تبیان، دستیار زندگی
روزهای تلویزیون های سیاه و سفید، برنامه های صمیمی و ساده اما پرمحتوای آن روزها در بحبوحه جنگ... یادش بخیر... شوق دیدن تلویزیون در کنار کرسی ها، چراغ نفتی و بخاری های هیزمی...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یادش بخیر دهه 60

سریال های ماندگار، كارتون های خاطره انگیز و مجری های «مهربان»...


روزهای تلویزیون های سیاه و سفید، برنامه های صمیمی و ساده اما پرمحتوای آن روزها در بحبوحه جنگ...

    یادش بخیر... شوق دیدن تلویزیون در کنار کرسی ها، چراغ نفتی و بخاری های هیزمی...


یادش بخیر دهه 60

دیدن سریال های ماندگاری چون: «هزاردستان»، شاهکار «علی حاتمی» با بازیگران نامدارش، «آیینه» که آیینه تمام نمای زندگی بود و مسائل خانوادگی را واکاوی می کرد، «کوچک جنگلی» که با «ناصرتقوایی» شروع شد و با «بهروز افخمی» به پایان رسید و ترانه پایانی اش ماندگار شد، «امیرکبیر» با هنرنمایی سعید نیک پور و درخشش محمد مطیع و فخری خوروش، «سلطان و شبان» کار ماندگار «داریوش فرهنگ» با بازی استثنایی «مهدی هاشمی» و معرفی «گلاب آدینه»، «آیینه عبرت» و ماجراهای «آتقی» و...

برنامه های کودک و کارتونهای خاطرانگیز با اجرای ماندگار «گیتی خامنه»، مدرسه موشها، سندباد و پسرشجاع و..

برنامه هایی با دکورهای ساده، فضای صمیمی با مجری های بی آلایش و دوست داشتنی که خیلی راحت بینندگان با آنان احساس صمیمت و نزدیکی پیدا می کردند.

با وجود سادگی ها و امکانات کمتری که در آن زمان وجود داشت کیفیت و محتوای برنامه قابل توجه بود.

برخلاف برنامه ها و سریال های امروزی که سریال های تاریخی و ماندگار جای خود را به سریال های طنز بی محتوا و کم کیفیت یا موضوع های عشقی و تجمل گرایی داده، برنامه های کودک جای خود را به اجراهای ریتمیک با موسیقی های بی کیفیت و اشعار ثقیل و پوچ داده، مسابقات علمی و فکری جای خود را به مسابقات شانس آزما و زورسنجی داده که اکثراً کپی برداری از برنامه های ماهواره است، در روزگاری که روزگار جنگ و دفاع مقدس و جهاد بود، برنامه سازان هم با همان حال و هوای جهادی کار می کردند و تلاش می کردند از تربیت، اخلاق گرایی و توجه به مباحث اجتماعی و فرهنگی غافل نشوند.

توجه به تربیت و آموزش صحیح کودکان و نوجوانان، لزوم اخلاق گرایی و خانواده دوستی، همسایه داری و ترویج صداقت و درستکاری در برنامه و سریال های تلویزیونی قابل توجه بود.

از طرفی توجه به علم گرایی و توسعه علمی و آموزشی در بین دانش آموزان و دانشجویان هم جایگاه قابل تقدیری داشت. یکی از خاطره انگیزترین برنامه های آن زمان «مسابقه علمی» بود. مسابقه ای ماندگار، با حداقل امکانات، دکوری ساده که علاوه بر سرگرم سازی، هدفش انتقال اطلاعات و بالابردن سطح علمی مخاطبان بود.

برخلاف برنامه ها و سریال های امروزی که سریال های تاریخی و ماندگار جای خود را به سریال های طنز بی محتوا و کم کیفیت یا موضوع های عشقی و تجمل گرایی داده، برنامه های کودک جای خود را به اجراهای ریتمیک با موسیقی های بی کیفیت و اشعار ثقیل و پوچ داده....

مسابقه ای با اجرای ماندگار و تحسین برانگیز «کرامت الله مهربان» و همراهی سه کارشناس اسفندیار معتمدی (بخش فیزیک و علمی)، ابوالفضل مکی (بخش تاریخ)و منوچهر فره وشی (بخش ادبیات) یکی از مسابقات سخت و حساس به حساب می آمد بطوری که اغلب شرکت کنندگان آن جوانان پشت کنکوری و دانشگاهی بودند.

