تبیان، دستیار زندگی
کسى که دعوى پیغمبرى می کند علاوه بر دعوى صحت شریعت خود دعوى دیگرى دارد و آن این است که با عالم بالا رابطه وحى و نبوت دارد و از جانب خدا مأ موریت دعوت یافته است و این دعوى در جاى خود دلیل می خواهد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

معجزه، خرق قانون طبیعت

معجزه

معجزه که کاری خلاف نوامیس طبیعت است، با توجه به اینکه پیامبران با عنایت پروردگار نمونه کامل انسانها بوده و قویترین روحها و محکمترین اراده ها در آنان یافت می گردد؛ وقوعش بسیار سهل و آسان توجیه می شود.


ممکن بودن وقوع معجزه

آیا معجزه واقع می شود؟ پاسخ این سۆال بسیار سهل و ساده است زیرا که معجزه خرق قانون علیت نیست بلکه خرق قانون طبیعت است و کارهای خلاف جریان طبیعی و عادی نیز بسیار در جهان اتفاق افتاده و می افتد.

از بوعلی نقل می کنند که گفته است: اگر شنیدی فردی عارف یک ماه چیزی نخورده و نمرده است؛ تعجب نکن. زیرا این عمل بر خلاف قانون طبیعت است نه بر خلاف قانون کلی هستی. زیرا افراد معمولی اگر مثلاً چهل و هشت ساعت غذا نخورند می میرند بخاطر آن است که بدن آنها از نظر جریان معمولی تحلیل غذا نیازمند است که در ظرف این مدت غذا به آن برسد. ولی یک انسان می تواند با تقویت اراده بدن خویش را به گونه ای مسخر کند که حتی حرکت قلبش در اختیار او باشد، جریان تنفس با اراده و اختیار او انجام گیرد، تحلیل غذا و فعالیتهای معده و هاضمه اش زیر نظر او انجام گیرد.

نمونه این افراد در میان مرتاض ها بسیار دیده شده است مرتاضهایی که می توانستند برای مدتهای طولانی تنفس خود را کنترل کنند و نفس نکشند در حالیکه افراد معمولی یک دقیقه هم شاید نتوانند.

این نتیجه تقویت روح است، یعنی روح بطوری تقویت شده که بر بدن حاکم گردیده است. نقل می کنند سالی که سران شوروی به هندوستان رفته بودند مشاهده این موضوع آنان را به حیرت انداخته بود و آنچنان برای آنان شگفت انگیز بود که وقتی برگشتند گفتند بایستی این گونه اعمال در دانشکده ها مورد مطالعه قرار گیرد، گویا این هم خودش یک علمی است!!!!

آنان دیده بودند که مردی که در تابوتی در بسته قرار گرفته و در قبری مدفون گشته بود بدون آنکه منفذی (دریچه ای) برای تنفس برای او قرار دهند، پس از مدتی که او را بیرون آوردند شروع به تنفس کرد، و چنان پیدا بود که پس از قرار گرفتن در زیر خاک به اختیار خودش تنفس خود را متوقف ساخته و اینک آغاز نموده است.

در هر حال وقوع اینگونه اعمال نمونه های زیاد دارد و تقویت اراده به وسیله تمرین اگر چه تمرینهای غیر شرعی باشد توجیه کننده تمام اعمال مزبور است.

کسى که دعوى پیغمبرى می کند علاوه بر دعوى صحت شریعت خود دعوى دیگرى دارد و آن این است که با عالم بالا رابطه وحى و نبوت دارد و از جانب خدا مأ موریت دعوت یافته است و این دعوى در جاى خود دلیل می خواهد

بنابراین معجزه که کاری خلاف نوامیس طبیعت است، با توجه به اینکه پیامبران با عنایت پروردگار نمونه کامل انسانها بوده و قویترین روحها و محکمترین اراده ها در آنان یافت می گردد؛ وقوعش بسیار سهل و آسان توجیه می شود.

