اوضاع آشفته عربستان
اوضاع عربستان سعودی روز به روز آشفته تر میشود، شاید این مساله را نتوان در مقوله اقتصاد یا سیاست خارجی تنشزای این كشور مشاهده كرد اما به خوبی در هیات حاكمه عربستان بروز و ظهور یافته است و آینده نامطلوبی را برای این كشور تصویر نموده است.
از زمان تجزیه امپراطوری عثمانی و تشكیل كشورهای نارس در منطقه، آرامش از خاورمیانه دوری میجوید و تنش مهمان دائمی و همیشگی آن شده است. روزی این تنشها در جنگهای اعراب و اسرائیل خود را نمایان میكند و روزی دیگر در بحران بیش از 3 ساله سوریه. امروز نیز شاهد انتقال این تنش به عربستان سعودی هستیم. جایی كه با حیله و حمایت انگلستان، حكومت آل سعودی بر سر كار آمد كه تنها به دنبال از بین بردن مظاهر اسلام در این كشور و منطقه با حمایت از وهابیت است، بلكه ترور و تنش را نیز در منطقه ترویج میكند. حمایتهای بیدریغ عربستان از اسرائیل در حمله به لبنان در سال 2006، و حمله به غزه در سال 2008 و حمایت از تروریستهای مستقر در سوریه از سال 2011 به این سو همگی نشاندهنده اتخاذ یك سیاست خارجی تنشزا در منطقه است كه متاسفانه مورد جمایت غرب و به ویژه آمریكا نیز قرار گرفته است. وزیدن نسیم بیداری اسلامی در منطقه سخت هیات حاكمه عربستان را در فكر فرو برده و دقیقا از این زمان آغاز این بیداری در منطقه، عربستان تحركات حمایت از تروریستها و تنشزایی در منطقه را گسترش داده است. اعزام نیرو به بحرین و دستداشتن در كشتار مردم سوریه، هریك گامی در جهت تغییر مسیر بیداری اسلامی بوده است كه تا حدود زیادی نیز موفق عمل كرده است. سركوب اعتراضات داخلی این كشور و مبارزات شیعیان این كشور علیه سلفیگری و وهابیت از اقداماتی بوده كه عربستان سعودی به آن دست یازیده اما هیچگاه در مجامع بینالمللی و حقوق بشری محكوم نشده است.
ماجرا از آنجا آغاز شده است كه نوعی جبهه بندی بین اعضای خاندان حاکم سعودی در ریاض، این كشور را در مسیر تبدیل شدن به امارتهای درگیر با یکدیگر سوق داده است. جالب آنكه هر یک از جناحها دستگاه نظامی یا امنیتی خاص خودش را دارد
حمایت بیدریغ آمریكا و غرب از این كشور كه تنها به ابزاری برای ایجاد بحران در منطقه و فروش نفت به غرب نگریسته میشود، عربستان را از هر نوع پاسخگویی دور نگه داشته است. اما امروز ورق برگشته است. همین چند سال پیش بود كه طرح تجزیه عربستان به سه منطقه در قالب طرح خاورمیانه جدید مطرح شد و نشان داد كه دوستان غربی این كشور زیاد قابل اعتماد نیستند. تغییر اوضاع در منطقه و از دست رفتن پایگاههای عربستان در تونس، لیبی، مصر، لبنان و حتی سوریه و عراق و ایجاد تنش در روابط با روسیه به لحاظ حمایت از تروریستهای چچنی، شرایط را برای این كشور به گونهای دیگر رقم زده است. خواستهای عمومی مردم برای تغییر در شرایط اجتماعی و سیاسی این كشور و اعطای آزادیهای قابل توجه به شهروندان سعودی نشان از عمق بحران اجتماعی - سیاسی در این كشور است كه روزی خود را به گونهای جدی نشان خواهد داد. از دیگر سو درگیریهای داخلی در هیات حاكمه و فرزندان آل سعود شدت گرفته است كه به نوبه خود تاثیرات نامطلوبی بر اوضاع این كشور داشته است. در این زمینه هفته نامه المنار از آماده باش اعلام نشده در برخی بخشهای عربستان به خاطر احتمال وقوع تحولات خطرناک در روزهای آینده در این کشور و اعزام فوری یک هیات سیاسی-امنیتی آمریکایی به ریاض خبر داده است. بر اساس این گزارشها یک هیات امریکایی متشکل از شماری از سیاستمداران و مسئولان دستگاههای امنیتی به سرعت آمریکا را به مقصد عربستان ترک کردهاند؛ زیرا گزارشهای فوری و هشدارهای جدی وجود دارد که عربستان بویژه شهرهای اصلی در روزهای آینده ممکن است شاهد تحولات خطرناکی باشد.
