تا مقصد چقدر مانده
در سال 1392 بر ادبیات ایران چه گذشت؟
برداشتن ممیزی و مخالفت ناشران
انتخاب علی جنتی بهعنوان وزیر ارشاد دولت یازدهم بعد از حرف و حدیثهایی پیرامون چندنفر بهعنوان گزینههای احتمالی این پست، انتقادهایی را از طرف اهل فرهنگ به همراه داشت. بخشی از این انتقادها هم به کمرنگبودن سابقه کار در عرصه فرهنگ در کارنامه علی جنتی برمیگشت. جنتی در همان روزهای اول انتصابش بهعنوان وزیر ارشاد دولت یازدهم، خبر از برداشتن ممیزی پیش از چاپ و واگذاری این کار به ناشران داد. اما اکثر ناشران مخالف این طرح بودند. چنانکه محمود آموزگار، دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران معتقد بود به جای تغییر مجری ممیزی باید قانون را شفاف کرد. ناشران نیز اغلب همین نظر را داشتند و معتقد بودند اگر قانون درباره ممیزی و اینکه خطقرمزها کجا هستند شفاف شود، بهتر از این است که ممیزی به ناشران سپرده شود. در مجموع بسیاری از مولفان نیز با برداشتن ممیزی پیش از چاپ موافق نبودند و میگفتند چنین طرحی دردسرها را دوچندان میکند. البته در این میان راه سومی هم پیشنهاد شد که در نامه 214 مولف و مترجم به وزیر ارشاد آمده بود و در آن از وزیر ارشاد خواسته شد که ممیزی برداشته شود و نویسندگان خودشان در قبال آنچه منتشر میشود، پاسخگو باشند. وزیر ارشاد نیز در واکنش به این درخواست اهل قلم گفت: «ما براساس قوانین موجود در شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی نمیتوانیم این کار را بکنیم.»
وزیر ارشاد: ممیزی حذف نمیشود
چندی پس از اظهارنظر وزیر ارشاد درباره برداشتن ممیزی پیش از چاپ و واکنشهای اغلب منفی نسبت به این طرح، علی جنتی با اظهارنظری متفاوت و مغایر با اظهارنظر قبلی خود گفت: «نمیتوانیم ممیزی قبل از چاپ را حذف کنیم.» این اظهارنظر جنتی را برخی عقبنشینی از موضع قبلیاش تلقی کردند اما وزیر ارشاد گفت: «ما اگر در گذشته هم گفتهایم ممیزی پیش از چاپ را برمیداریم، نگفتیم که کلا برمیداریم و اصلا نباید ممیزی باشد، ما گفتیم ممیزی را به بعد از چاپ منتقل میکنیم تا کتابها یکسال یا ششماه برای مجوز معطل نشوند.» جنتی با اشاره به اینکه حذفنشدن ممیزی قبل از چاپ بهدلیل واکنش خود ناشران بوده، گفت: «اینکه ما تصمیم گرفتیم ممیزی قبل از چاپ همچنان باقی بماند، بهدلیل واکنشی بود که خود ناشران نشان دادند. آنچه که بهصورت مختلف طی نامهها نوشتند و بعضی مقالاتی که در روزنامهها درج کردند و اظهارنظرهای مختلفی که کردند، دیدیم برای خودشان قابلپذیرش نیست که ممیزی را به آنها واگذار کنیم.» جنتی همچنین در پاسخ به این گفته ناشران که قانون ممیزی باید شفاف شود، گفت: «به هیچوجه ما نمیتوانیم قانون را آنقدر شفاف کنیم که دیگر اعمال سلیقهای در آن صورت نگیرد. خود ما هم که قانون دستمان است، باید دایما مراقبت کنیم تا اعمال سلیقه شخصی صورت نگیرد. ... »
موضوع معاونت فرهنگی
بحثها بر سر نحوه اعمال ممیزی در حالی در جریان بود که برخلاف دیگر معاونتهای ارشاد که خیلی زود تکلیفشان معلوم شده بود، تکلیف معاونت فرهنگی و اداره کتاب تا مدتی پس از رویکارآمدن دولت یازدهم همچنان نامشخص بود و این باعث نگرانی اهل قلم شد. وزیر ارشاد در یکی از اظهارنظرهایش درباره دلیل تاخیر در انتخاب معاونت فرهنگی گفت: «این حوزه واقعا حوزه مهمی است و مشکلات بحث کتاب و بخش نشر به این حوزه برمیگردد و باید فردی کاملا آگاه و دانشمند و فرهیخته در آنجا منصوب شود که دیگر ما دغدغهای نداشته باشیم و ناشران و نویسندگان هم دغدغهای نداشته باشند. بههمین خاطر با کمی وسواس داریم برخورد میکنیم.» تا زمانی که سرانجام سیدعباس صالحی بهعنوان معاون فرهنگی منصوب شود، حدس و گمانهای مختلفی درباره اینکه معاون فرهنگی قرار است چه کسی باشد، مطرح شد. یکی از حدس و گمانها این بود که قرار است این پست به فردی حوزوی سپرده شود. دلیلش هم دیدار وزیر ارشاد با علمای حوزه علمیه قم بود. جنتی در اینباره گفت که معاون فرهنگی «میتواند یک شخصیت روحانی و حوزوی باشد که تحصیلات حوزوی داشته باشد و در عین حال هم خودش اهل قلم باشد.» و معرفی سیدعباس صالحی بهعنوان معاون فرهنگی که فردی با پیشینه حوزوی بود، نشان داد حدس و گمانها بیاساس نبوده است.
