تبیان، دستیار زندگی
به مناسبت فرا رسیدن ایام فرخنده میلاد اولین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت علی(ع) و روز پدر، و با توجه به وظیفه خطیر و سنگین شما دبیران پرورشی نسبت به شناخت مقام والای ایشان به دانش آموزان، مرکز یادگیری سایت تبیان طبق روال همیشه، متنی را ارائه نمود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امیر مهربانی ها

به مناسبت فرا رسیدن ایام فرخنده میلاد اولین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، حضرت علی(ع) و روز پدر، و با توجه به وظیفه خطیر و سنگین شما دبیران پرورشی نسبت به شناخت مقام والای ایشان به دانش آموزان ایران اسلامی، مرکز یادگیری سایت تبیان طبق روال همیشه، متنی را ارائه نموده که امید است، مورد استفاده شما عزیزان در برگزاری مراسم، در مدرسه قرار گیرد.

مردی می‏آید از تبار نور، از تبار عاشقان و شوریدگان. مردی که محمد صلی‏الله ‏علیه‏ و ‏آله از گل خنده‏های نگاه او نشاط می‏یابد و ابوطالب در نیمه شب‏های بیداری دل، با او راز دل می‏گوید و فاطمه بنت اسد باغ چشمانش را به روی او می‏گشاید تا گل شادمانی را آبشار لبخند او شکوفا کند. مردی که طلوع مهر انگیز نگاهش دیگر بار حلاوت وصال و عشق را در چشمه لایزال به جان پاکان می‏نوشاند و پیاله حیات عاشقان از نگاهش لبریز می‏شد. علی، فصیح‏ترین شعر حیات و زیباترین آواز آفرینش بود.

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می‏کرد؛ میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت.

مولا! ولادت تو، آفتابی‏ترین روز تاریخ بود که روشنایی روز را خجل کرد.

حجرالاسود، بر دست‏های تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت.

صفا و مروه به نظاره‏ات نشستند، تا این که همانند آفتاب، از درون کعبه سرزدی. آن گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست.

ای آشنای نخلستان‏ها و ای همدم چاه! ای درد و آشنای کوچه پس کوچه‏های کوفه! سکوت تو، بلندترین فریاد در تاریخ بود که در پژواک خویش، طنین مردی را داشت که ردپای مظلومیتش هنوز در بستر تاریخ جاری است.

ای نبأ عظیم و ای صراط مستقیم و ای لبریز از شجاعت و سخاوت! ذوالفقارت، برترین و گویاترین حدیث مردانگی است.

ای کامل کننده دین احمد و ای سنگ صبور محمّد(ص)! تکرار نام تو، بیابان‏های خشک ظلم و تبعیض را به سبزترین باغ‏های عدالت، پیوند می‏زند.

کائنات، با تکرار نام تو به تکاپو می‏افتند و قیام می‏کنند.

ای فراتر از عشق زمین! همه شاعران، دیوان خود را با نام تو آغاز می‏کند.

امیر مهربانی! تو آمدی و ناخدای کشتی نجات بشریت در عصر دلمردگی و جهالت شدی.

یک آسمان بلاغت و یک کهکشان فصاحت! تو فاتح دل‏های عاشقان و التیام زخم‏های ضعیفان و مرهم دل‏های غریبانی تو آبروی انسانیتی!

آری امشب در آسمان غوغاست و فرشتگان بین زمین و آسمان در رفت و آمدند و فضا، آغشته به عطر بهشتی، گل های سرخ محمدی است.

امشب زمین به آسمان چسبیده، یکی شده ، همه جا غرق نور و صفاست و مرکز نور از عرش به کعبه آمده و این خانه مرکز ارتعاش نور الهی شده و ملائک نیز به دور کعبه در حال طوافند.

و ناگهان انفجار نور، زمین و زمان و آسمان را در بر می گیرد و صدای هلهله ی شادی فرشتگان و ملائک همه جا طنین می افکند، آری صدا، صدای کودکیست که از درون کعبه به گوش می رسد و آبشار نور از آسمان به طرف زمین خط سبز رحمت می کشد و بعد علی می آید تا رحمت بیاید.

علی می آیدتا عدالت بیاید تا حوض کوثر فوران کند و می آید تا خنده برلبان محمد(ص) شکوفا شود.

و این گونه علی آمد، از اعلی آمد تا آب زلال و پاک الهی برکویر تشنه عدالت، بر زمین بارور شود.

و علی آمد تا مرکز ثقل شود، مرکز ثقل یازده پاک مرد سبز علوی، سرخ محمدی تا قیام قیامت.

و علی آمد تا هر بت و بتخانه ای ویران شوند و شیاطین جن و انس شرمنده از جسارت گردند.

و علی آمد تا سرچشمه هدایت، ولایت، سعادت انسان در زمین شکل گیرد، جاری شود.

و علی آمد تا عدالت بیاید، مهر، محبت بیاید و مظلومان تاریخ جان بگویند، جان بگیرند.

و امشب ملائک آسمان پر به وجود علی اعلی میسایند.

و امشب تنها شبی است که اشک یتیمان و مظلومان تاریخ، اشک شور وشوق و عشق است.

ای سراسر و بخشش و عدالت! دستمان گیر که محتاج سرکوی توایم...


مرکز یادگیری سایت تبیان - نوشته: معصومه عبدالحسینی -  غلامرضا شهریاری

گردآوری و تنظیم: مریم فروزان کیا