تبیان، دستیار زندگی
مولای متقیان بزرگترین مروج یگانگی اخلاق وسیاست درعرصه نظروعمل وکرداربودآن حضرت حتی لحظه ای ازتبیین آن فروگذارنکرد و دراین راه نیزبه شهادت رسید. امام بااعتقادراسخ به اینکه سیاست باید اخلاقی باشدو مشروعیت خود را ازاصول اخلاقی کسب کند، هرگز ازدایره ی اخلاق
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قابل توجه آقایون سیاسی بی اخلاق!!

مجلس

اخلاق و سیاست از مهم‏ترین مقولاتی است که بشر همواره در مسیر زندگی‏اش به آن محتاج بوده است. با کمی تعمق و غور در تاریخ بشر روشن می‏گردد که در ادوار مختلف، فرمانروایان و حاکمان با این دو مقوله حیاتی به گونه‏ای متفاوت برخورد نموده‏اند به گونه‏ای که پیامدهای آن جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده است.


برخی از آنها بین این دو مقوله تفکیک قائل شده و سیاست منهای اخلاق را سرلوحه تصمیمات خویش قرار داده‏اند و هیچ‏گونه رابطه‏ای بین آنها قائل نیستند. در مقابل دیدگاه دیگری است که قائل به تلفیق این دو مقوله و برقراری رابطه عمیق بین آنها است وسعادت جامعه را در گرو اخلاقی بودن سیاست‏های آن جامعه تلقی نموده‏اند. در این مجال بر ان آمدیم که ارتباط این دو اصل مهم را از دیدگاه امام علی علیه السلام بیان کنیم.

دردیدگاه امیرالمومنین اخلاق و سیاست پیوند ناگسستنی دارند و سیاست مورد نظر امام دقیقا منطبق براصول و مبانی اخلاقی است. اصولی که برخاسته ازبطن اسلام می باشد و ریشه در اهداف بعثت انبیاء دارد، و در اندیشه و رفتار سیاسی امیرمومنان علی علیه السلام از جایگاه ویژه ای برخورداراست.(مرادی،هادی،حکومت و سیاست از دیدگاه امام علی ص269)

مولای متقیان بزرگترین مروج یگانگی اخلاق و سیاست در عرصه نظر و عمل و کردار بود آن حضرت حتی لحظه ای ازتبیین آن فروگذار نکرد و در این راه نیز به شهادت رسید. امام با اعتقاد راسخ به اینکه سیاست باید اخلاقی باشد و مشروعیت خود را ازاصول اخلاقی کسب کند، هرگز ازدایره ی اخلاق تخطی نکرد.

زندگانی سراسر شکوه و رادمردی این بزرگ مرد، گویاتر از آن است که بخواهیم موارد عینیت اخلاق و سیاست را در آن نشان بدهیم. دراین جا باختصار چند مورد را ذکر می کنیم:

1.امام علی علیه السلام پس از رحلت رسول خدا، برخلاف انتظار بسیاری، از خلافت کنار گذاشته شد و طی ماجرایی که زبان زد خاص و عام است، دیگری زمام دار مسلمانان شد. ابوسفیان که سیاست را از اخلاق جدا می دانست، به امام پیشنهاد دادکه با این خلافت نوپدید به ستیز برخیزد و خود تعهد کرد که سپاهیانی در اختیارش قرار دهد، اما آن حضرت کسی نبود که بخواهد قدرت را از راه های غیر اخلاقی و بی رضایت مردم کسب کند از این رو پیشنهاد او را رد کرد و مردم را به آرامش دعوت کرد.( نهج البلاغه،فیض الاسلام،خطبه5.)

