از تاریخ عبرت بگیریم
بدون تاریخ زندگی امکان پذیر نیست. همانطور که انسان هر روزه با استفاده از تجربیات دیروز و روزهای قبل خود و دیگران زندگی می کند در واقع دارد با تاریخ زندگی می کند. پس می توانیم بگوییم زندگی بدون تاریخ امکان پذیر نیست.
ملتی که از تاریخ خود خبر نداشته باشد مطمئناً همواره در پیچ و خم های زندگی و حوادثی که برایش روی می دهد تجربه ای نخواهد داشت و صددرصد شکست خواهد خورد. چرا قرآن این همه بر روی مطالعه سرگذشت پیشینیان تأکید دارد؟ چرا احادیث بسیار زیادی از ائمه برای ما روایت شده است که فایده مطالعه تاریخ را به ما گوشزد می کنند؟ مطمئناً اینها همگی بیانگر اهمیت مطالعه تاریخ می باشد.
تاریخ برای چیست؟
تاریخ "برای" خودشناسی انسان است. عموماً تصورمیشود که برای انسان مهم است که خود را بشناسد، که در اینجا شناختن خویشتن، صرفاً به معنای شناختن خصوصیات شخصی و چیزهایی که او را از سایر افراد متمایز میکند نیست، بلکه ماهیت او در مقام انسان است. خودشناسی به این معنی است که اولاً، بدانید انسان بودن چیست؟ ثانیاً، بدانید بودن آن نوع انسانی که شما استید چیست؟ و، ثالثاً، بدانید بودن آن نوع انسانی که شما استید و هیچ کس دیگر نیست چیست؟ خود شناسی یعنی این که بدانید چه میتوانید بکنید و از آنجا که هیچ کس نمیداند چه میتواند بکند مگر آن که سعی کند، و تنها سرنخ آنچه انسان میتواند بکند، چیزی است که کرده است. پس ارزش تاریخ آنست که به ما می آموزد انسان چه کرده است و به این ترتیب انسان چیست؟"
برای توجیه مطالعهی تاریخ چه میتوان گفت؟
بیخبری مردم نسبت به گذشتهی خود، موجب ناآگاهی آنان از زمان حال میشود، زیرا رشد و ترقی یكی به طور مستقیم با رشد دیگری مرتبط است. عدم اطلاع از گذشته و فراموش كردن تجربههای پیشینیانمان، از ما یك فرد مبتلا به بیماری فراموشی میسازد كه همیشه از چیزهایی عادی و قابل پیشبینی تعجب میكند. ما نه تنها نمیدانیم چه باید انجام دهیم، بلكه قادر به درك تواناییهای واقعی خویش هم نیستیم؛ زیرا معیاری برای سنجش آنها نداریم. اندیشهی غیرتاریخی نمیداند چه چیزی را از دست میدهد و ـ برخلاف سخن قدیمی ـ یقیناً به شما آسیب میرساند! نكتهی قابلتوجه در اینجا، پرسش دربارهی «تاریخ، خود را تكرار میكند» نیست. این اندیشه كه اغلب به صورت كلیشهای ذكر شده، از نظر تحتاللفظی، مسلماً بیمعنی است. تاریخ عیناً تكرار نمیشود، و تفاوت در جزئیات همیشه مهم است. تاریخ الگوهای كلی را كه برخاسته از نیازها و تمایلات مشترك انسانها هستند، ارائه میكند. شناخت و احترام به این الگوها، بخش مهمی از لوازم ذهنی همهی جوامع بشری بوده است.
افراد فاقد اطلاعات تاریخی همانند كسانی هستند كه داخل یك صندوق چوبی بستهبندی شده قرار گرفتهاند. اینان با تولد در زمان، مكان و جامعهای معین ـ در داخل این جعبه قرار میگیرند. تختههای این جعبه مانع نگرش همهجانبه این افراد میشود
دلیل دیگری برای دانستن گذشته ـ صرفنظر از دلیل شخصی ـ وجود دارد. اشخاص سالخورده كه چیزی از تاریخ نمیدانند، واقعاً در موقعیت بچهها قرار دارند. آنان، مانند كودك، بیاختیار هستند، براساس زور عمل میكنند، دامنهی عمل آنها محدود است و بر این باورند كه كار زیادی نمیتوانند انجام دهند و احتمالاً قادر به درك مسائل نیستند. آنها تحتتأثیر عقاید، آرزوها و اهداف دیگران میباشند. آنان تا موقعی كه از مرحلهی كودكی گذر نكردهاند، كنترل زندگی خویش را به دست نخواهند گرفت. موضوع تأسفبار این است كه فرد بزرگسال بدون معلومات تاریخی در ضمن رشد فیزیكی، كمترین رشد فكری را دارد.
افراد فاقد اطلاعات تاریخی همانند كسانی هستند كه داخل یك صندوق چوبی بستهبندی شده قرار گرفتهاند. اینان با تولد در زمان، مكان و جامعهای معین ـ در داخل این جعبه قرار میگیرند. تختههای این جعبه مانع نگرش همهجانبه این افراد میشود. تختهها و سطوح این جعبه مواردی چون موقعیت اقتصادی خانواده، ظاهر فیزیكی، خون و گروه نژادی میباشد. علاوه بر این، عواملی چون تولد در جوامع شهری یا روستایی، تحصیلات در مدارس رسمی و بسیاری موارد دیگر از تختههای این جعبه به شمار میآیند.
