نمره اخلاق جامعه ما چند است؟!
تكامل یا سقوط ملّت ها با ارزشهاى اخلاقى ارتباط تنگاتنگ دارد، زیرا پیمودن راه كمال بدون ارزشهاى اخلاقى ممكن نیست، و آیندهسازى، و پیدایش تحولاّت شگرف اجتماعى، سیاسى، بىآنكه آیندهسازان متحوّل گردند، و در یك بازسازى درونى دچار تحولاّت اخلاقى شوند، امكان نخواهد داشت.
راه صلاح و فلاح را بدون چراغ همواره روشن اخلاق نمىشود سپرى كرد و به مراحل نهائى تكامل دست یافت.
اگر انسانى یا ملّت هایى پیروز گردیدند، و به اوج قلّه كمال رسیدند، جان و جهان را دگرگون كردند، و استقلال و آزادى خود را رنگ جاودانه زدند، همه آن پیشرفت ها، پروازها، موفقیّت ها، در سایه ارزشهاى اخلاقى بود.
با راستگوئى و ایثارگرى، با وفادارى و احترام متقابل، با جهاد و پیكار، با صداقت و سلامت، توانستند هم نظم اجتماعى را تحقّق بخشند و هم نظم سیاسى در جامعه انسانى مستقر سازند.
حضرت امیرالمۆمنین علیهالسلام فرمود:
«وَاعْلَمُوا عِبَادَ اللّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَآجِلِ الاْآخِرَةِ، فَشَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ، وَلَمْ یُشَارِكُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ؛ سَكَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ، وَأَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَأَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَكَبِّرُونَ.
ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ؛ وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ. أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ، وَتَیَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِیرَانُ اللّهِ غَدا فِی آخِرَتِهِمْ. لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ، وَلاَ یَنْقُصُ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنْ لَذَّةٍ؛
آگاه باشید، اى بندگان خدا، پرهیزكاران از دنیاى زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنیا در دنیاشان شریك گشتند، امّا مردم دنیا در آخرت آنها شركت نكردند، پرهیزكاران در بهترین خانههاى دنیا سكونت كردند، و بهترین خوراكهاى دنیا را خوردند، و همان لذّتهایى را چشیدند كه دنیاداران چشیده بودند، و از دنیا بهره گرفتند آنگونه كه سركشان و متكبّران دنیا بهرمند بودند.
سپس از این جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتى پُر سود، به سوى آخرت شتافتند، لذّت پارسایى در ترك حرام دنیا را چشیدند، و یقین داشتند در روز قیامت ازهمسایگان خدایند، جایگاهى كه هرچه درخواست كنند، داده مىشود، و هرگونه لذّتى در اختیارشان قرار دارد.»
و هر گاه كه ملّتى یا ملّت هایى، آلوده شدند، به انحراف كشیده شدند، انواع زشتىها و بیمارىهاى اخلاقى در آنها راه یافت، ضد ارزشها در جامعهشان رونق گرفت، سُست گردیده و سقوط كردند.
امام على علیهالسلام فرمود:
«فَاعْتَبِرُوا بِحَالِ وَلَدِ إِسْمَاعِیلَ وَبَنِی إِسْحَاقَ وَبَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ. فَمَا أَشَدَّ اعْتِدَالَ الاْءَحْوَالِ، وَأَقْرَبَ اشْتِبَاهَ الاْءَمْثَالِ!
تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَال تَشَتُّتِهِمْ وَتَفَرُّقِهِمْ، لَیَالِیَ كَانَتِ الاْءَكَاسِرَةُ
وَالْقَیَاصِرَةُ أَرْبَابا لَهُمْ، یَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِیفِ الاْآفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْیَا، إِلَى مَنَابِتِ الشَّیْحِ، وَمَهَافِی الرِّیحِ، وَنَكَدِ الْمَعَاشِ، فَتَرَكُوهُمْ عَالَةً مَسَاكِینَ إِخْوَانَ دَبَرٍ وَوَبَرٍ، أَذَلَّ الاْءُمَمِ دَارا، وَأَجْدَبَهُمْ قَرَارا، لاَ یَأْوُونَ إِلَى جَنَاحِ دَعْوَةٍ یَعْتَصِمُونَ بِهَا، وَلاَ إِلَى ظِلِّ أُلْفَةٍ یَعْتَمِدُونَ عَلَى عِزِّهَا. فَالاْءَحْوَالُ مُضْطَرِبَةٌ، وَالاْءَیْدِی مُخْتَلِفَةٌ، وَالْكَثْرَةُ مُتَفَرِّقَةٌ؛ فِی بَلاَءِ أَزْلٍ، وَأَطْبَاقِ جَهْلٍ!؛
از حالات زندگى فرزندان اسماعیل پیامبر، و فرزندان اسحاق پیامبر، فرزندان اسراییل «یعقوب» (كه درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستى چقدر حالات ملّتها با هم یكسان، و در صفات و رفتارشان با یكدیگر همانند است.
