ضرورت وجود امام
آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الهی باشند، تا از آن پاسداری کنند.
در این مقاله به بررسی ضرورت وجود امام پرداخته و در ادامه یک شبهه مطرح خواهیم کرد و بطور خلاصه به بررسی پاسخ آن می پردازیم:
ضرورت وجود امام
علامه حلی (ره) در توضیح کلام خواجه نصیرالدین طوسی به بعضی از موارد ضرورت های وجود امام اشاره کرده و می فرماید:
1. وجود پیامبر ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به واسطه ی بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگر چه انسان با نیروی عقل، بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه ها و تزلزل هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می گردد، اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الهی تقویت گردد، هر گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به سوی یافته های عقلی خود خواهد رفت.
2. بسیاری از امور وجود دارد که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی کند و باید دست به دامان پیشوایان الهی گردد، تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.
3. بسیاری از اشیا مفید و برخی دیگر زیان بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه ی آنها نیست. این جاست که احساس نیاز می کند، تا کسی سود و زیان اشیا را برای او بیان نماید و این کار تنها از عهده ی پیشوایان الهی که با منبع وحی در ارتباط هستند بر می آید.
4. انسان موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه ی افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد؛ سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به طور صحیح و اجرای آنها جز به وسیله ی رهبران آگاه، پاک و معصوم صورت نخواهد گرفت.
5. انسان ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوانند. رهبران الهی گروه اوّل را تقویت و گروه دوم را یاری می کنند،تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.
6.با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم هستند.
7. پیشوایان الهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می شود. [7]
با توجه به این که امامت چیزی جز استمرار خط نبوت نیست، غالب این فلسفه ها که در ضرورت نبوت بیان شده است، در مورد امامان معصوم نیز ثابت است. به بیان دیگر خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه ی انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کنند و به یقین بدون آن (جانشینان پیامبر) این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا:
اولاً: عقول انسانی به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیشرفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی دهد.
ثانیاً: آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست خوش انواع تحریفات گردد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الهی باشند، تا از آن پاسداری کنند. درست است که خداوند در باره ی قرآن مجید فرمود: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (حجر، 9)» یعنی: «ما قرآن را فرستادیم و خود حافظ و نگهبان آن هستیم.» اما حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب همانا امامان معصوم (ع)هستند.
ثالثاً: تشکیل حکومت الهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق انسان های معصوم ممکن نیست؛ زیرا به گواهی تاریخ حکومت های انسانی همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاصی سیر کرده و تمام تلاش آنها در همین راستا بوده است و همان گونه که بارها آزموده ایم عناوینی مثل دموکراسی و حکومت بر مردم یا حقوق بشر و مانند آن پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده اند.
رابعاً: ادامه و استمرار دستورات دین در جوامع نیاز به وجود امامان خبیر و آگاه به تمام جزئیات و دقایق دین دارد، تا در هیچ لحظه ای کوچک ترین نقطه ابهامی برای کسی باقی نماند.
از آنچه گفتیم به خوبی ضرورت و فلسفه وجود امامان معصوم علیهم السلام معلوم می گردد .
طرح یک شبهه: اگر کلام معصوم (علیهم السلام) کلام واحدی است، لزوم امامت سایر معصومان (علیهم السلام) چه ضرورتی داشت؟
در زمینه پرسش مطرح شده؛ از دو راه میتوان جواب داد:
1. جواب نقضی: همین اشکال در پیامبران نیز وارد است؛ خداوند میفرماید: «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»؛ (بقره، 285) میان هیچیک از پیامبران وى، فرق نمینهیم. در حالیکه چنین اشکالی را کسی مطرح نمیکند. و پیامبران برای مقاصد و برنامههای بس والا از طرف خداوند، برای زندگی این جهانی و آن جهانی انسانها در زمانهای مختلف مبعوث شدهاند.
2. جواب حلی: اگرچه ریشه کلام معصومان (علیهم السلام)، نور واحدی است اما بر حسب زمان و مکان، شیوه ارائه و تبلیغ آن متفاوت میباشد. با دقت در سیره عملی معصومان (علیهم السلام) این مطلب به روشنی مشاهده میشود که روش زندگی و برخورد آنان در مسائل فردی و اجتماعی از جنبههای مختلف فرهنگی و سیاسی بر اساس مقتضیات زمان و مکان بوده و این مطلب منافاتی با یگانه بودن سخن آنان ندارد و ضرورت وجود آنان را در زمانها و مکانهای مختلف به اثبات میرساند و روش پیامبران نیز همین گونه بوده است که سخنانشان بر اساس نیاز مردم - و نه دانش خودشان - در زمانهای مختلف متفاوت بوده است، در سخنی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ »؛ (الکافی، ج 1، ص 51) ما گروه پیغمبران مأموریم که با مردم به اندازه عقل خودشان سخن بگوئیم.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
سایت اسلام کوئیست
کافی، ج 1