تبیان، دستیار زندگی
نمایش آنتراکت بی آنتراکت در واقع اجرایی است از نمایشنامه تئاتر بی حیوان نوشته ژان میشل ریب، که مشتمل بر 9 نمایشنامه کوتاه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شیوه تئاتر موزیکال را ادامه خواهم داد

گفت و گو با ”‌پریسا مقتدی”‌ کارگردان نمایش ”‌آنتراکت بی آنتراکت”‌


نمایش "آنتراکت بی آنتراکت" در واقع اجرایی است از نمایشنامه "تئاتر بی حیوان" نوشته ژان میشل ریب، که مشتمل بر 9 نمایشنامه کوتاه است.

پریسا مقتدی پنج اپیزود از این نمایشنامه را برای اجرا انتخاب کرده و از موسیقی و ترانه هم بهره بسیاری برده است.او از تجربه تازه اش می گوید:


فکر می کنم برای شروع، مناسب باشد در مورد دلایل انتخاب نمایشنامه "تئاتر بی حیوان" صحبت کنیم. شما سراغ متنی رفتید که پیش از این دو اجرای حرفه ای در ایران داشته، چنین انتخابی مثلا در مورد متنی همچون "هملت" شاید چندان سوال برانگیز نباشد، اما در مورد "تئاتر بی حیوان" سوال برانگیز است.

من هیچ کدام از این دو اجراها را ندیدم و در طول روند انتخاب متن متوجه شدم که قبلا این نمایشنامه دو بار اجرا شده است، اما فارغ از اجراهای پیشین، فکر می کنم این متن نمایشی کاملا قابلیت اجراهای متعدد را دارد. برای این حرفم هم چند دلیل دارم. اول اینکه ساختار اپیزودیک نمایشنامه فرصت انتخاب های گوناگون را از میان 9 اپیزود موجود و رسیدن به ترکیب های جدید در فرم می دهد. از منظر محتوایی هم آنقدر فضای نمایشنامه غیر قابل پیش بینی و گاهی تخیلی به نظر می رسد، که می توان با نگاه های متفاوت، معناهای متفاوتی را از اثر گرفت. در کنار همه اینها باید بگویم که ما نمایشنامه را دراماتورژی کردیم که بخش زیادی از این کار را سجاد افشاریان انجام داد و بخشی هم کار گروهی بود. ترکیب این سه دلیل به من اجازه می دهد که سراغ "تئاتر بی حیوان" بروم. من اولین بار در دوره دانشجویی با این متن رو به رو شدم. از همان موقع چراغی از این نمایشنامه در ذهن من روشن شد. بعد که به دنبال متنی برای اجرا می گشتم، این نمایشنامه نظرم را جلب کرد.

یعنی شما اول تصمیم می گیرید یک اجرا داشته باشید و بعد به دنبال متن مناسبی برای اجرا می گردید؟

بگذارید بی تعارف بگویم، با توجه به تالارهای محدود و فرصت کم اجرا برای هنرمندان و مشغله های شخصی، هنوز آنقدر امکان کار پیدا نکردم که بتوانم بگویم یک متن من را درگیر می کند و تا اجرایش نکنم، رها نمی شوم. در واقع وقتی فرصتی برای اجرا پیدا می کنم، شروع به گشتن برای یافتن متنی مناسب می کنم. من برای همین فرصت اجرایی که الان دارم، بیش از سه سال پیگیری کردم.

با توجه به مسئولیت هایی که داشته ام، می توانم با اطمینان بگویم که بیش از آنکه در مورد اجرا شدن متن ایرانی یا خارجی حساسیت وجود داشته باشد، در مورد امکانات و توانایی های آن متن به شکل بالقوه، برای بیان جدیدی از آن بحث هست

اجراهای متعدد از یک متن نمایشی اصلا جزء ذات تئاتر است، اما در ایران به دلیل محدودیت تالارها و مشکلات هنرمندان برای اجرای نمایش، حساسیت هایی در مورد اجرای کارهای تکراری وجود دارد، البته کارهای خارجی فرصت اجراهای چندباره را دارند، ولی نمایشنامه های ایرانی نه، فکر نمی کنید در این میان به نمایشنامه های ایرانی ظلم می شود؟

پیش فرض شما برای نتیجه گیری اشتباه است، به عنوان نمونه، "تئاتر بی حیوان" فقط به این دلیل که نوشته یک نویسنده فرانسوی است، سه بار امکان اجرا پیدا نکرده، بلکه به دلیل قابلیت خود نمایشنامه است. ما همین پارسال اجرای "بیوه های غمگین سالار جنگ" را داشتیم؛ در حالی که اجرای قبلی آن کمتر از پنج سال پیش بود.

بله، استثناهاتی هم هست، ولی در مقام مقایسه اختلاف معناداری میان تعداد بازتولیدهای متون نمایشی خارجی و ایرانی وجود دارد.

با توجه به مسئولیت هایی که داشته ام، می توانم با اطمینان بگویم که بیش از آنکه در مورد اجرا شدن متن ایرانی یا خارجی حساسیت وجود داشته باشد، در مورد امکانات و توانایی های آن متن به شکل بالقوه، برای بیان جدیدی از آن بحث هست. دست کم در دو سه سال اخیر، که شوراهای هنری وجود داشته اند، چنین رویکردی بیشتر مطرح بوده. به نظر من وقتی یک متن ایرانی امکان نگاه متفاوتی را می دهد، کسی با آن مخالفتی نمی کند. بیش از آنکه نگاه ملی یا فراملی مطرح باشد، بستر مناسب خود اثر نمایشی برای بازتولید مورد توجه است.

