از رأس‌ مخروط‌ به‌ قاعدة‌ آن‌ مرتباً و مترتباً آفرید. و در این‌ سلسلة‌ مراتب‌، هر موجودی‌ معادش‌ عبارت‌ است‌ از عود و بازگشت‌ به‌ همان‌ جائی‌ که‌ از آنجا آفریده‌ شده‌ بود.

در دعای‌ سِمات‌ ـ که‌ حاوی‌ نکات‌ و دقائق‌ عجیب‌ عرفانی‌ است‌ ـ بدین‌ مطالب‌ کاملاً تصریح‌ شده‌ است‌، و همچنین‌ در روایاتی‌ که‌ کیفیت‌ پیدایش‌ عالم‌ را از اسماءِ خداوند بیان‌ میکند. انسان‌ نیز بازگشت‌ میکند به‌ همان‌ جائی‌ که‌ از آنجا آفریده‌ شده‌ است‌ و سرشت‌ او و طینت‌ او از آنجا بوده‌ است‌، خواه‌ از عِلیین‌ و خواه‌ از سِجین‌. این‌ حرکتِ انسان‌ را از عالم‌ کثرت‌ بسوی‌ مقام‌ وحدت‌ و از اعتبار بسوی‌ حقیقت‌، حشر گویند؛ یعنی‌ عالم‌ جمع‌، عالمی‌ که‌ انسان‌ در آن‌ جمع‌ می‌شود و در خود فرو میرود و پیچیده‌ میگردد و فانی‌ و مضمحل می‌شود.

فرآوری: آمنه اسفندیاری      

بخش اعتقادات شیعه تبیان تبیان


منبع: کتابخانه طهور

مطالب مرتبط:

چرا برخی معاد را قبول ندارند؟!

دلائل اثبات معاد

آیا معاد، جسمانی است؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.