تبیان، دستیار زندگی
مشكل تر از جنگ امیرالمؤمنین علی علیه السلام بر سر تأویل كه جنگی سخت افزاری بود، جنگ ائمه بعدی با دشمنان بود كه در واقع جنگی نرم و به مراتب خطرناك تر از جنگ اول بود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حمید حاج علی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جوادالأئمه علیه السلام، در جبهه دفاع از قرآن

امام جواد

خداوند همیشه و در همه زمانها برای هدایت بشر و به كمال و سعادت رسیدن وی دو چیز را برای وی می فرستاد، یكی كتب و الواح آسمانی و دیگری انبیاء و اولیاء كه بیانگر مجملات آن كتاب و مجری احكام آن می بودند.


هدف از فرستادن كتاب علاوه بر فرستادن پیامبر معجزه گر، این بود كه دستورات الهی آن پیامبر بعد از وی در بین مردم باقی بماند و راه او ادامه یابد، اما همانطور كه همه می دانیم كتاب همیشه الفاظی است ساكت و الفاظ ساكت نیز قابلیت حمل بر معانی مختلف و حتی تحریف و از بین رفتن و دستخوش حوادث واقع شدن را دارند، از همین جا نیاز بشر به اوصیای انبیاء روشن می گردد چرا كه كتاب آسمانی شان در نبود آنها دستخوش تحریف لفظی و معنوی خواهد شد.

اسلام عزیز نیز از این قواعد كه ساری در همه ادیان بوده، مستثنی نبوده است. به همین دلیل یكی از وظائف امامت نگهبانی همه جانبه از دین و كتاب آسمانی از تحریف لفظی و مهمتر از آن از تحریف معنوی می باشد و به جرأت می توان ادعا نمود كه كلیه مسلمانان از هر فرقه ای كه باشند اگر چه كم و بیش از نورانیت قرآن بهره‌مند باشند ولی باید بدانند كه اهل بیت پیامبر اسلام علیهم السلام كه اوصیای وی هستند نقش بی بدیلی در حفاظت از كتاب آسمانی قرآن و معجزه جاوید خاتم النبیین صلی الله علیه و آله داشته اند.

هنگامی كه جاعلین قرائت های اختلافی و پراكنده، كمر به هدم این كتاب آسمانی بستند و در این رابطه از پیامبر صلی الله علیه و آله حدیث جعل نمودند كه: "قرآن بر هفت حرف نازل گشته" و خواستند از این طریق برای خود مجوزی درست نمایند تا قرآن را به هفت شكل تغییر دهند و تحریف نمایند ، این اهل بیت علیهم السلام بودند كه به میدان آمدند و فرمودند : «دشمنان خدا دروغ می گویند كه قرآن بر هفت حرف یا هفت شكل نازل شده بلكه قرآن به یك شكل و واحد است و از طرف خداوند یكتا و یگانه نازل شده و اختلاف قرائات ساخته دست دشمنان خداست» (1)

اگر نبود این دعوت اهل بیت علیهم السلام به قرآن موجود در بین مسلمانان و پرهیز دادن آنان از پرداختن به اختلاف قرائات، خدا می دانست كه بر سر این ثقل اكبر تا به حال چه می آمد !!

مشكل تر از جنگ امیر المۆمنین علیه السلام بر سر تأویل كه جنگی سخت افزاری بود، جنگ ائمه بعدی بود با دشمنان كه در واقع جنگی نرم و به مراتب خطرناك تر از جنگ اول بود

و این فقط یك جنبه از تلاش آنان برای حفظ این كتاب آسمانی از مكاید شیطان بود اما جنبه دیگر و مهمتر این بود كه اهل بیت علیهم السلام با دشمنان خدا بر سر تأویل قرآن می جنگیدند ، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به امیر المۆمنین علیه السلام فرمودند:

«یا علی! من بر سر تنزیل قرآن می جنگم و تو بر سر تأویل آن» (2)

و مشكل تر از جنگ امیر المۆمنین علیه السلام بر سر تأویل كه جنگی سخت افزاری بود، جنگ ائمه بعدی بود با دشمنان كه در واقع جنگی نرم و به مراتب خطرناك تر از جنگ اول بود .

