تبیان، دستیار زندگی
اینان نه عالمند كه به علم ربانی عالمی را روشنی بخشند و نه متعلمند كه در پرتو انوار تابناك علماء ربانی، جلا یابند و روشنی گیرند و راه نجات و سعادت و طریق كمال و سرفرازی را بیابند و با استقامت به پیش تازند. بلكه جاهل مطلقند. چرا كه نه عالمند و نه متعلم. نه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نکند از دسته مگسان كوچك و ناتوان باشیم؟!

حضرت  کی ولادت کا جشن

كمیل كه از خواص و نیكان و یاران امیرالمۆمنین علیه السلام بود، می گوید: آن بزرگوار روزی دست مرا گرفت و مرا به صحرا برد. آنگاه همچون دردمندان دل سوخته آهی جانسوز از دل پراندوه خود بركشید و فرمود:

«یا كمیل بن زیاد، ان هذه القلوب اوعیة فخیرها اوعاها فاحفظ عنی ما اقول لك »:

ای كمیل بن زیاد، این دلها ظرفهای علوم و حقائق و اسرار است و بهترین آن دلها، نگاه دارنده ترین آنهاست. پس آنچه به تو می گویم، از من (بشنو) و در نگاه داری آن كوشا باش.

از این سخن حكیمانه، به خوبی معلوم می شود كه ارزش انسان به قلب او و ارزش قلب به این است كه ظرف علوم و حقائق و اسرار باشد چرا كه همان طوری كه گفته اند: شرف مكان به كسی است كه درآن، استقرار می یابد، معلوم می شود كه: شرف ظرف هم به مظروف است.

گوهر دل را باید از بیرون و درون، از آلودگیها پاك كرد. آلودگی درونی دل، خیالات و وساوس و اوهام و ظنون و پندارها و بدبینی به نظام آفرینش و كژاندیشی و بدسگالی و سوء نیت و پلیدی باطن است و آلودگی برونی آن، رذائل اخلاقی و پلیدی در گفتار و رفتار است. تا دل از رذائل درونی و برونی پاك نشود و انسان در فضائی سالم قرار نگیرد و خانه دل از آنچه مزاحم صفا و پاكی است، جاروب نشود، علوم و حقائق و اسرار درآن راه نمی یابد.

آنگاه كه كمیل را به حفظ و نگاه داری حكمت های پرارج خویش سفارش می كند، می فرماید:

«الناس ثلاثة: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاة و همج رعاع ».

مردم سه دسته اند: عالم ربانی و آموزنده ای كه بر راه نجات و رهائی است و مگسان كوچك و ناتوان.

اینها كیستند و چیستند؟! آیا می توان گفت: ناكس و ناچیزند؟!

آری می توان گفت و اگر بتوان گفت: چیزی هستند، حدشان همان است كه در كلام والای امیرعلیه السلام آمده است.

بهترین عنوان برای آنها همین است كه به مگس های كوچك و ناتوان می مانند. چرا كه این گونه مگسها، همواره درحركت خود تابع باد هستند. هر مسیری كه باد برای آنها انتخاب كند، آنها هم تابع همان مسیرند. درست مثل كسی كه تسلیم جریان آب است. یعنی هرگز نمی تواند برخلاف جریان آب شنا كند. چهار خصیصه زشت در اینهاست كه تنها یكی از آنها برای هلاك یك انسان بلكه یك جامعه كفایت می كند.

اینان نه عالمند كه به علم ربانی عالمی را روشنی بخشند و نه متعلمند كه در پرتو انوار تابناك علماء ربانی، جلا یابند و روشنی گیرند و راه نجات و سعادت و طریق كمال و سرفرازی را بیابند و با استقامت به پیش تازند. بلكه جاهل مطلقند. چرا كه نه عالمند و نه متعلم. نه علم دارند و نه طالب علمند. بنابراین، نه مبدء هستی را شناخته اند و نه بر مبنای آن به شناخت وظائف انسانی رسیده اند

هرچند می توان گفت: میان آنها همبستگی و تلازم است و هیچ كدام بدون بقیه تحقق نمی یابد.

خصیصه های چهارگانه، اینهایند:

«اتباع كل ناعق; یمیلون مع كل ریح; لم یستضیئوا بنور العلم; و لم یلجاوا الی ركن وثیق ».

