تبیان، دستیار زندگی
«پنج ستاره» روی پرده آمده و آن دسته از تماشاگرانی که بازی مهشید افشارزاده را در سینما به یاد می آورند، این باز اولین تجربه کارگردانی اش را تماشا می کنند. این فیلم به بیان دغدغه های یک دختر دانشجو می پردازد و روای این قصه تأکید دارد یک نگاه انسانی به ماجرا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فمینیست پنج ستاره

گفت و گو با مهشید افشارزاده


«پنج ستاره» روی پرده آمده و آن دسته از تماشاگرانی که بازی مهشید افشارزاده را در سینما به یاد می آورند، این باز اولین تجربه کارگردانی اش را تماشا می کنند. این فیلم به بیان دغدغه های یک دختر دانشجو می پردازد و روای این قصه تأکید دارد یک نگاه انسانی به ماجراها داشته و نه یک بینش زن گرایانه و فمنیستی. با مهشید افشارزاده گفتگویی کرده ایم که پیش روی شماست:

فمینیست پنج ستاره

فیلم تان روی پرده قرار گرفته و فکر می کنید چه چیز باعث جذب مخاطب شود؟ حضور شهاب حسینی همچنان هم موثر خواهد بود؟

- حضور بازیگران خوب قطعا تأثیر دارد و اینکه مردم بعد از دیدن فیلم ممکن است آن را به یکدیگر پیشنهاد دهد. اسم خودم هم می تواند یکی از عوامل جذب برخی مخاطبان باشد؛ البته هنوز هیچ تبلیغی برای «پنج ستاره» صورت نگرفته است. فیلم ما با بازی های جام جهانی هم تداخل پیدا می کند، اما چون زمان پخش مسابقات نیمه شب است، فکر نمی کنم خللی در اکران ما ایجاد شود.

اما در یک نگاه کلی نیمه دوم بهار امسال شاید برای اکران هیچ فیلمی زمان خوبی نباشد.

-به هر حال کمیسیون اکران چنین تصمیمی گرفته و اینگونه تصمیم گیری ها را حتی شاید اینکه کسی از تو خوشش بیاید یا نیاید هم تحت الشعاع قرار دهد.

 نمایش های جشنواره ای فیلم و بازخوردها، نگاه های جدیدی را برای ادامه روند فیلمسازی تان به وجود آورده اند؟

-در جشنواره ای که گذشت مردم برای فیلم «پنج ستاره» استقبال خوبی نشان دادند و همین موضوع دلگرمی و انگیزه بزرگی است برای آنکه یک کارگردان برای مردم فیلم های بهتری هم بسازد.

 شما با انتخاب چهره های محبوب می خواستید فروش را تضمین کنید؟

-بازیگر یکی از ارکان اساسی یک اثر سینمایی است. عنصری که ممکن است در نگاه اول تنها ویترین یک فیلم باشد، اما بعد از آن وقتی خود فیلم داستان و ریتم خوبی داشته باشد، نقش کاربردی بازیگر هم پررنگ تر می شود و کلیت اثر به دل مخاطب می نشیند. من در قدم اول سعی کردم با انتخاب بازیگران محبوب مردم، ارتباطی بین سینمای فرهنگی و هنری با سینمای پرمخاطب برقرار کنم. این شیوه ای است که کارگردان بزرگی مثل اصغر فرهادی هم در پیش می گیرد.

 این اواخر بحث فیلم های قهرمان پرور و قصه گو برجسته شده است. نظر شما در این باره چیست؟

-قهرمان هم یکی از ارکان اساسی یک فیلمنامه است و باعث می‌”ٹشود مخاطب با داستان فیلم همراه شود. این همراهی یا به سبب همذات پنداری است و یا اینکه او دارد کسی شبیه آرزوهای خود را روی پرده می بیند. هر فیلمنامه ای با دارا بودن یک شخصیت اصلی و محوری یک نیاز دراماتیک پیدا می کند؛ چیزی که اگر مخاطبی موفق به کشف آن شود قطعا با فیلم همراهی می کند و شخصیت را پی می گیرد. حال در مسیر روایت این شخصیت هر اتفاقی که رخ دهد، از نگاه بیننده بهره مند است. به همین دلیل خیلی مهم است که داستان قهرمان داشته باشد، اما من سعی کردم یک قهرمان را زیاد برجسته نکنم و به عهده خود بیننده بگذارم که قهرمان داستان را انتخاب کند و مشخص کند چه کسی قهرمان است.

بازیگر یکی از ارکان اساسی یک اثر سینمایی است. عنصری که ممکن است در نگاه اول تنها ویترین یک فیلم باشد، اما بعد از آن وقتی خود فیلم داستان و ریتم خوبی داشته باشد.

 همیشه موضوعات زنانه هستند که به عنوان دغدغه اصلی شما قرار می گیرند؟

- بله این مضامین، دغدغه من است و حتی از ماجراهای پیرامون خودم الگوبرداری می کنم؛ برای مثال موضوعی که اخیرا ذهن مرا به خود درگیر کرده قصه زندگی خواهرم است. او یک زن هنرمند و نقاش است که با قرار گرفتن در محیط زندگی همسرش، مجبور شده یک زن آشپزخانه باشد. البته این حرف من خدای نکرده توهین به هیچ قشر و گروهی نیست. مقصودم این است که این زن به عنوان یک هنرمند به خاطر جبر شرایط از علاقه های خود دور مانده و فرصت بروز توانایی های خود را از دست داده است. اینکه کسی به خاطر وصلت با یک خانواده بی فرهنگ مجبور شود از شأنیت و جایگاهی که شایسته اش هست باز بماند، موضوعی بود که نتوانستم از کنار آن عبور کنم و با خود گفتم به جای پرداختن به هر موضوع دیگری که قطعا به دامنه وسیع تحقیقات نیاز دارد، همین مضمون را پی بگیرم و با مشاهده زندگی یکی از نزدیک ترین آدم های زندگی ام قصه ای ملموس و واقعی بنویسم تا به بهانه آن ظلمی را که از طرف افراد نا آشنا به فرهنگ به هنرمند وارد می شود، به تصویر در بیاورم. بعضا حتی می شنویم که از یک فرد هنرمند با عنوان یک فرد فاسد نام می برند و این چیزی نیست که من به عنوان یک فیلمساز بتوانم نادیده اش بگیرم.