برای شناخت كامل تواناییهای بالقوه و مقایسه تجربیات خود با دیگر جوامع بشری، باید حداقل تعدادی از این سطوح و تختهها كنار بروند تا زاویه دید بیشتری به «بیرون» داشته باشیم. در اینجا «بیرون» به معنای بخشهای معینی از تجربیات جمعی و قابل شناخت و در دسترس دیگر افراد بشر در زمان گذشته یا حال است.
بنابراین توجیه واقعی مطالعه تاریخ این است كه نگرش به بیرون از جعبه تولدمان امكانپذیر میشود و نیز از مجموعهی متنوع و ارزشمند زندگی و اندیشههای دیگران آگاه میشویم. تاریخ گامی واقعی برای اطلاع از موفقیتهای گذشته بشر است؛ دامنهی تنوع و پیچیدگی تاریخ وابسته به نوع آن است. اما به هر حال با مطالعهی بخشی از تاریخ امكان روشنبینی و سنجش و مقایسه زندگی خود با دیگران وجود دارد؛ و مطالعهی تاریخ ما را از سطوح نامرئی كه از لحظه تولد ما را احاطه كرده است، جدا میسازد.
فایده ی تاریخ
همواره این سوال برای هر پژوهشگر تاریخی مطرح است که مطالعه ی تاریخ چه فایده ای دارد؟ در پاسخ این سوال باید گفت: درست است که از تاریخ به همان آسانی که از علم طب می توان در عمل بهره برد نمی توان استفاده کرد اما اگر خوب دقت کنیم متوجه می شویم که تاریخ نیز سودمند است. تاریخ چون نشان می دهد که مردم پیش از ما چگونه زندگی می کرده اند، این فایده را دارد که ما را در زندگی کمک و راهنمایی می کند و به ما اجازه می دهد تا عواملی را که در جهان حاکم بوده و هنوز هم هست بهتر بشناسیم و آنچه را که باید کنار گذاشته شود از آنچه شایسته حفظ و نگهداری است متمایز کنیم.
مطالعه تاریخ فوایدی دارد كه عمده ترین آنها به طور خلاصه عبارتند از:
1-از فواید تاریخ این است که به انسان کمک می کند تا خود را بهتر بشناسد و از دیگران متمایز سازد و با مقایسه ی احوال خود و دیگران، انگیزه ها و اسرار نهفته ی رفتار خویش را چنانچه هست و باید باشد دریابد. انسان با مطالعه تاریخ و بررسی احوال کسانی که اهل نظر یا عمل بوده اند بهتر می تواند رسالت خود را ارزیابی کند و در ارتباط با دیگران حق و مسئولیت خویش را بشناسد. به علاوه تاریخ با آنچه در احوال نام آوران گذشته نقل می کند نه فقط تجربه های زنده برای مسائل زندگی در دسترس ما می گذارد بلکه دایره ی شناخت را وسیع تر می کند، ما را با کسانی که قدرت و ضعف آنها قابل توجه و حتی در خور تصدیق است، حتی اگر توسط مورخ عادلانه و صحیح توصیف نشده باشد، رو به رو می کند و از قدرت و ضعف آنها نمونه هایی ارائه می دهد که انسان بعد از بررسی آنها می تواند بایدها و نبایدها را آسان تر درک کند
ملتی که از تاریخ خود خبر نداشته باشد مطمئناً همواره در پیچ و خم های زندگی و حوادثی که برایش روی می دهد تجربه ای نخواهد داشت و صددرصد شکست خواهد خورد
2- عبرت آموزی از گذشته به عنوان چراغ راه آینده
یكی از ویژگی های انسان های آگاه ، عبرت آموزی از وقایع و حوادث است. تاریخ جامعه ی بشری سرشار از حوادث و رویداد هایی است كه با مطالعه و مشاهده ی آنها میتوان در زندگی فردی و اجتماعی درس های مفیدی آموخت و عبرت گرفت.
3-آشنایی با میراث گذشتگان
میراث گذشته ی هر قوم ، سازنده ی هویت و بیان كننده ریشه ی تاریخی آن قوم است. بی توجهی مردم یك سرزمین به میراث خود و نادیده گرفتن آن ، بی هویتی ، جذب شدن به فرهنگ ملل دیگر و ناتوانی ملی در حل مشكلات را به دنبال خواهد داشت.
4-شناخت علل عظمت و انحطاط جوامع و علم به قوانین و سن حاكم بر زندگی بشر
تاریخ ، آیینه ی ظهور تمدن ها است. در صفحه ای زلال این آیینه میتوان مشاهده كرد كه از دیرباز ، جوامع و ملت هایی برآمده، زندگی كرد و به عظمت و افتخار رسیده اند و ملت هایی نیز آمده اند كه به دلیل متعدد ، نام و اثر پر افتخاری از آنها باقی مانده است. مطالعه ی تاریخ ، ما را با علل این عظمت ها و انحطاط ها آشنا میسازد و در یك نگاه این آشنایی مقدمه ی شناخت قوانین و سنن حاكم بر زندگی بشر است.
فرآوری : طاهره رشیدی بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
منابع : 1-ویستا / 2- وبلاگ تاریخ تشیع / 3- نجفی ، موسی و فقیه حقانی ، تاریخ تحولات سیاسی ایران / 4- مفهوم کلی تاریخ، رابین جورج.گالینگوود، ترجمه علی اکبرمهدیان / 5- رشد
مطالب مرتبط:
امام خمینی (رض) و تحولات تاریخ معاصر (2)