تئاتر موزیکال

آیا می شود از حرف های شما اینگونه نتیجه گیری کرد که بضاعت جریان ادبیات نمایشی ایرانی آنقدر نیست که قابلیت بازتولیدهای مکرر را داشته باشند و دلیل اختلاف میان تعداد بازتولید متون خارجی و ایرانی هم همین است؟

فکر نمی کنم، به این دلیل که من تعداد زیادی از نمایشنامه های ایرانی را نمی خوانم، نه اینکه قصد ندارم، بلکه امکانش را نداشتم، اما یک نکته مهم دیگر را هم نمی توان نادیده گرفت و آن اینکه جامعه تئاتری ما در چند سال گذشته شاهد محدودتر شدن خطوط قرمز بود، که به طبع از متن شروع و به اجرا کشیده می شود. در این سال ها اگر می خواستی متن ایرانی کار کنی با مشکلات بیشتری به لحاظ نظارتی مواجه می شدی، به همین دلیل هم کارگردانان تئاتر نگاه کمتری به متون ایرانی داشته اند. البته خوشبختانه می توانم بگویم در مورد این کار، که خودم با شورای نظارت و ارزشیابی رو به رو بودم، واقعا ما با مشکل عمده ای مواجه نبودیم. فکر می کنم شرایط از گذشته بهتر شده است، البته باید بپذیریم که در هنر همواره سلایق هم دخیل است.

چرا این پنج اپیزود را از میان 9 اپیزود نمایشنامه انتخاب کردید؟ جالب اینجاست که در اجرای دکتر عزیزی هم انتخاب های مشابهی صورت گرفته بوده است.

من فکر می کنم که تماشاگر امروز، در جامعه شلوغ اقتصاد زده ایران، دیگر حوصله دو سه ساعت نشستن برای یک نمایش را ندارد. طبیعتا وقتی می خواهم کاری انجام دهم، سعی می کنم در محدودترین زمان ممکن حرفم را بزنم. پس قطعا نمی خواستم هر 9 اپیزود را کار کنم. وقتی به مرحله انتخاب رسیدم، به این فکر کردم. که کدام یک از اپیزودها برای خودم جذاب تر است. در ابتدا هفت اپیزود انتخاب شده بود، ولی در مرحله روخوانی فهمیدم زمان اجرای این هفت اپیزود خیلی بیشتر از چیزی است که تصور می کردم، بنابراین در همان مرحله یک اپیزود را حذف کردم  بعدتر یکی دیگر را هم حذف کردم و در نهایت رسیدیم به پنج اپیزودی که دیدید. تشابه انتخاب های من با اجراهای دیگر هم تصادفی است، فقط انگار سلیقه هایمان شبیه هم بوده است. به علاوه، معتقدم با دراماتورژی که انجام گرفته، کار ما اصولا متفاوت شده است، مثلا در اپیزود مرغ دریایی شخصیت های نمایشنامه دو مردند، ولی در کار من یک زن و یک مرد هستند و بنا به نگاهی که به اثر داشتم، دیالوگ ها هم دگرگون شده اند. به نظر من هنر یعنی توجه به همین جزییات که کار من را از دیگران متفاوت کرده است.

چطور به این ترکیب بازیگران رسیدید؟

آشا محرابی و بهرام سروری نژاد در کار قبلی من هم بازی کرده بودند. طبیعی است که قبل از هر کسی به آن ها پیشنهاد می دهم. با سینا رازانی هم قبلا تجربه همکاری داشته ام، من در کاری به کارگردانی آشا محرابی بازی می کردم که سینا رازانی هم در آن حضور داشت. امیرحسین رستمی هم یکی از اولین انتخاب های ما بود، ولی به دلیل مشغله زیاد به ما جواب منفی داد. بعد ما به جواد رضویان رسیدیم و تمرین کردیم و بازبینی را هم با جواد رضویان رفتیم، ولی اواخر اسفند برای او هم کار پیش آمد و از ما جدا شد. دوباره به امیرحسین رستمی رسیدیم و آن موقع دیگر آزاد بود و توانستیم با وی همکاری کنیم.

اسم "آنتراکت بی آنتراکت" از کجا آمد؟

این اسم هم محصول دوره دراماتورژی است که همراه سجاد افشاریان انجام می شد و بر اساس نگاه ها و اندیشه هایمان شکل گرفت، می خواستیم بگوییم این زندگی فشرده و بدون آنتراکت را کنار بگذارید و به رویاهایتان فکر کنید.

تئاتر موزیکال

در اپیزود "برادری و برابری"، برادر موفق در حال تماشای فیلمی است به زبان انگلیسی که دیالوگ های انگلیسی آن در ارتباط با اتفاقات روی صحنه است، آیا اینها تعمدی بوده؟

خیر، واقعیتش این است که اتفاقی بوده است، اگر بخواهم صادق باشم، باید بگویم تعمدی نبوده. ما در ابتدا می خواستیم از فیلم ایرانی استفاده کنیم، ولی فکر کردیم شاید صدای دیالوگ های فیلم تمرکز تماشاگر را از بین ببرد و برای همین از فیلم انگلیسی استفاده کردیم.

برای آینده چه برنامه هایی دارید؟

من یک تعهد قبلی دارم به نام "خیابان بابِل" ترجمه محمود گودرزی، که ایوب آقاخانی نگاهی به آن نمایش داشته به نام "سه گانه پاریسی"، فکر می کنم اولین کارم در آینده این نمایش باشد. در ضمن همین روزها در نمایش آقای هادی مرزبان هم بازی می کنم. همزمانی کار خودم و آقای مرزبان شرایط سختی را به وجود آورد، ولی امیدوارم که نتیجه اش خوب باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان

منبع : روزنامه ایران / محسن زمانی

مطالب مرتبط:

مبارک به خواستگاری می رود 

مرگ تصادفی یك آنارشیست 

وداع با آرزوها