ماجرا از آنجا آغاز شده است كه نوعی جبهه بندی بین اعضای خاندان حاکم سعودی در ریاض، این كشور را در مسیر تبدیل شدن به امارتهای درگیر با یکدیگر سوق داده است. جالب آنكه هر یک از جناحها دستگاه نظامی یا امنیتی خاص خودش را دارد. در همین زمینه وخامت حال عبدالله بن عبدالعزیز پادشاه عربستان سعودی نیز مزید بر علت شده و اوضاع را بدتر كرده است. در این راستا آمریكا با شناخت اوضاع منطقه و عدم محبوبیت سران عربستان در منطقه به دلیل اقدامات نادرست در منطقه و علی رغم همپیمانی با آمریكا و نزدیك شدن به همپیمانی با اسرائیل، تلاش كرده تدابیر تازهای برای این كشور بیاندیشد. درگیری اصلی بین شاهزادگان سعودی و جناح مسلط و متنفذ عبدالله بن عبدالعزیز است كه متشکل از بندر بن سلطان رئیس دستگاه اطلاعات و سلمان برادرش و سعود الفیصل وزیر خارجه است. این تسلط سبب جدایی سایر جناحها و اعضای خاندان سعودی از پادشاه شده و سبب تفرقه را به وجود آورده است. در این میان برخی شاهزادگان سعودی با انتقاد از عملكرد چند ساله این جناح مسلط، خواهان تغییراتی هستند تا اوضاع خود را در منطقه و جهان ببهبود بخشند. امری كه هیات آمریكایی نیز در ریاض به دنبال آن است. این مساله در دیدار اخیر ناتانیاهو و اوباما نیز مورد بررسی قرار گرفته است. آمریكا نارضایتی و عدم امید خود نسبت به توان رژیم سعودی برای سرکوب معترضان و مقابله با التهاب روزافزون در این كشور را بیان كرده است و از این رو تیمهایی را برای حل بحران به ریاض اعزام نمده است.
همین چند سال پیش بود كه طرح تجزیه عربستان به سه منطقه در قالب طرح خاورمیانه جدید مطرح شد و نشان داد كه دوستان غربی این كشور زیاد قابل اعتماد نیستند. تغییر اوضاع در منطقه و از دست رفتن پایگاههای عربستان در تونس، لیبی، مصر، لبنان و حتی سوریه و عراق و ایجاد تنش در روابط با روسیه به لحاظ حمایت از تروریستهای چچنی، شرایط را برای این كشور به گونهای دیگر رقم زده است
این در حالی است كه اوضاع عربستان سعودی دشوار و خطرناک است و ارسال تیمهای آمریکایی برای اصلاح اوضاع این رژیم که در ابتدای راه اصلاحات سیاسی قرار دارد، کافی به نظر نمیرسد. با وجود اینکه رژیم سعودی با هدف فرار از دایره تسویه حساب آمریکا با رژیمهای عربی، تسلیم بسیاری از دیکتههای آمریکا در زمینههای امنیتی، مالی و سیاسی شده است و از جنبه نظامی شاخههای امنیتی سعودی به لحاظ نظامی و اطلاعاتی فعال شده و ماموریتهای مشخصی را در یمن، بحرین و سوریه انجام میدهند اما این مساله نتوانسته مانع نگرانی آمریكا از اوضاع داخلی این كشور در جنگ قدرت و وخامت اوضاع عربستان و جلوگیری از وقوع درگیری بین جناح های رقیب شود. بروز درگیری بین رقبا میتواند به بروز جنگی بیانجامد که رژیم حاکم را در خود ببلعد و اهرم فشار آمریكا در منطقه را نابود كند.
هاتف پورشیدی
بخش سیاست تبیان
مقالات: