تبیان، دستیار زندگی
در مقاله گذشته به بررسی جایگاه موسیقی در نمودهای فرهنگ اسلامی پرداختیم و در آن از نظرگاه دکتر نصر، دکتر بهشتی و پیر شیرازی سخن گفتیم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اسلام و موسیقی2


در مقاله گذشته به بررسی جایگاه موسیقی در نمودهای فرهنگ اسلامی پرداختیم و در آن از نظرگاه دکتر نصر، دکتر بهشتی و پیر شیرازی سخن گفتیم.

اسلام و موسیقی2

گفتیم که در واقع موسیقی و آواز به طور کامل در فرهنگ اسلامی و تعالیم دینی نفی و حرام شناخته نشده است.

در واقع جدیت و متانت اسلام مانع از آن شد که موسیقی به یک امر ناسوتی ظاهری بدل شود. در حالیکه در سطح شریعت، موسیقی به فرصت ها و موقعیت های ویژه ای1 ، محدود ماند،  در سطح باطن ، موسیقی به وسیله ای برای اعتلای احساسات و دگرگونی جان مبدل شد.

اما در این صورت نیز تحت شرایطی نواخته می شد که تسلیم و انقیاد نفس اماره را پیش از اینکه تاثیر منقلب کننده موسیقی در وجود شنونده امکان وقوع بیابد، تضمین می کرد.

تمدن اسلامی نه به رغم دین اسلام، بلکه به واسطه آن، سنت های موسیقیایی عظیمی را حفظ کرده و توسعه داده است.

تمدن اسلامی مانع از شکل گیری نحوی موسیقی،  نظیر موسیقی بعد از دوره کلاسیک مغرب زمین ، بوده است که در آن "بسط" بدون "قبض" قبلی به وقوع می پیوندد، حال آنکه در روند تحقق معنویت این دو باید بالضروره در پی یکدیگر آیند. اسلام آن موسیقی را که به غفلت از یاد خداوند انجامد، حرام می داند و مسلمانانی را که به واسطه شنیدن آن از جهان معنوی غافل و در امور دنیوی غوطه ور می شوند، از این کار منع می کند.

اما اسلام،  موسیقی را در متعالی ترین و در عین حال معتدل ترین وجه آن حفظ کرده است. اسلام در تلاوت قران و سایر نواهای دینی مربوط به پیامبر و مناجات قدسی، موسیقی را به نردبانی برای وصول به حضرت الهی مبدل ساخته است. این امر به موسیقی کیفیتی نظّاره گرانه بخشیده که پژواکی از بهشت است و در آن، ادراک حسی و زاهدانه ، امر اخروی و زیباییِ این جایی و اکنونی، با هم ترکیب یافته اند.

اسلام موسیقی معنوی را به ارتعاش و پژواکی از "حقیقت" که در آنِ واحد درون ذات و متعالی است، بدل کرده است.

اسلام آن موسیقی را که به غفلت از یاد خداوند انجامد، حرام می داند و مسلمانانی را که به واسطه شنیدن آن از جهان معنوی غافل و در امور دنیوی غوطه ور می شوند، از این کار منع می کند.

سماع یا موسیقی معنوی که "بقلی شیرازی" از آن سخن می گوید و معرف یکی از اصلی ترین جنبه های هنر اسلامی از نظر ارتباطش با معنویت است، در واقع ندای پروردگار است که انسان را به سوی خود فرا می خواند و نیز وسیله ای است که انسان به مدد آن به سرمنشاء معنوی خود می تواند رجعت کند.

این موسیقی یاوری در "طی طریق" به سوی پروردگار است و فقط کسی که مایل است انظباط لازم را بپذیرد تا شایسته قدم نهادن در این طریق شود، مجاز است به این موسیقی گوش فرا دهد.

درباره ی دیگران هم باید گفت که آنان نباید طریقی را که مجاز به طی آن نیستند خوار شمارند. چون انکار یا تکذیب هر یک از مواهب الهی در واقع ارتکاب گناهی است که انسان باید برای ارتکاب آن از خداوند بخشاینده، طلب مغفرت کند.

سرانجام، انسان، خود موسیقی پرودگار است و اسلام، به عنوان سنتی جامع، می بایست این واقعیت را نیز دربرگیرد و این امکان را برای کسانی فراهم آورد که اهمیت دارند به موسیقی چنگِ هستیِ خویش ، که خداوند نوازنده ی آن است، گوش فرادهند.

پی نوشت:

1- نظیر آنچه در مقاله گذشته شرح داده شد که در آن ها موسیقی موکدا تابع احکامی است که مانع می شوند احساسات حیوانی را در انسان برانگیزد.

سمیه رمضان ماهی

بخش هنری تبیان


منابع:

هنر و معنویت اسلامی/ سید حسین نصر/ ترجمه رحیم قاسمیان/ انتشارات حکمت

متن گفتار دکتر بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ موجود در سایت مجتمع فرهنگی آموزشی علامه طباطبایی کد 2397

رساله القدس، روزبهان بقلی شیرازی، به کوشش جواد نوربخش، یلدا قلم، 1381

مطالب مرتبط

نوستالژی موسیقی رمضان

موسیقی مذهبی در کشورهای اسلامی