ممنوعالقلمها را سریعالقلم میکنیم
اهل قلم هنوز منتظر نتیجه تغییر و تحولات و تاثیر آن بر حوزه کتاب و وضعیت ممیزی بودند که رییسجمهور در بخشی از گفتوگوی زنده تلویزیونی به منظور ارایه گزارش صدروزه، وعده سریعالقلمکردن ممنوعالقلمها را داد و گفت: «در همین صدروز خیلی از کتابهایی که ممنوع شده بود و میشد آزاد شوند، آزادشان کردیم. خیلی از نویسندهها ممنوعالقلم شده بودند و ما آنها را به سریعالقلم تبدیل کردیم بروند قلم بزنند و هرچه میخواهند بنویسند البته در چارچوب قانون و خود آنها اهل این کشور هستند و وطندوست و علاقهمند به این کشور هستند.» در پی این اظهارنظر رییسجمهور، حرف و حدیثهایی مبنیبراینکه در دولت قبلی موردی به نام نویسنده ممنوعالقلم وجود نداشته است، در گرفت. محسن پرویز که معاون فرهنگی وزارت ارشاد دولت نهم بود، یکی از کسانی بود که به این سخن رییسجمهور واکنش نشان داد و در گفتوگویی گفت در دوران معاونت او هرگز حکمی مبنی بر ممنوعالقلمبودن نویسندهای به معاونت فرهنگی ابلاغ نشده بوده. محمد حسینی -وزیر ارشاد دولت دهم- از دیگر کسانی بود که به بحث نویسندگان ممنوعالقلم واکنش نشان داد و گفت: «اخیرا اعلام شده افراد زیادی ممنوعالقلم بودهاند. جلالخالق! بهگونهای بیان میشود که انگار یک صف طولانی از نویسندگان در کشور نمیتوانند قلم بزنند. البته این حرف خوراک خوبی برای رسانههای بیگانه و سازمانهای به اصطلاح حقوق بشری است.» اما معاون فرهنگی دولت یازدهم در گفتوگویی بر بودن نویسندگان ممنوعالقلم در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد صحه گذاشت و گفت: «در زمان دولت محمود احمدینژاد بهطور شفاهی و «بدون هیچ سند کتبی و رسمی» ناشران و نویسندگانی ممنوعالقلم بودند.» و این را علی جنتی، وزیر ارشاد هم با این گفته تایید کرد: «برخی میگویند که ما در سالهای گذشته ممنوعالقلم نداشتیم، این در حالی است که در مواردی یک ناشر به دلیل انتشار اثر یک نویسنده که کتاب او هم مجوز انتشار داشت، تعطیل میشد.»
دیدار رییسجمهور با هنرمندان
دیدار حسن روحانی با هنرمندان در تالار وحدت در شب هجدهمدی نیز از اتفاقهایی بود که واکنشهایی مثبت و منفیای را در پی داشت. روحانی در این دیدار تقسیمبندی هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی را نادرست دانست و همچنین درباره تاثیر مخرب سفارش، دستور و فضای امنیتی بر هنر گفت: «در بخش هنری نمیتوانیم با دستور به خلق هنر بپردازیم. هرگونه فضای امنیتی میتواند جوانه هنر را بخشکاند.» در این دیدار محمود دولتآبادی هم حضور داشت و بعد از این دیدار یادداشتی نوشت و در آن با اشاره به اینکه سخنان امیدوارکننده رییسجمهور در دیدار با اهل فرهنگ و هنر، نشان از درک یک ضرورت دارد، به بهبود اوضاع ابراز امیدواری کرد. دولتآبادی در بخشی از یادداشت خود با عنوان «اگر دیر نشده باشد!» نوشت: «فراتر از عرصه هنر و فرهنگ و فارغ از اینکه هنر و فرهنگ رسمی حاصلی در جوامع به بار نیاورده است، به خود جرات و جسارت میبخشم که بگویم دکترحسن روحانی نهفقط همچون شخص- شخصیت؛ بل به منزله درک و فکر و دریافت واقعبینانه از زمانه در کشور ما ایران، پدیدهای است که ضرورت دارد با تامل نگریسته شود…» یادداشت دولتآبادی اینطور تمام میشد: «شخصا امید صلاح و گشایش دارم و امیدوارم دیر نشده باشد.» اما سخنان رییسجمهور در جمع هنرمندان منتقدانی هم داشت. یکی از این منتقدان فرزانه طاهری بود که توصیههای حسن روحانی به هنرمندان را تجویزی خواند و اشارهاش به آن بخش از حرفهای روحانی بود که خطاب به هنرمندان گفته بود: «تولید آثار یأسآور کافی است.» فرزانه طاهری درباره سخنان رییسجمهور و بهطور خاص این بخش از سخنانش گفت: «به نظرم آن صحبتها کلی و در بعضی جاها تجویزی بود و این تجویزیبودن چیزی است که ما سالهاست از آن ضربه میخوریم. من نگاه تجویزی به هنر و ادبیات را قبول ندارم.»