 با این حساب این نگرانی برای شما وجود ندارد که به شما بگویند فمنیست؟

-نه چون فمنیست بودن تنها به این معنا نیست که شما در فیلم تان یک قهرمان زن داشته باشید. من اتفاقا در «پنج ستاره» یک نگاه انسانی به موضوع داشتم و این مردها هستند که مشکل آن دختر را حل می کنند. کاراکتر رضا در فیلم که نقش کمک کننده پررنگی دارد، یک مرد است و این در حالی است که این امکان وجود داشت به جای او یک کاراکتر زن بگذارم، اما من اصرار داشتم یک نگاه درست و منطقی و درست مانند زندگی به ماجرا داشته باشم. من همیشه سعی می کنم از اصل انسانیت دفاع کنم. اصول و ارزش های انسانی است که برای من اهمیت دارد.

فمینیست پنج ستاره

آیا در فیلمسازی بر کشف و ادامه یک سبک خاص تأکید دارید؟

- همیشه ساختار فیلم است که تعریف فیلم را شکل می دهد و به سامان دادن به فیلمنامه کمک می کند، به همین دلیل انتخاب آن اهمیت زیادی دارد. ماجراها، شخصیت ها،  طرح داستان، حوادث، رویدادهای اصلی و فرعی و حوادث گوناگون و ... به واسطه یک ساختار مناسب به درستی در کنار یکدیگر قرار می گیرند. به وسیله یک ساختار است که تو می توانی داستانی را تلخ و سیاه تعریف کنی یا اینکه به گونه ای بیان کنی که در خلال انتقال حرف و پیامش به جنبه سرگرم کردن مخاطب هم توجه داشته باشد. داستان ما حتی می تواند تراژیک باشد اما به وسیله یک ساختار متفاوت به گونه ای روایت شود که مخاطب احساس نکند با یک فیلم سیاه نما طرف شده است.

 از اینکه «پنج ستاره» را یک فیلم کمدی به حساب بیاورند، ناراحت می‌”ٹشوید؟

-کمدی دارای اصولی است. شما «خط ویژه» را در نظر بگیرید. این فیلمنامه بر اساس اسلوب های مربوط به کمدی نوشته شده و ساختار درستی هم دارد. در کنارش فیلم دیگری هم داریم که اصلا کمدی نیست، چون آن ساختار مربوطه را ندارد. فیلم من هم به این دلیل که آن ساختار مورد نیاز برای کمدی را ندارد در ردیف این آثار طبقه بندی نمی شود. به صرف اینکه دیالوگی در فیلم گنجانده شده باشد که مردم را بخنداند، فیلم کمدی ساخته نشده است.

 ممکن است در فیلم های بعدی خودتان بازی کنید؟

-نه مگر اینکه بازیگری پیدا نشود و من مجبور باشم جلوی دوربین بیایم. ترجیح من این است که فقط به کارگردانی ام بپردازم.

 شما دست به قلم هم هستید. اینطور نیست؟

-داستان نمی نویسم، اما وقتی سوژه ای به ذهنم می آید آن را یادداشت می کنم و ایده اش را نگه می دارم تا بعد از اینکه با پردازش من به پختگی کامل رسید آن را تبدیل به یک فیلمنامه کنم. گاهی پیش آمده ایده ام را جایی مطرح کرده ام، سوژه لو رفته و فیلم هایش را دیگران ساخته اند. یعنی من برای مشورت ایده را با کارگردان مطرح کرده ام و او بدون اینکه طرح را از من بخرد فیلمنامه اش را نوشته و کار کرده است.

 فکر می کنم این مشکل تنها برای شما رخ نداده باشد و عده زیادی هستند که از این موضوع گلایه دارند.

-من قبلا در کلاس های ناصر تقوایی و بهروز افخمی شرکت کرده ام. این اساتید فرصت خواندن فیلمنامه های ما را نداشتند و ما هم به ناچار نوشته هایمان را به کارگردانان دیگر می دادیم. آنان از کار ما ایراد می گرفتند اما بعد می دیدیم همان فیلمنامه را ساخته اند و حتی پیش آمد که خود من را برای بازی دعوت می کردند.

 از نظر شما سینماگر مولف چه کسی است؟

-کارگردان مولف کسی است که فیلمنامه را خودش می نویسد و نظرگاه های خودش را ابراز می کند. من هم در مورد فیلم اولم سعی کردم جهان فکری خودم به طور کامل بر آن مسلط شود. دغدغه های فیلمسازی هر کسی خاص خودش است و همین موضوع هم من را به این سمت سوق می دهد که فیلمنامه هایم را خودم بنویسم.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه بانی فیلم / عظیمه کنعانی

مطالب مرتبط:

زندگی را در نقش جاری می‌كنم   

دمپختک و ماپاچی می‌پزم!