سعی کن واقع گرا باشی!
واقع گرایی یا رئالیسم به معنای گرایش به تحلیل اجتماعی، مطالعه و تجسم زندگی انسان در جامعه، مطالعه و تجسم روابط اجتماعی، روابط میان فرد و جامعه و ساختمان خود جامعه است، به صورتی كه وجود دارد و نه آنگونه كه باید باشد. پیروان این مكتب، كسب نفع شخصی و تلاش برای كسب قدرت و ازدیاد آن را، واقعیات جهان سیاست میدانند. آنان معتقدند كه همیشه، كشورها در صدد نفع خود و كسب و اعمال و افزایش قدرتند و منافع ملی خود را بالاتر از همه ایدهها، اصول و اخلاق قرار دادهاند و خواهند داد.
اما واقع بینی حضرت علی و دلایل آن
اول: مصلحت اندیشی
یكی از دلایل مهم برای اثبات واقعبینی، مصلحتاندیشی است. هنگامی از مصلحت اندیشی استفاده میشود، كه فرد نسبت به واقعیات و اوضاع و احوال اجتماع خود كاملاً آگاه باشد
حضرت علی شخصیتی بودند كه مصالح جامعه اسلامی را كاملاً تشخیص میدادند، و براساس آن عمل میكردند. 25 سال سكوت حضرت علی گواه گویایی برای این مدعاست.درآن دوران حضرت علی صلاح جامعه اسلامی را در آن دیدند كه با ابوبكر بیعت كنند و سكوت برگزینند؛ زیرا ماجرای مرتدان و مسائل و مشكلات به وجود آمده پس از درگذشت پیامبر ، جامعه اسلامی را بشدت تهدید میكرد. حضرت علی در جای جایِ نهجالبلاغه تأكید میكنند كه حكومت حق ایشان است كه فقط به خاطر مصالح جامعه اسلامی، از آن چشم پوشیدند. در جریانی كه در سقیفه بنیساعده اتفاق افتاد و ابوبكر خلیفه شد، ابوسفیان و عباس عموی پیامبر نزد امام میروند و از او میخواهند كه برای گرفتن حق خود، قیام كنند، اما حضرت علی نمیپذیرند و میفرمایند: «… هر كه با یاوری برخاست، روی رستگاری بیند و گرنه، گردن نهد و آسوده نشیند، كه خلافت بدینسان همچون آبی بدمزه و نادلپذیر است و لقمهای گلوگیر. و آن كه میوه را نارسیده چیند، همچون كشاورزی است كه زمین دیگری را برای كشت گزیند. اگر بگویم، گویند خلافت را آزمندانه خواهان است. و اگر خاموش باشم، گویند از مرگ هراسان است. هرگز، من و از مرگ ترسیدن؟».
در واقع، حضرت علی مصلحت را در آن دیدند كه سكوت كنند. این انتخاب، واقعبینی حضرت را نسبت به اوضاع و احوال جامعه خود نشان میدهد.
دوم: شرایط زمان و مكان
از جمله دلایل دیگری كه میتوان برای واقعبینی بیان داشت، بحث شرایط زمان و مكان است. هركاری، مقتضای زمانی و مكانی خاصی دارد. یعنی، هركاری را نمیتوان در همه شرایط انجام داد. چه بسا، در بعضی مواقع نتوان با آن وسیله، به هدف رسید. به طور مثال، حكومت هم چنین وضعی دارد. كسی كه رهبری یك حكومت را به دست دارد، همیشه و در همه حال، نمیتواند از یك ابزار و وسیله برای رسیدن به هدف خود استفاده كند. حضرت علی نیز با مقتضیات زمانی و مكانی آشنایی داشتند و در موقع لزوم نیز از آن وسایل بهره میبرند. به طور مثال، درباب زكات آمده است كه زكات به 9 چیز (شتر، گاو، گوسفند، طلا، نقره، گندم، جو، خرما و كشمش) تعلق میگیرد. در حالی كه حضرت علی در زمان خود، بر اسبان نیز زكات بستند؛ زیرا تشخیص دادند كه این كار، لازم است.
سوم: امكان روی آوردن به فشار
یكی دیگر از موارد دلایل بر واقعبینی، استفاده از فشار است. یعنی، گاهی لازم است كسی كه در رأس جریانی قرار میگیرد، برای مصلحت جامعه، بر فرد یا گروه خاصی فشار آورد تا به سر منزل مقصود برسد. در واقع، چون رهبر جامعه در راه رسیدن به هدف خود به موانعی بر میخورد، سعی میكند آنها را با روشهای مختلف از جمله فشار صحیح كه موجب تعالی و رشد جامعه و افراد است بر دارد. چه بسا فشار نیاوردن و سستی كردن، باعث صدمات جبرانناپذیری گردد. پس، این واقعبینی و آگاه بودن نسبت به شرایط اجتماعی است، كه رهبر را برآن میدارد تا در مواقع لزوم از عامل فشار بهره گیرد. در تاریخ زندگی حضرت علی بویژه در دوران خلافت ایشان، از این مصادیق، به فور یافت میشود. حضرتعلی در راهی كه برگزیدند و به آن ایمان داشتند، لحظهای از برپاداشتن حق نمیایستادند. هر چند عزم محكم امام گاهی موافق و گاهی مخالف، خواست افراد بود، ولی حضرت علی با اصرار و پافشاری تلاش میكردند تا آن را انجام دهند. نكته مهمی كه در اینجا باید به آن اشاره كرد، این است كه زمانی كه خود مردم به كاری تمایل نداشتند، حضرت علی به آنان فشار نمیآوردند. به طور مثال، در ماجرای حكمیت چون اكثر سپاه حضرت به حكمیت تن دادند، ایشان هم به اكراه پذیرفتند. اینكه دیگران خود دست به كار نمیشدند و فرمان نمیبردند، نباید با پافشاری حضرت و فشاری كه ایشان برای اجرای فرمانهای الهی داشتند، خلط شود.
هدف ما هم همین است كه نشان بدهیم واقعبینی حضرت، ایجاب میكرد كه دست به چنین كارهایی بزند؛ اگرچه نخواستن مردم، مقوله دیگری است.
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع: الگوی آرمانگرایی و واقعبینی در اندیشه و سیره امام علی مجله اندیشه صادق، شماره1.