تبیان، دستیار زندگی
شاید طبقه حساس نوعی نگاه انتقادی به پدیده ای باشد ، که اصلاح و تغییر آن یک الزام اجتماعی است ، با این وجود، نشانه های درگیر در این انطباق دراماتیک و محتوای فرهنگی به درستی به کار نرفته است .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مردم طبقه بندی شده


شاید طبقه حساس نوعی نگاه انتقادی به پدیده ای باشد ، که  اصلاح و تغییر آن یک الزام اجتماعی است ، با این وجود،  نشانه های درگیر در این انطباق دراماتیک و محتوای فرهنگی به درستی به کار نرفته است .

طبقه ی حساس

بخش مهمی از نقایص طبقه ی حساس به فیلمنامه  مربوط است. فیلمنامه ای که در تعبیر ذهنیت پیش تولید قاعدتا نقطه ی قوت اثر تلقی می شده .

طرح داستان از مایه های خوبی برخوردار است اما آن چه طبقه ی حساس را به فیلمی متوسط تبدیل می کند دو عنصر مهم شخصیت پردازی و انطباق فرم ومحتواست .

شخصیت پردازی طبقه ی حساس از آن جا که یک اثر کمدی است می تواند با یک تیپ سازی متداول پیش برود ، اما با وجود یک تراژدی انسان گرایانه و روان شناختی که گریزی هم به جامعه شناسی جغرافیای داستان دارد ، دیگر این امکان را ندارد که در همان فضای تیپ سازی باقی بماند . شخصیت اول فیلم در یک گریز ناخواسته با شرایطی مواجه می شود که بخشی از ساختارذهنی اش دچار اشکال می شود . آن چه را که نماد غیرت می داند در یک برداشت نادرست مورد تهاجم می بیند و برای رفع گرفتاری  ویا شاید  برای مبارزه با شرایط پیش آمده دست به کارهایی می زند که شاید در نگاه اول کمدی فیلم را می سازد ، اما در تطابق مابه ازا بیرونی و مابه ازا داستانی درست از کار در نمی آید . علاوه بر این روند داستان طبقه ی حساس طوری پیش نمی رود که یک حرکت قهرمان به سمت ضد قهرمان را تداعی کند . حتی پایان بندی فیلم هم به این نکته که خود در تلاش اثبات آن است پشت می کند و نوعی نگاه رمانتیک و ماروایی به حصول نتیجه از رویه ای می دهد که منتقد آن بوده . سرانجامی تصمیمات شخصیت اول داستان که مدام با یک انتقاد تیز برای تماشاچی روایت می شود با آن پایان بندی شبه عارفانه جور در نمی آید . حاجی (با بازی رضا عطاران ) هر چند که در دنیای کنونی و درک زمانه ی خویش چندان عقب مانده نشان نمی دهد ، با این حال فقط و فقط در برخورد با مفهوم دفاع از کیان مردانه اش مثل بازیگران فیلم فارسی های دهه ی چهال عمل می کند .

حاجی نسبت به ایجاد شرایط آزادانه برای همسرش سخت گیر بوده و از طرفی حالا که از دنیا رفته است نیز نسبت به جای قبرش حساسیت نشان می دهد ، حتی دامادش را به رعایت اصول متعصبانه تشویق می کند ، اما آن چه در فیلم از دختران حاجی مشاهده می کنیم خلاف آن چیزی است که باید حاجی به لزوم آن حساسیت داشته باشد

این درست که در کمدی نمایشی و یا در طنز نوشتاری اغراق و بزرگ نمایی یک شرط برای ساختار پذیرنده مورد استفاده است ، اما این بزرگ نمایی از پدیده ای حدوث یافته ناشی می شود.

به عنوان نمونه کمال تبریزی در لیلی با من است و یا مارمولک رویه هایی را بزرگ نمایی می کند که در فضای آدمی ها و زمانه ی وقوع داستان مابه ازا اجتماعی و واقعی دارد . در لیلی با من است ریاکاری نقطه ی برجسته ی این بزرگ نمایی و به تبع آن دست مایه ی شوخی هاست . فرض بگیرید فیلمی که سال های اکنون را نمایش می دهد بخواهد با همان ترفند واقعیت شرایط و آدمی ها را تصویر کند ، مشخص نیست که همان پذیرش نزد تماشاچی اتفاق بیافتد .

به همین استناد  شخصیت پردازی و یا تیپ سازی نقش اول طبقه ی حساس کارهایی را انجام می دهد که انگار از جهان و مافیها فقط در همین یک مورد –غیرت مردانه و تعصب- بی خبر است . حاجی نسبت به ایجاد شرایط آزادانه برای همسرش سخت گیر بوده و از طرفی حالا که از دنیا رفته است نیز نسبت به جای قبرش حساسیت نشان می دهد ، حتی دامادش را به رعایت اصول متعصبانه تشویق می کند ، اما آن چه در فیلم از دختران حاجی مشاهده می کنیم خلاف آن چیزی است که باید حاجی به لزوم آن حساسیت داشته باشد .

کمال تبریزی در مارمولک برای رضا روندی را فراهم می کند که انگار شرایط و همان لباس روحانیت و تاثیر تصادف های داستانی در حصول کرامات آسمانی یک شخصیت اصلاح شده را در پایان فیلم نشان می دهد . این نگاه اخلاقی در مارمولک تغییر نقش اول را از یک ضدقهرمان به قهرمان برای تماشاچی قابل پذیرش می کند .

طبقه ی حساس تعصب را به نقد می کشد ، اما نمونه ی درستی از غیرت را به تصویر نمی کشد . حلقه ی دوستان حاجی که شاید شرکای کاریش نیز محسوب شوند دنیای متفاوتی دارند و در همان یک سکانسی که حاجی برای پرسیدن سوال شرعی به یک روحانی مراجعه می کند ، کار از یک بیانیه ی شفاهی فراتر نمی رود .

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

جلوی رانت را بگیر

ردکارپت