مطالعه درایران جایگاه خاصی ندارد
انتشارات امیرکبیر اولین کتابش را در سال 1328 منتشر کرده و اولین ناشر مدرن در ایران است. در واقع حوزه نشر ایران با فعالیتهای این انتشارات تبدیل به صنعت شد و امیر کبیر اولین ناشری بود که نشر کتاب را به شکل علمی و اقتصادی به شیوه مدرن پیش برد.
دهدشتی مدیر فرهنگی انتشارات امیرکبیر درباره فعالیتهای این انتشارات گفت: انتشارات امیرکبیر از نظر تولید با حضور اساتید دانشگاه و مترجمینی که بعدها نامآور شدند و از نظر چاپ و توزیع کتاب که شکل جدیدی پیدا کرد، پیشرو در این عرصه است. نشر تا پیش از این صنعت نبود و به صورت مدرن کار نمیشد، تنها یکسری ترجمههای ابتدایی از آثار ادبیات کلاسیک دنیا وجود داشت که منتشر میشد. در واقع با این انتشارات چاپ کتاب در تمام مراحل خود وارد چرخه جدیدی شد.
او درباره وضعیت چاپ و نشر در ایران اظهار کرد: نشر کتاب در ایران به طور کلی به 4مرحله تقسیم میشود. تولید کتاب از نظر محتوایی و علمی که شرایط خاص خودش را دارد، اینکه چطور کتابها در ایران به خلاقیت میرسند. دوم چاپ است که ناشرین ابعاد مختلفی را در نظر میگیرند. در این دو مرحله، جنبه اول بیشتر علمی و جنبه دوم اقتصادی است. مرحله سوم توزیع و در نهایت میزان مطالعه و مخاطب است. ما همیشه دنبال تولید کتاب هستیم و کمتر به سراغ این میرویم که این کتاب چه میشود. ضمن اینکه معمولا آمار درست و دقیقی هم در زمینه سرانه مطالعه وجود ندارد. در حالی که براساس آمار غیر رسمی میزان مطالعه در ایران زیر 15 دقیقه است و این در مقایسه با آمار بینالمللی بسیار پایین است. حالا باید دید در این چرخه هر کدام چه جنبههایی دارند.
کتابهایی که تنها میمانند
او با اشاره به وضعیت کتاب در ایران ابراز کرد: ایدهآل ما این روزها کتاب خریدن شده است. در واقع خرید کتاب تبدیل به یک پز فرهنگی شده و جنبه تجملی یافته است. بیش از 50 درصد کتابهایی که خریداری میشود هرگز خوانده نمیشوند، به جز بخش کتابهای درسی و کمک درسی یا کودکان و رمانهای عامهپسند و کتابهای مذهبی؛ بسیاری از کتابهای دیگر میروند در کتابخانهها و تنها میمانند.
دهدشتی دلایل این وضعیت را اینطور تشریح میکند: عدم مطالعه به چند عامل اساسی باز میگردد. اول اینکه مطالعه کتاب، هنوز به یک نیاز و ضرورت تبدیل نشده است، چرا که دانش نهادینه شده در ایران تبدیل به یک باور نشده است. ما عمده مطالعهمان در دوران مدرسه و دانشگاه است. ما زمانی که مدرک بخواهیم، به دنبال مطالعه میرویم. ضمن اینکه ما از همان دوران کودکی بچه را به خاطر گرفتن نمره مجبور به مطالعه میکنیم. به ندرت دیده میشود که استادی در دانشگاه باشد که کتابی را معرفی کند و برای آن نمره تعیین نکند، به دنبال آن دانشجویان نیز خیلی کم به سراغ مطالعه خارج از درس و رشته خود میروند.
او ادامه داد: مطالعه از همان دوران کودکی جایگاه ویژهای برایمان ندارد و این نسل به نسل ادامه پیدا میکند. متاسفانه مطالعه در ایران تبدیل به نیاز نشده است. در چند خانواده کتاب حفظ میشود و فرزند را تشویق به مطالعه میکنند؟ چند درصد بچههای ما وقتی چشم باز میکنند میبینند که پدر و مادر عینا نشستهاند و مطالعه میکنند و این جزو سنتهای خانواده محسوب میشود؟ ما حتی در رسانهها نیز از مطالعه به عنوان یک نیاز یاد نمیکنیم. بنابراین هیچکدام از ما به عنوان شخص حقیقی و حقوقی وادار نیستیم به این نکته که اگر مطالعه نکنیم از زندگی عقب میمانیم.
مشکل اقتصادی وچرخهای به نام تولید
مدیر فرهنگی انتشارات امیرکبیر در تشریح سیاستهای این انتشارات گفت: کتاب کالای فرهنگی است و اصولا کالاهای فرهنگی دوجنبه دارند. یک: قبل از هرچیز کالاست مانند همه کالاهای دیگر یعنی تولید میشود به قصد فروش، اما تفاوتش با بسیاری از کالاهای غیرفرهنگی دیگر این است که کالاهای فرهنگی رابطه مستقیم با عرضه و تقاضا دارد که تولیدکننده تا حد زیادی بر اساس نیاز مخاطب کار میکند به طور مثال وقتی کارخانه تولید کفش فروش نداشته باشد سبکش را عوض میکند. اما در کالای فرهنگی اینگونه نیست و کالای فرهنگی را نمیتوان با اجبار به مخاطب تحمیل کرد. باید تا حد زیادی هم مخاطبشناسی داشته باشیم. وقتی کالایی فرهنگی شد باید در وهله اول سنجید که این کالای فرهنگی براساس یک نیاز فرهنگی است. یک ناشر در نظر میگیرد که مخاطبینی که در حال حاضر دارد در کدام جهت حرکت میکنند. وقتی آگاه باشد میتواند در این زمینه موفق شود. در عین حال ناشر باید نگاهی به شرایط اقتصادی مخاطب هم داشته باشد. چرا که مخاطب تمام ضروریاتش را فراهم میکند و بعد به سراغ کالای فرهنگی میرود. وقتی جامعهای دچار مشکل میشود به تدریج کالای لوکس را از سبد خرید حذف میکند. کالای فرهنگی همیشه در آخرین مرحله در سبد خانوار قرار میگیرد و این روی تیراژ تاثیر مستقیم دارد. وقتی مخاطب از نظر اقتصادی دچار مشکل میشود روی کار من ناشر هم تاثیر میگذارد و کلا بر چرخه تولید تاثیرگذار است.