"زرقان" كه با "ابن ابی دۆاد" دوستی و صمیمیتی داشت می گوید: یك روز ابن ابی دۆاد از مجلس معتصم بازگشت در حالی كه به شدت افسرده و غمگین بود علت را جویا شدم. گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بیست سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آن چه از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) در مجلس معتصم بر سرم آمد. گفتم: جریان چه بود؟ گفت: شخصی به سرقت اعتراف كرد و از خلیفه خواست كه با اجرای حدّ، او را پاك سازد، خلیفه همه فقها را جمع نمود و محمد بن علی –علیهماالسلام- را نیز فراخواند و از ما پرسید: دست دزد از كجا باید قطع شود ؟

من گفتم: از مچ. گفت: دلیل آن چیست؟ گفتم: چون منظور از دست در آیه تیمم «فامسحوا بوجوهكم و أیدیكم» تا مچ دست است.

گروهی از فقها در این مطلب با من موافق بودند و می گفتند: دست دزد باید از مچ قطع شود. ولی گروهی دیگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود. و چون معتصم دلیل آن را پرسید، گفتند: منظور از دست در آیه وضوء «فاغسلوا وجوهكم و أیدیكم إلی المرافق» تا آرنج است.

آنگاه معتصم رو به محمد بن علی (امام جواد علیه السلام) نمود و پرسید : نظر شما در این رابطه چیست؟

فرمود: «اینها نظر دادند !! مرا معاف دار ! »

معتصم اصرار كرد و قسم داد كه باید نظرتان را بگویید.

اگر نبود این دعوت اهل بیت علیهم السلام به قرآن موجود در بین مسلمانان و پرهیز دادن آنان از پرداختن به اختلاف قرائات، خدا می دانست كه بر سر این ثقل اكبر تا به حال چه می آمد !! و این فقط یك جنبه از تلاش آنان برای حفظ این كتاب آسمانی از مكاید شیطان بود اما جنبه دیگر و مهمتر این بود كه اهل بیت علیهم السلام با دشمنان خدا بر سر تأویل قرآن می جنگیدند

محمد بن علی علیهماالسلام گفت : «چون قسم دادی نظرم را می گویم این ها در اشتباهند زیرا فقط انگشتان دزد باید قطع شود و بقیه دست باید باقی بماند !»

معتصم گفت : به چه دلیل ؟

آن حضرت فرمود : «زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: سجده بر هفت عضو بدن تحقق می پذیرد : صورت (پیشانی)، دو كف دست، دو سر زانو، و دوپا (دو انگشت بزرگ پاها) بنا بر این اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود دستی برای او نمی ماند تا سجده نماز را به جا آورد و نیز خدای متعال می فرماید:

« و أن المساجد لله فلا تدعو مع الله أحدا » (3) یعنی سجده گاه ها از آن خداوند می باشد،

و آنچه برای خداست قطع نمی شود!! »

ابن ابی دۆاد گوید: معتصم جواب محمد بن علی - علیه السلام- را پسندید و دستور داد انگشتان دزد را قطع نمودند و ما نزد حضار بی آبرو شدیم و من همان جا آرزوی مرگ كردم! (4)

این یك نمونه از صدها نمونه ای است كه اهل بیت علیهم السلام در مقابل تفسیرهای ناروا از كتاب آسمانی مسلمانان یعنی قرآن مجید داشته اند كه ذكر اندكی از آن به درازا می كشد!!

پی نوشت ها:

1- كافی ج2 ص630 .

2- ارشاد مفید ج1 ص123 .

3- سوره جن /18 .

4- سیره پیشوایان ص577 تا 579 .

حمید حاج علی                 

مدّرس حوزه علمیه               

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:

ویژه ‌نامه های ولادت امام جواد علیه ‌السلام 

نماهنگ های ولادت امام جواد علیه ‌السلام 

نواهنگ های ولادت امام جواد علیه ‌السلام

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.