علی شجاعیصایین در اداره کتاب
اما آنچه در زمینه انتصابات وزارت ارشاد دولت یازدهم تعجب بسیاری را برانگیخت، معرفی علی شجاعیصایین بهعنوان مدیر اداره کتاب این دولت بود. شگفتیها همه از آن بود که شجاعیصایین از مدیران دولت محمود احمدینژاد بود و در آن دوران مدیریت موسسه خانه کتاب را برعهده داشت. البته برخی هم معتقد بودند که این دلیل کافی برای قضاوت منفی در مورد این انتصاب نیست.
جایزه میخالسکی برای دولتآبادی
در حالی که در ایران با وجود تغییر و تحولات در وزارت ارشاد، همچنان خبری از انتشار متن فارسی رمان «کلنل» محمود دولتآبادی نبود، هرچند گویا گشایشهایی در راه است – این رمان در سوییس جایزه میخالسکی را از آن خود کرد و چند روز بعد از این رویداد بود که معاون فرهنگی دولت یازدهم دولتآبادی را از مفاخر ادبیات ایران و خراسان خواند و گفت کلنل در حال طیکردن مسیر تجدیدنظر است؛ مسیری که گویا تا این لحظه همچنان در حال طیشدن است و تا مقصد هنوز معلوم نیست چقدر راه مانده است و این در حالی است که در ماههای آخر سال92 از دولتآبادی کتابی دیگر با عنوان «وزیری امیرحسنک» منتشر شد که روایتی بود برگرفته از تاریخ بیهقی، همراه با لوح فشرده صوتی این روایت با صدای خود دولتآبادی و البته کارنامه سپنج دولتآبادی هم امسال تجدید چاپ شد.
جوایز ادبی، یک جایزه تازه
در سالی که گذشت هیچیک از جوایز ادبی خصوصی برگزار نشد. نه جایزه گلشیری. نه جایزه مهرگان ادب و نه جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات. گرچه جایزه گلشیری برای برگزاری سیزدهمین دوره، کار خود را آغاز کرد. اما در همین سال جایزهای جدید هم به جمع نهچندان شلوغ جوایز خصوصی اضافه شده: جایزه کرمانشاهی با عنوان «نقد حال» که قرار است بهصورت سراسری برگزار شود، داوران آن، احمد غلامی، یونس تراکمه و علی خدایی هستند. این جایزه بخشی فرعی هم دارد که در این بخش نویسندگانی از کرمانشاه هم داور هستند. از دیگر رویدادهای ادبی سالی که گذشت برگزاری شبهای داستانخوانی در برج میلاد بود که در سه دوره برگزار شد و در آن نویسندگان و مترجمانی از طیفها و نسلهای گوناگون به داستانخوانی پرداختند.
نام تمام مردگان
از درگذشتگان حوزه ادبیات، در سالی که گذشت یکی بهمن فرزانه بود که مخاطبان ادبیات، او را بیش از هرچیز با ترجمه خواندنیاش از «صدسال تنهایی» مارکز میشناختند. او علاوه بر صدسال تنهایی ترجمه بیش از 50 اثر ادبی را در کارنامه خود داشت که آثار گراتزیا دلدا و «دفترچه ممنوع» آلبا دسسپدس از آن جمله است. در حوزه ادبیات نمایشی هم محمود استاد محمد یکی از درگذشتگان این سال بود؛ نویسندهای که نمایشنامههای «آسید کاظم» و «شب بیستویکم»اش جزو آثار نمایشی ماندگار ایران بود و آخرین کارش هم با عنوان «کافه مک آدم» کمی قبل از درگذشتش، منتشر شده بود. در سالی که گذشت احمد کسیلا هم درگذشت؛ شاعری که اهل ادبیات احتمالا صدایش را با کاست «درخت معرفت» که گفتوگوی او با مهدی اخوانثالث بود، به یاد دارند.
بخش ادبیات تبیان
منبع" اعتماد / علی شروقی