دردیدگاه امیرالمومنین اخلاق و سیاست پیوند ناگسستنی دارند و سیاست مورد نظر امام دقیقا منطبق براصول و مبانی اخلاقی است. اصولی که برخاسته ازبطن اسلام می باشد و ریشه در اهداف بعثت انبیاء دارد

2. پس از کشته شدن عمربن خطاب، شورای شش نفره ای برای تعیین خلیفه به امام پیشنهاد پذیرش خلافت رادادند مشروط برآن که به سنت شیخین(ابوبکر،عمر) رفتارکند، اما ایشان نپذیرفت وحاضر نشد دروغ مصلحت آمیز بگوید و قدرت رابه شکلی غیر اخلاقی به دست آورد. در این مورد نوشته اندکه عبدالرحمان بن عوف سه بار به امام پیشنهاد خلافت را داد مشروط برآن که ایشان طبق کتاب خدا و سنت پیامبر وسیره شیخین عمل کند، اما ایشان بی هیچ مجامله ای پاسخ دادند که طبق کتاب خدا و سنت پیامبرش درحد توان خود عمل خواهدنمود.( نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج1،ص143)

با اینکه به دست گرفتن قدرت و حکومت توسط امام علی درآن مقطع حساس زمانی از اهمیت بسزایی برخورداربود وخود امام هم بدان واقف بود،ولی امام خودبه آسانی حکومت را از دست داد؛ زیرا به اصول اخلاقی پایبند بود و یک کلمه حرف راست را بر تمام قدرت و حکومت ترجیح می داد.

3. درجریان شورش برضد عثمان و محاصره خانه اش، انتظار می رفت که امام از این فرصت نهایت استفاده را ببرد و خلافت را به چنگ آورد، اما ایشان از وضع پیش آمده استقبال نکرد و کوشید وساطت کند و مردم را به آرامش و عثمان به اتخاذ سیاست دعوت کند و در این راه چندان پیش رفت و از عثمان دفاع کرد که خود به ابن عباس فرمود:

«به خدا کوشیدم آزار مردم را از او بازدارم؛ چنان که ترسیدم در این کارگناهکارم».( نهج البلاغه،فیض الاسلام،خطبه240. )

پس از پایان جنگ جمل که قدرت امام روبه ضعف نهاده بود، یاران حضرت از وی خواستند که .4

اشراف عرب و قریش را بر موالی و عرب برتری دهد و از بیت المال به کسانی که بیم مخالفت و ملحق شدن آنها به معاویه می رودسهمی بیشتری عطاکند.حضرت در پاسخ به آنها فرمود:

«مرا فرمان دهید تا پیروزی را بجویم به ستم کردن درباره ی آن که والی اویم؟ به خدا که نپذیرم تا جهان سرآید و ستاره ای در آسمان بی ستاره ای برآید. اگر مال از من بود همگان رابرابر می داشتم که چنین تقسیم سزاست تا چه رسد که مال، مال خداست.»( نهج البلاغه،فیض الاسلام،خطبه126. )

ابن ابی الحدید به نقل از فضیل بن جعد می گوید:

امیرالمومنین

«مهمترین دلیل دست برداشتن اعراب از حمایت علی علیه السلام مسائل مالی بود؛ زیرا امام اشراف را برغیر اشراف و عرب را برعجم برتری نمی داد و با رۆسا و بزرگان قبایل همانند پادشاهان رفتار نمی کرد و سعی نداشت از طریق تطمیع مالی کسی را به سوی خود جذب کند. درحالی که معاویه بر خلاف این عمل کرد،به همین سبب مردم علی را ترک کرده به معاویه پیوستند.» (ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج1،ص270)

یکی ازدلایل فاصله گرفتن طلحه و زبیر ازحضرت علی علیه السلام که منجر به جنگ جمل شد همین سیاست امام درمسایل مالی بود که سهم آنان رابا افراد عادی برابر می دانست.

اگر چه اغلب حکومتها برای حفظ قدرت خویش از اهرمهای مالی برای جذب افراد استفاده می کنند، امام علی علیه السلام به لحاظ شخصیت والا و تعهد الهی خویش هرگز دست به چنین کاری نزد. اصل عدالت و تعهد به ارزشهای الهی و اخلاقی حکم می کرد که قدرت سیاسی حضرت رو به تحلیل رود، اما هرگز به شیوه های غیر اخلاقی متوسل نشود. ( مرادی،هادی،حکومت وسیاست ازدیدگاه امام علی  ص276)