ترجمه: پیروان هر آواز دهنده ای كه با هر بادی منحرف می شوند و به نور علم كسب روشنی نكرده و به ركنی محكم پناه نبرده اند.

اگر انسان به نور علم كسب روشنی كرده باشد، راه راست را می یابد و حق و باطل را می شناسد و در زلزله های ویرانگر فتنه ها به ستونی محكم و استوانه ای مستحكم پناه می برد. دراین صورت، بادها و طوفانهای حوادث و امواج بنیان كن مفاسد و تهاجم سپاه كفر والحاد و فضای مسموم اوهام و شبهات وجو ناسالم تبلیغات شوم، او را متزلزل و مردد و بی اراده و استوار نمی سازد و همچون گوی معلق به این سو و آن سو پرتاب نمی كند.

اینان نه عالمند كه به علم ربانی عالمی را روشنی بخشند و نه متعلمند كه در پرتو انوار تابناك علماء ربانی، جلا یابند و روشنی گیرند و راه نجات و سعادت و طریق كمال و سرفرازی را بیابند و با استقامت به پیش تازند. بلكه جاهل مطلقند. چرا كه نه عالمند و نه متعلم. نه علم دارند و نه طالب علمند. بنابراین، نه مبدء هستی را شناخته اند و نه بر مبنای آن به شناخت وظائف انسانی رسیده اند.

حقیقت علم آن است كه انسان را به معرفت حق و حقیقت رهنمون شود. شناخت حق مستلزم شناخت لوازم و ملزومات حق است. جاهل به حق، بیچاره ترین مردم است.

از اینرو امیرالمۆمنین علیه السلام فرمود:

«ولی لمن جهل معرفتی ولم یعرف حقی الا ان حقی هو حق الله الا ان حق الله هو حقی ». (19)

وای بر كسی كه به معرفت من جاهل باشد و حق مرا نشناسد! آگاه باشید كه حق من حق خداست. آگاه باشید كه حق خدا حق من است.

بهترین عنوان برای آنها همین است كه به مگس های كوچك و ناتوان می مانند. چرا كه این گونه مگسها، همواره درحركت خود تابع باد هستند. هر مسیری كه باد برای آنها انتخاب كند، آنها هم تابع همان مسیرند. درست مثل كسی كه تسلیم جریان آب است. یعنی هرگز نمی تواند برخلاف جریان آب شنا كند. چهار خصیصه زشت در اینهاست كه تنها یكی از آنها برای هلاك یك انسان بلكه یك جامعه كفایت می كند

آری حقائق، پیوسته به همند. شناخت حقیقت خداوند، بدون شناخت حقیقت نبوت و امامت و شناخت این حقیقتها بدون شناخت آن حقیقت ممكن نیست.

بزرگترین فیلسوف و متكلم اگر در شناخت برخی از حقائق اعتقادی و برنامه های عملی ناتوان باشد، جاهل است و بزرگترین دانشمند دینی اگر در شناخت حقیقت امامت، ناتوانی كند، نه عالم است و نه متعلم. ممكن است او را به حسب عرف و لغت، عالم و متعلم یا استاد و دانشجو بنامند. اما به حسب حقیقت، نه عالم ربانی و نه متعلم راه نجات است. بلكه جاهل و نافهم است وهمان خصیصه های چهارگانه را دارا است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«لا یصلح من لا یعقل و لا یعقل من لا یعلم و سوف ینجب من یفهم و یظفر من یحلم و العلم جنة و الصدق عز و الجهل ذل و الفهم مجد».

كسی كه تعقل نكند، صالح و عالم نیست و كسی كه بفهمد برگزیده می شود و كسی كه حلیم باشد، پیروز می شود و علم، سپر و راستی عزت و جهل، خواری و فهم، مجد و عظمت است.

پس باید اهل شناخت حقیقت بود واز رهگذر آن، به شناخت وظائف، و تحصیل و تامین سعادت رسید.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: شناخت خدا مبنای شناخت وظائف انسان؛فصلنامه مكتب اسلام، شماره 3.

مطالب مرتبط:

برنده و بازنده ی واقعی کیست؟!

‌جایگاه تعقل در دین

انتظار بشر از دین

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.