تنها راه دستیابی به باطن قرآن !!
پیامبر گرامی اسلام که دین اسلام را به عنوان کاملترین و آخرین دین آسمانی از طرف خداوند متعال برای مردم آورده است، برای تداوم هدایت مردم و رهایی آنها از گمراهی، بارها برنامه پس از خود را ابلاغ فرمود و قرآن و عترت ( اهل بیت علیهم السلام ) را به عنوان دو کالای گرانقدر و پربها که هیچ گاه از یکدیگر جدا نمیشوند، به امت اسلامی معرفی کرد.
![عترت](https://img.tebyan.net/big/1392/10/224229368197231781116824611521577432374.gif)
با توجه به فرموده پیامبر اکرم، امامان از قرآن، و قرآن از امامان قابل تفکیک نیستند. هر کس بگوید کتاب خدا (قرآن) کافی است، معنای گفتارش کنار گذاشتن قرآن است، زیرا قرآن بدون امام، کتاب هوی ها و تأویلات خودسرانهای است که حتی شخصی همانند حجاج بن یوسف ثقفی که جنایاتش روی تاریخ بشریت را سیاه کرده است ، خود را حافظ و آشنای به معانی آن میدانست و برای هر جنایتش به آیهای از قرآن استدلال میکرد.
قرآن بدون امام در حکم صفرهای فراوانی است که در کنار هم چیده شده و به خودی خود خاصیتی ندارند اما وقتی عددی در کنار آنها گذاشته شود، نماینده عددی بسیار بزرگ میگردند.
بر این اساس، امام جان و روح و حقیقت قرآن است و قرآن بدون امام حکم جسدی بیروح و مشکی خشک و بی آب را دارد و آن هنگام که امام قرآن را به دست گیرد و دستورات و معارف آن را در جامعه تحقق بخشد، در این جسد بیروح، روح دمیده میشود و در این مشک خالی، آب حیات سرازیر میشود و همه تشنگان از آن سیراب میگردند.
مفسّرین حقیقی قرآن، قرآن ناطق و آشکارکننده فرامین قرآن هستند که در رأس آنها امام علی (علیه السلام) قرار دارد. البته این معنا، پشتوانه استدلالی نیز در عقاید اسلامی در جای خود دارد، از جمله روایات در این زمینه عبارت است از آنچه در زیارتی در وصف امام زمان (عجّ) آمده: "نمایان کننده ایمان و آشکار کننده فرامین قرآن...".[1]
نیز از امیرالمومنین (علیه السلام) است: "این (قرآن) کتاب ساکت خداوند است و مقصود حقیقی آن منم...".[2] همچنین در حدیث دیگری از حضرتش آمده است که فرمود: "منم قرآن ناطق".[3]
همین طور حدیثی از پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد علی (علیه السلام) است در قضیهای که برخی از صحابه (عمربنخطّاب) کلام علی (علیه السلام) را قبول نکرده و از ایشان تفسیر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را خواستند، حضرت میفرماید: "من به سوی پیامبر بازگشتم و جریان را بازگو کردم و پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: به مسجد من باز گرد و از منبر من بالا برو پس از حمد و ثنای خداوند و صلوات بر من از سوی من به مردم بگو: آنچه ما از سوی خدا برای شما آوردیم بدانید که تفسیرش نزد ما (اهل بیت) است و آگاه باشید که حقیقتش نزد ماست و من (علــی) پدر (معنوی و روحانی) شما (امّت) و مولای شما هستم".[4]
ناگفته نماند هرچند برخی از این اوصاف به ظاهر در مورد برخی از ائمه رسیده، اما در واقع وصف همه ائمه (علیه السلام) است. چنان که امام سجاد (علیه السلام) میفرماید: "همه ما یکی و از یک نور هستیم...".[5]
پی نوشت ها:
[1] "مظهرالایمان و معلن احکام القرآن..."، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،ج 99، ص97، باب7 زیاره الامام المستتر...، موسّسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
[2] "ذا کتاب اللَّه الصامت، و أنا المعبّر عنه..."، الری شهری، محمد، موسوعة الإمام علی بن أبی طالب (علیه السلام) فی الکتاب و السنة و التاریخ، ج 9، ص 185، ح3957، دارالحدیث، چاپ دوم، قم، 1425 ق.
[3] "لمّا أراد أهل الشام أن یجعلوا القرآن حکماً بصفّین: أنا القرآن الناطق"؛ هنگامی که اهل شام در جنگ صفّین خواستند قرآن را حکم قرار دهند امام امیرالمومنین فرمود: منم قرآن ناطق، همان، ح 3955 .
[4] "...فَرَجَعْتُ إِلَى النَّبِیِّ ص فَأَخْبَرْتُهُ الْخَبَرَ فَقَالَ ارْجِعْ إِلَى مَسْجِدِی حَتَّى تَصْعَدَ مِنْبَرِی فَاحْمَدِ اللَّهَ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ وَ صَلِّ عَلَیَّ ثُمَّ قُلْ أَیُّهَا النَّاسُ مَا کُنَّا لِنَجِیئَکُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا وَ عِنْدَنَا تَأْوِیلُهُ وَ تَفْسِیرُهُ أَلَا وَ إِنِّی أَنَا أَبُوکُمْ أَلَا وَ إِنِّی أَنَا مَوْلَاکُمْ..."، طبری عمادالدین، بشارة المصطفی، ص260، کتابخانه حیدریه، نجف، 1383ق.
[5] "کُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ وَ رُوحُنَا مِنْ أَمْرِ اللَّهِ..."، مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 26، ص 16، باب 14 نادر فی معرفتهم صلواتاللهعلیهم...، موسّسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
فرآوری: محمدی
بخش قرآن تبیان
منابع:
سایت اسلام کوئست
دانشنامه رشد