بسیاری از اطلاعات این مسابقه که از مجلات علمی مانند «دانشمند» و «دانستنیها» استخراج می شد تا حد زیادی به دروس دبیرستان شرکت کنندگان هم مربوط می شد و همین مساله رقابت علمی زیادی را در آن زمان بوجود آورد.

اما امروزه تعریف ما از مسابقه فقط رقابت، مبارزه و بالاو پایین پریدن برای کسب جایزه ای است که برای کسب آن، شانس بیشتر از معلومات و اطلاعات عمومی نقش دارد. ایجاد شور و هیجانی کاذب و جذب مخاطب از طریق اعطای جایزه های کلان میلیونی که بیشتر مشوق دستیابی به ثروت بادآورده نه از طریق کوشش زیاد و کسب علم و معرفت که فقط از طریق شانس و بخت آزمایی است که گاهی در یک تقابل چندنفره، که در مراحل پایانی و در شرایطی که چند شرکت کننده در یک شرایط نسبتاً مساوی قرار می گیرند و فقط بر حسب قرعه و اقبال یک نفر از جایزه میلیونی برخوردار و بقیه دست خالی یا با دریافت مبلغی بسیار ناچیز روبه رو می شوند که منجر به این اتفاق می شود که یک نفر خود را یک شبه خوشبخت می بیند و بقیه ناکام و بداقبال!!!

این تفاوت فاحش بین ارزش جوایز تاثیرات مخرب فرهنگی، اجتماعی و روانشناسی هم خواهد داشت، مثلاً در جایی که برای یک شرکت کننده مبلغ یک میلیون هم می تواند مبلغی مناسب و خوشحال کننده باشد، وقتی در مقام مقایسه و تفاوت قرار می گیرد که نفر کناری اش جایزه پنجاه میلیونی، دیگری پنج میلیونی و خودش جایزه یک میلیونی می برد از نگاه او و نفر دوم که در مقام مقایسه و داشتن شانس برای کسب جایزه اصلی می اندیشد، نه تنها مبلغ پنج و یک میلیون از دیدشان کم ارزش جلوه می کند که شاید سالهای سال در حسرت بخت بدشان بنالند که می توانستند با خوش اقبالی شرایطی خیلی بهتر از این داشته باشند.

یادش بخیر دهه 60

تاثیراتی که جای بحث و بررسی در حوزه روانشناسی و جامعه شناسی دارد، خصوصاً اثراتی که می تواند روی مخاطبان برای گرایش بیشتر به سمت اقبال گرایی و دستیابی به ثروت های بادآورده شود و فرهنگ سازی نادرست برای تلاش نکردن و اتکا نداشتن به کسب درآمد با تلاش و کوشش در زندگی است. در مقایسه بین برنامه های جدید و قدیم تلویزیون در این حوزه، علاوه بر تفاوت های آشکاری که در نوع و محتوای این برنامه ها وجود داشت که در گذشته تلاشی برای فکرآزمایی و افزایش سطح اطلاعات و آگاهی مخاطبان بود، و امروزه در برنامه های جدید فقط به کارکرد سرگرم سازی و... توجه می شود، استفاده از مجریان مسلط، هوشمند و دارای بار علمی و تخصصی بود.

مثلاً مقایسه کنید تحصیلات، اطلاعات و تسلط یکی از مجریان مسابقه های جدید را با مجری مسابقه علمی در دهه 60، آن وقت نکته های بسیاری آشکار می شود:

دکتر «کرامت الله مهربان» که خود یکی از استادان و مولفان برجسته شیمی کشور بود، هم دارای صدایی خوب ودلنشین بود و هم تسلط کافی در زمینه علمی و هنری داشت در حالی که برخی مجری های جدید تخصص و مهارت و تحصیلاتشان ارتباط زیادی با نوع برنامه و مسابقه ای که اجرا می کنند ندارد.

امید است در عصر حاضر که عصر فناوری، علم گرایی و رشد علمی است شاهد بازسازی این نوع مسابقات و برنامه ها با سبک جدید و امکانات مدرن تر و سوق دادن بیشتر بینندگان و علاقه مندان این حوزه ها به سمت این نوع برنامه ها و توجه بیشتر به مقوله فرهنگ و فرهنگ سازی در این حوزه ها باشیم.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه ایران / نویسنده: حمید حیدرپناه

مطالب مرتبط:

فاصله ممیزی‌های سینما و تلویزیون 

وداع با مخاطب