معجزه دلیلی بر صدق نبوت و وحی پیامبران

بسیارى از دانشمندان امروزى که در وحى و نبوت کنجکاوى کرده اند مسئله وحى ونبوت و مسائل مربوط به آنرا با اصول روانى اجتماعى توجیه نموده اند می گویند پیغمبران خدا مردانى پاک نهاد، بلند همت و بشر دوست بوده اند که براى پیشرفت مادى و معنوى بشر و اصلاح جامعه هاى فاسد قوانین و مقرراتى تنظیم نموده اند مردم را بسوى آن دعوت کرده اند و چون مردم آن روز زیر بار منطق عقل نمی رفته اند براى جلب اطاعت مردم، خود و افکار خودرا به عالم بالا نسبت داده اند و روح پاک خود را روح القدس و فکرى که از آن ترشح میکند ( وحى و نبوت ) و وظائفى را که از آن نتیجه گرفته میشود ( شریعت آسمانى ) و بیاناتى که مشتمل بآنهاست مثلا ( کتاب آسمانى ) نامیده اند.

کسیکه با انصاف و نظر عمیق به کتب آسمانى و به ویژه قرآن کریم و همچنین به شریعت پیغمبران نگاه کند، تردید نخواهد داشت که این نظریه درست نیست. پیغمبران خدا مردان سیاست نبودند بلکه مردان حق و سراپا صدق و صفا بودند. چیزى را که درک می کردند بی کم و کاست می گفتند و آنچه را می گفتند انجام می دادند و آنچه مدعى بودند شعور مرموزى بود که با مدد غیبى بایشان افاضه می شد و از آن راه وظائف اعتقادى و عملى مردم را از پیشگاه خدا فرا گرفته به مردم تبلیغ می کردند.

و از اینجا روشن می شود که براى ثبوت دعوى نبوت، حجت و دلیل لازم است و مجرد اینکه شریعتى که پیغمبر می آورد مطابق عمل می باشد، در صدق دعوى پیغمبرى کافى نیست زیرا کسى که دعوى پیغمبرى می کند علاوه بر دعوى صحت شریعت خود دعوى دیگرى دارد و آن این است که با عالم بالا رابطه وحى و نبوت دارد و از جانب خدا مأ موریت دعوت یافته است و این دعوى در جاى خود دلیل می خواهد. و از این روى بود که ( چنانکه قرآن کریم خبر می دهد پیوسته مردم با ذهن ساده خود از پیغمبران خدا براى اثبات صدق دعوى نبوت معجزه می خواسته اند.

معجزه خرق قانون علیت نیست بلکه خرق قانون طبیعت است و کارهای خلاف جریان طبیعی و عادی نیز بسیار در جهان اتفاق افتاده و می افتد

و معنى این منطق ساده و درست این است که وحى و نبوت که پیغمبر خدا دعوى می کند در سایر مردم که مانند وى انسانند یافت نمی شود و ناچار نیروئى است غیبى که خدا بطور خرق عادت به پیغمبر خود داده که بوسیله آن سخن خدا را شنیده از روى مأ موریت، به مردم برساند ، اگر راست است، پس پیغمبر از خداى خود بخواهد که خارق عادت دیگرى بوجود آورد که مردم بوسیله آن صدق نبوت پیغمبر ( مدعى نبوت ) را باور کنند.

چنانکه روشن است درخواست معجزه از پیغمبران طبق منطقى است درست و بر پیغمبرخداست که براى اثبات نبوت خود ابتداء یا طبق درخواست مردم، معجزه بیاورد و قرآن کریم نیز این منطق را تأ یید کرده از بسیارى از پیغمبران ابتداء یا پس از درخواست مردم معجزه نقل میفرماید.

البته بسیارى از کنجکاوان تحقق معجزه ( خرق عادت ) را انکار نموده اند ولى سخنشان بدلیل قابل توجهى تکیه نمی دهد و علل و اسبابى که براى حوادث تاکنون با تجربه و فحص بدست ما رسیده هیچگونه دلیلى نداریم که آنها دائمى هستند وهیچ حادثه اى هرگز با غیر علل و اسباب عادى خود متحقق نمی شود و معجزاتى که به پیغمبران خدا نسبت داده شده محال و خلاف عقل ( مانند زوج بودن عدد سه ) نیستند بلکه خرق عادت میباشد در صورتیکه اصل خرق عادت ازاهل ریاضت بسیار دیده و شنیده شده.

فرآوری: آمنه اسفندیاری 

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منابع: کتابخانه طهور

مطالب مرتبط:

معجزه موقت، معجزه دائمی

معجزه اختصاص به پیامبران ندارد!

چرا پیامبران به معجزه نیاز دارند؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.