در احوالات آنها روزگارى كه از هم جدا و پراكنده بودند اندیشه كنید، زمانى كه پادشاهان كسرى و قیصر بر آنان حكومت مىكردند، و آنها را از سرزمینهاى آباد، از كنارههاى دجله و فرات، و از محیطهاى سرسبز و خرّم دور كردند، و به صحراهاى كم گیاه، و بىآب و علف، محل وزش بادها، و سرزمینهایى كه زندگى در آنجاها مشكل بود تبعید كردند، آنان را در مكانهاى نامناسب، مسكین و فقیر، همنشین شتران ساختند، خانههاشان پستترین خانه ملّتها، و سرزمین زندگیشان خشك ترین بیابانها بود، نه دعوت حقّى وجود داشت كه به آن روى آورند و پناهنده شوند، و نه سایه ألفتى وجود داشت كه در عزّت آن زندگى كنند، حالات آنها دگرگون، و قدرت آنها پراكنده، و جمعیّت انبوهشان متفرّق بود، در بلایى سخت، و در جهالتى فراگیر فرو رفته بودند، دختران را زنده به گور، و بتها را پرستش مىكردند، و قطع رابطه با خویشاوندان، و غارتگرىهاى پیاپى در میانشان رواج یافته بود.»
بنابراین، ملّتى كه در حال پیمودن راه استقلال و كمال است باید، به ارزشها توجّه لازم داشته، و از رشد و رونق ضد ارزشها نگران باشد، و با تمام تلاش در ریشه كن نمودن آن همّت گمارد.
زیرا كه بىتفاوت بودن نسبت به ارزشها و ضد ارزشها، قدمهاى آغازین سقوط است كه امیرالمۆمنین علیهالسلام هشدار گونه نسبت به رهبران صالح و فاسد فرمود:
«فَإِنَّهُ لاَ سَوَاءَ، إِمَامُ الْهُدَى وَإِمَامُ الرَّدَى، وَوَلِیُّ النَّبِیِّ، وَعَدُوُّ النَّبِیِّ. وَلَقَدْ قَالَ لِی رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعلیهوآله :
«إِنِّی لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُۆْمِنا وَلاَ مُشْرِكا؛ أَمَّا الْمُۆْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللّهُ بِإِیمَانِهِ، وَأَمَّا الْمُشْرِكُ فَیَقْمَعُهُ اللّهُ بِشِرْكِهِ. وَلكِنِّی أَخَافُ عَلَیْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ، عَالِمِ اللِّسَانِ، یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ، وَیَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ»؛
امام هدایتگر، و زمامدار گمراهى هیچگاه مساوى نخواهند بود، چنانكه دوستان پیامبر صلىاللهعلیهوآله و دشمنانش برابر نیستند، پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله به من فرمود:
«بر امّت اسلام، نه از مۆمن و نه از مشرك هراسى ندارم، زیرا مۆمن را ایمانش بازداشته، و مشرك را خداوند به جهت شرك او نابود مىسازد، من بر شما از مرد منافقى مىترسم كه درونى دو چهره، و زبانى عالمانه دارد، گفتارش دلپسند و رفتارش زشت و ناپسند است».
نقش ارزشهاى اخلاقى در مدیریت عالى جامعه
حضرت براى تحقّق نظم اجتماعى و نظم سیاسى در تمام ابعاد ارزشى آن به عدالت رفتارى اشاره مىكند و ارزشهاى اخلاقى را نسبت به مدیریّت عالى جامعه اسلامى خطاب به محمّد بن ابىبكر اینگونه بیان مىدارد:
«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ، وَأَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ، وَابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَكَ، وَآسِ بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَالنَّظْرَةِ، حَتَّى لاَ یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِكَ لَهُمْ، وَلاَ یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِكَ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى یُسَائِلُكُمْ مَعْشَرَ عِبَادِهِ عَنِ الصَّغِیرَةِ مِنْ أَعْمَالِكُمْ وَالْكَبِیرَةِ، وَالظَّاهِرَةِ وَالْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ یُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ، وَإِنْ یَعْفُ فَهُوَ أَكْرَمُ؛
با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده رو و خندان باش، در نگاههایت، و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوى رفتار كن، تا بزرگان در ستمكارى تو طمع نكنند، و ناتوانها در عدالت تو مأیوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ، آشكار و پنهان پرسش مىكند، اگر كیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگوارى اوست.»
فرآوری: زینب مجلسی راد
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
اخلاق و نظم اجتماعى، سیاسى، محمّد دشتى
مطالب مرتبط:
چه کسی لایق مدیریت جامعه اسلامی است؟