تبیان، دستیار زندگی
دوست داشتن دنیا و مظاهر دنیا،امری نرمال،بدیهی،طبیعی،غریزی و فطری است. بدین معنا که علاقهء بشر به دنیا چیزی نیست که در اثر تربیت،عادت یا تلقین بوجود آمده باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روحت بیماره، اگر دنیا را دوست نداری!

دنیا دوستی

از نظر نظام تعلیم و تربیت اسلامی، دنیا و طبیعت نه تنها محل و جایگاه زشت، مکروه و مذموم نیستند بلکه بسیار زیبا و جذاب می باشند. قرآن کریم در آیاتی چند از جلوه و جمال ستارگان درخشان سخن گفته(و لقد جعلنا فی السماء بروجا و زینها للناظرین، و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح) و زیبائی و جذاب و دلپسند صفحه نیلگون آسمان را خاطر نشان نموده است(افلم ینظروا الی السماء فوقهم کیف بنینها و زینها). تمامی موجودات زنده و غیر زنده دنیا و جهان طبیعت متشکل از چهار نوع جماد،نبات،حیوان و انسان است که قرآن کریم به همه این چهار نوع سوگند یاد کرده است. همه این سوگندها خود نشانگر اهمیت این چهار نوع که نمونه ای از مظاهر طبیعت و دنیا بحساب می آید، می باشد. بعنوان نمونه قرآن کریم به خورشید و روشنائی آن، به انجیر و زیتون، به اسبان تندرو و به انسان و خلقت اوسوگند یاد کرده است. از نظر قرآن هر آنچه در این دنیا وجود دارد به بهترین شکل خود آفریده شده است (الذی احسن کل شی ء خلقه). شاید یکی از دلائل مباهات خداوند به خلقت زیبای دنیا این باشد که حسن زیبایی طلبی انسان را برانگیخته نماید. بعلاوه، تصریح قرآن بر اینکه "ما آسمانها و زمین و هرآنچه ما بین آنها است را بازیچه نیافریدیم "،احتمالا ضمن هدفدار جلوه دادن آفرینش جهان، بخاطر آن بوده است که زمینه های کاوش و تحقیق و نیز بهره برداری و لذت جوئی از مظاهر طبیعت را برای انسان فراهم نماید. با توجه به مقدمه فوق الذکر، این سۆال مطرح می شود که آیا علاقه به دنیا و تلاش در جهت استفاده از امکانات آن جهت ارتقاء سطح رفاه و بهبود زندگی مادی خود و جامعه مذموم است؟

علاقه به دنیا نشانه سلامت روانی

در پاسخ باید خاطر نشان ساخت که از یک طرف دوست داشتن دنیا و مظاهر دنیا،امری نرمال،بدیهی،طبیعی،غریزی و فطری است. بدین معنا که علاقهء بشر به دنیا چیزی نیست که در اثر تربیت،عادت یا تلقین بوجود آمده باشد.

دوست داشتن دنیا و مظاهر دنیا، امری نرمال، بدیهی، طبیعی، غریزی و فطری است. بدین معنا که علاقهء بشر به دنیا چیزی نیست که در اثر تربیت،عادت یا تلقین بوجود آمده باشد

و از طرف دیگر، نگارنده بر این اعتقاد است که دوست داشتن دنیا و میل به زندگی امری مثبت و نشانه سلامت روانی است.این نکته از سوی علم روانشناسی نیز مورد تأیید قرار گرفته است. براساس هرم نیازهای انسان از نظر مزلو نیازها و احتیاجات اساسی انسان عبارتند از: نیازهای فیزیولوژیک (نیاز به خوردن، آشامیدن، خواب و استراحت، جنس مخالف و...)نیاز به امنیت، نیاز به تعلق و وابستگی، نیاز به محبت، نیاز به محبوبیت، احترام و عزت نفس و نهایتا نیاز به خود شکوفائی است. حال اگر کسی مدعی شود که تأمین نیازهای فیزیولوژیک و تلاش در جهت تأمین آنها بد و مذموم است، تا حد می تواند منطقی باشد؟