5.علی علیه السلام پس ازگرفتن قدرت در نامه ای خطاب به معاویه او  را از حکومت شام عزل کرد. قبل از عزل معاویه بزرگان و سیاستمداران عرب از جمله ابن عباس و مغیرة بن شعبه جداگانه خدمت امام رسیدند و از او پرسیدند که درمورد معاویه چه خواهدکرد؟ حضرت پاسخ دادند که بدون درنگ وی راعزل می کند. به حضرت گفتند: معاویه درشام دارای نفوذ است و سالهاست که حاکم آنجاست، مردم را علیه تو می شوراند، که عموزاده عثمان است و با قتل بهانه ای برای انتقام گیری دارد. ابتدا برای مدت کوتاهی او را نصب کن تا از مردم برای تو بیعت بگیرد، بعد به آسانی می توانی اورا کنار بگذاری، درغیر این صورت اطاعت نخواهد کرد و حکومت شام را از دست نخواهد داد. حتی ابن عباس پیشنهاد کرد که به معاویه نامه بنویس، منت بگذار و وعده بده. حضرت علی علیه السلام قبول نمی کرد و فرمود:

«من هرگز در دین خود دو رویی و مکر نمی کنم و دنائت و پستی را دست مایه ی خود قرار نمی دهم»( تاریخ طبری، ص459)

مولای متقیان بزرگترین مروج یگانگی اخلاق و سیاست در عرصه نظر و عمل و کردار بود آن حضرت حتی لحظه ای ازتبیین آن فروگذار نکرد و در این راه نیز به شهادت رسید. امام با اعتقاد راسخ به اینکه سیاست باید اخلاقی باشد و مشروعیت خود را ازاصول اخلاقی کسب کند، هرگز ازدایره ی اخلاق تخطی نکرد

با این حال امام علی علیه السلام معاویه را عزل کرد، معاویه نیز پس از عزل، علم مخالفت برداشت و جنگ صفین را به راه انداخت. جنگی که با پیامدهای ناشی از آن مثل به وجود آمدن جریان جنگ خوارج و شهادت یاران امام نظیر مالک اشتر و محمدبن ابی بکر مهمترین ضربه را به حکومت حضرت علی زدند حتی در اواخر جنگ صفین معاویه نامه ای به امام نوشت و برای کوتاه شدن قائله ازمعایب جنگ و پشیمانی های آن سخن راند و مجددا حکومت شام را از امام درخواست کرد ولی حضرت بازهم از اعطای حکومت به معاویه امتناع کرد.( المنقری،نصربن مزاحم،پیکارصفین،ص773)

شایدامام به خاطر مصلحت اسلام وجامعه اسلامی وتقویت حکومت خود می توانست معاویه را ابقا نماید و درطول این مدت به تقویت حکومت خویش بپردازد،اما آن حضرت هیچگاه حاضر نشد اصول اخلاقی و انسانی و ارزشهای الهی را زیرپا بگذارد و برای احقاق حق واجرای عدالت، باطل را تأکید کند؛ زیراامام عمیقاٌ اعتقاد داشت حاکمی که از همان ابتدا به روشهای غیر اخلاقی وباطل متوسل می شود نمی توان از وی انتظار داشت که پس از تحکیم قدرت به اصو ل اخلاقی  پایبند باشد.از نظر امام داشتن لیاقت و شایستگی مهمترین اصل برای ابراز حکومت است.از طرف دیگر قدرت وحکومت ذاتاٌ برای امام فاقد ارزش بود، مگر آن که به ابزاری برای احیای ارزشهای الهی،اقامه عدل واحقاق حق تبدیل شود.

آری امیرمومنان طوری اخلاق وسیاست رادرهم ادغام نمودکه حتی حاضرنشدبرای حفظ حکومت هم ذره ای ازمرز اخلاق نیک تجاوز کند.

فرآوری: فاطمه زین الدینی

بخش نهج البلاغه تبیان   


منابع:

نهج البلاغه

شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه

مرادی،هادی،حکومت وسیاست ازدیدگاه امام علی

المنقری،نصربن مزاحم،پیکارصفین

تاریخ طبری

نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه

مطالب مرتبط:

نگاهی به سیاست امام علی علیه السلام در مقابل خلفاء

نمره اخلاق جامعه ما چند است؟!

چند مسئول با این ویژگی ها داریم؟!

تبعیض در ادارات ما بیداد می کند!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.