ناشری که دستش خالی است
دهدشتی در پاسخ به این سوال که چرا کتابهای بازنشر از توفیق بیشتری برخوردارند گفت: کتابهای باز نشر، قبلا امتحان خود را پس دادهاند و هزینههای ابتدایی برایشان انجام شده است و هزینههای مجدد ارزانتر در میآید. ضمن اینکه در شرایط فعلی نشر، دست ناشر بسته است و نمیتواند پول چندانی بدهد تا بتواند کتابی را منتشر کند. تولید کتاب در ایران در زمانی زیاد بود و کیفیت هم بالا بود. اما امروز اینگونه نیست، ضمن اینکه ما هنوز از اساتید گذشته بهره میبریم چرا که کار آنها با کیفیت بوده است. اما در حال حاضر جدا از جنبه علمی آن و در نظر گرفتن توانایی نوشتن، به دلیل عدم پشتوانه، ناشر نمیتواند با اطمینان رقم خوبی به نویسنده پیشنهاد دهد.
دهدشتی با اشاره به وضعیت ممیزی در حوزه نشر نیز عنوان کرد: با توجه به انتشار برخی کتابهایی که چند سالی بود منتشر نمیشدند و امروز به چاپ رسیدهاند به نظر میرسد که تحولات خوبی صورت گرفته است. از سوی دیگر سهولت کار بیشتر شده اما تا رسیدن به جایی که از ممیزی به عنوان مانع یاد نکنیم عملا صحبت کردن زود است و فکر میکنم هنوز افکار عمومی آن را نپذیرفته است.
کتابخانهها تجهیز شوند
دهدشتی با اشاره به حمایت دولت در انتشار کتاب نیز اظهار کرد: دولت در ایران از چند جنبه در عرصه نشر ورود داشته است. یکی مجوز بوده برای انتشار که از ابتدا هم وجود داشت و هر کتابی که بخواهد چاپ شود باید ابتدا اجازه دولت را داشته باشد که کنترلی است روی این موضوع. از نظر حمایتی، ما در مقطعی کاغذ دولتی دریافت میکردیم اما در آن زمان عملا دولت از این ابزار، در جهت سهمیه کاغذ استفاده میکرد. از سوی دیگر خرید کتاب بود که دولت از ناشرین کتابها را میخرید و این اتفاق خوبی بود و ناشر امیدوار میشد برای اینکه یک سال کار میکرد و عملا هزینههایش با آن خرید درمیآمد. در دوران مختلف این حمایتها متفاوت بوده و دیدگاهها نیز متفاوت بودند و نمیشود یک حکم کلی برای همه دورهها صادر کرد. اما در دوره جدید با نگاه آقای روحانی امیدواریم که این حمایتها با کم شدن کنترل بیشتر شود و جنبه عمومی پیدا کند و سلیقهای نباشد تا این حمایتها به ارتقای مطالعه در ایران کمک کند.
ما حمایت دولت که مستقیم به ناشر باشد را نمیخواهیم و توقع داریم این حمایت به گونهای باشد که کتابخانهها تجهیز شوند و دانشجویان در دورههای مختلف کتاب داشته باشند. زمانی که کتابخانههای مدارس و روستایی تجهیز شوند کمک میکند به صورت اساسی سرانه مطالعه بالا برود.
دهدشتی در ادامه با توجه به همگام نبودن ادبیات در ایران و غرب نیز خاطرنشان کرد: با توجه به تجربهای که دارم میگویم زبان ما در دنیا، زبانی است که درجه اول نیست. موضوع دیگر فرهنگ ما فرهنگ جهانی نیست و از نظر جغرافیایی محدود است. از سوی دیگر تا دهه 60 ترجمه کتابهای روز دنیا در ایران نیز به روز بود. ولی بعدها این چرخه به دلایل متعدد دچار مشکل شد، جامعه دچار تغییرات فرهنگی شد و به نوعی جامعه دچار دوری از جامعه فرهنگی بینالمللی شد و این خلا را میتوان به خوبی در ادبیات حس کرد. بهطور کلی ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی در این عرصه تاثیرگذار بودند. از سوی دیگر بسیاری از آثار روز دنیا که جوایز بزرگی میبرند و جزو پرفروشها هستند به ندرت به ایران آورده میشوند. آنهایی که وارد میشوند هم گاهی با عدم توجه ناشرین مواجه میشوند، برخی دیگر ترجمه ناقصی دارند یا گاهی خوب توزیع نمیشوند یا مورد توجه مخاطب قرار نمیگیرد و استقبالی از آنها نمیشود. اینها مجموعه عواملی است که باعث میشود ادبیات در ایران پا به پای ادبیات جهان پیش نرود.
منبع: هنرآنلاین