چنین ادعایی را عاصم بن زیاد در زمان خلافت علی علیه السّلام بطور عملی انجام داد و با این فرض که بهره برداری از امکانات دنیا مذموم است و ترک دنیا و گوشه نشینی امری اسلامی، پسندیده و مایه تقرب الهی است،خانه و خانواده را رها کرد و در بیابان گوشه عزلت گزید.امام علی علیه السّلام در برخورد با چنین واقعه ای فرمودند:"ای دشمن خود،شیطان پلید ناپاک خواسته ترا سرگردان کند که به این راه ترا واداشته است و گوشه نشینی را در نظر تو آراسته کرده است!!آیا به زن و فرزند خود رحم نکردی که درویشی و تنهایی در پیش گرفتی؟ آیا باورت این است که خداوند برای تو پاکیزه ها را حلال کرده و کراهت  دارد و نمی خواهد که تو از آن بهره مند گردی ؟!! تو پست تری از آنکه خداوند نعمتی را به تو حلال کند و نخواهد که از آن بهره ببری. (یا عدی نفسه،لقد استهام بک الخبیث،اما رحمت اهلک و ولدک؟اتری اللّه احل لک الطیبات و هو یکره ان تاخذها؟انت اهون علی اللّه من ذلک)

حضرت علی علیه السلام کی جنگیں   ( حصّہ دوّم )

امام علی علیه السّلام خطاب به عاصم بن زیاد

علاوه بر علم روانشناسی، براساس اصل حکمت خداوند،وجود هرکدام از نیازهای انسان دلیل بر آن است که خداوند حکیم هدف و منظور خاصی از آفرینش آنها داشته است.

مثلا قرآن وجود نیاز به جنس مخالف و علاقه به همسر را یکی از نشانه های حکمت خود می داند(و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها، و جعل بینکم موده و رحمه،ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون).

اگر این علایق نبود نسل بشر تداوم پیدا نمی کرد، زندگی و تمدن انسانی پیش نمی رفت، کسب و کار و تجارت و حرکت از جوامع بشری رخت بر می بست و نسل بشر در روی زمین باقی نمی ماند.شهید مطهریضمن تأیید یافته های علم روانشناسی در این رابطه، تاکید دارد که همه غرائز و قوائی که در وجود آدمی نهاده شده است بخاطر ایجاد حرکت و کاری آفریده شده و نه تنها قابل قلع و قمع نیستند بلکه ریاضت و مجاهدت با نفس باعث پس رانده شدن این نیازها به ضمیر ناخودآگاه شده و بعدا ممکن است بصورت خطرناک در جای دیگری بروز کنند و یا تولید بیماریهای عصبی و روحی نمایند.این بدان معنا است که همانطور که مزلودر تبیین انسان نرمال و نیازهای اساسی او معتقد است عدم تأمین هرکدام از سطوح نیازهای بشر،به ضرر انسان بوده و باعث خدشه دار شدن سلامت روانی متربی می شود.

چه بسا افرادی که بیماری افسردگی پیدا کرده و از عوامل مۆثر و زمینه ساز آن می تواند از دست دادن زمینه های علاقه به دنیا و نیز بسترهای تلاش و تحرک باشد.این حالت می تواند گریبانگیر افراد بازنشسته، همسران بیوه،تاجران خسارت دیده یا ورشکسته و نیز مدیران، مجریان و سیاستمداران منزوی بشود.

گرایش هرکدام از این افراد به ترک دنیا و زهد جهت امتناع و ارضاء خود در حالیکه نیازهای درونی آنها به نحو مطلوب تأمین نمی شود، هرگز نمی تواند از نظر دینی امری مقدس و پسندیده شمرده شود.اینگونه افراد می توانند با کار و تلاش بیشتر و فراهم کردن زمینه های فعالیت،تلاش و مشغولیت علاوه بر آن که نیازهای درونی خود را تأمین نمایند از خطر افسردگی و تنهائی نیز رهائی یابند.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: مجله انقلاب اسلامی ؛پاییز و زمستان 1381 - شماره 7 و 8 .

مطالب مرتبط:

دنیا چیست؟ و با آن چه باید کرد؟

دنیا بهترین جایگاه است

سرابی به نام دنیا

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.