تبیان، دستیار زندگی
مهمترین آسیب و آفت عصبیت حزبی و گروهی به ویژه وقتی با اقتدار سیاسی قرین می شود آن است که مناصب اجتماعی و سازمانی را در اختیار نالایق ترین و بی عرضه ترین افراد وابسته به حزب قرار می دهد و جامعه را از برکات وجود انسانهای کاردان و با شرافت و مستقل محروم ساخ
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تبعیض در ادارات ما بیداد می کند!

بازدید رئیس اداره نشاط و امور اجتماعی وزارت کشور از تبلیغات اسلامی اصفهان

تعصب با توجه به ریشه لغت عربی آن به معنای حمایت از خویشان پدری و خویشاوند سالاری، و تعصب فامیلی به مفهوم خاص آن حمایت و جانبداری از فرد یا گروهی خاص به خاطر روابط نسبی است و تعصب گروهی حمایت از منافع گروه خاص در جامعه به دلیل اهداف و افکار مشترکی که رابطه بین اعضاء گروه را محقق می سازد و تعصب حزبی شامل همه نوع تعصبات گروهی می شود.


در گذشته که جوامع کوچکتر و از یکدیگر دورتر بودند افراد فامیل و آنها که روابط نسبی یا محلی داشته اند در دورن جامعه، حزب و گروه خاصی را به وجود می آوردند تا از منافع خود در برابر سایرین دفاع نمایند، به ویژه در زندگی صحرانشینی و بیابانگردی بالاخص در میان اعراب بدوی ضرورت حفظ جان و مال جمع فامیل و تصاحب مراتع و مزارع و دفع تجاوزات و احیانا تعدی به منافع اقوام دیگر، گروههای متخاصم اجتماعی و احزاب مختلف را به وجود می آورد.

لازمه دفاع از حقوق فامیل یا حزب و گروه نفی و نادیده گرفتن حقوق سایر طوائف و گروههاست، شکل حاد طایفه گرایی و تحزب و تعصب گروهی به صورت نژادپرستی در می آید که منتهی به سیستم آپارتاید و تفکیک نژادها و برتری ذاتی یک نژاد بر سایر نژادها می شود.

اگر چه پیوندهای خویشاوندی و روابط گروهی گاهی می تواند روابط عاطفی و حمایت های اجتماعی را به دنبال بیاورد. لکن وقتی به جانبداری و تعصب تبدیل شود موجب تعدی به حرمت و حقوق دیگر گروهها می گردد. وقتی عصبیت حزبی به کانون قدرت سیاسی و اجتماعی دست یابد به سمت انحصارگری و تمامیت خواهی گرایش می یابد و کانون انواع تشاجرات و تخاصمات در جامعه می شود و زمینه رقابت های غیر منصفانه و خصمانه بین گروههای اجتماعی می گردد. ابن خلدون جامعه شناس اسلامی در کتاب معروف خود المقدمه تأکید دارد که ظهور و سقوط هر دولت و حکومتی به عصبیت های قومی و حزبی بستگی دارد، عصبیت در آغاز کانون اقتدار و انحصار می شود اما چون امکانات اجتماعی و عمومی را درتیول کامل خویشان و یاران حزبی قرار می دهد خشم و خشونت سایر گروهها و فقر و فساد و مظالم گسترده اجتماعی را موجب می شود و در نهایت به شورش و انقلاب و سقوط منتهی می گردد. ابن خلدون علت تفوق بنی امیه بر بنی هاشم را به جهت استفاده از عصبیت فامیلی برای تصاحب منصب حکومت و خلافت می داند در حالیکه بنی هاشم از این ابزار مهم استفاده نکرده و در عرصه رقابت های سیاسی به حاشیه نشست.

عصبیت حزبی و فامیلی گاهی صبغه دینی پیدا می کند، یعنی از ابزار دین برای استقرار گروه خویش نیز سود می برد.

پیامبر در همایش بزرگ حجة الوداع و در اجتماع مسجد خیف و حتی در آخرین ساعات عمر شریف خویش همواره بر لغو تعصبات فامیلی و گروهی و جناح بازی های فامیلی و حزبی تأکید فرموده و همگان را به رعایت قسط و تقوی توصیه نمودند

چنانکه دفاع خلفای اموی و عباسی و بسیاری از سلاطین و خوانین از مذهب و شعائر دینی صرفا برای جلب منافع بیشتر سیاسی و تحکیم پایه های قدرت و فریفتن عوام الناس بوده است. امروزه نیز حمایت برخی از روشنفکران برجسته جهان عرب از معالم اسلامی به جهت اعتقاد به تعلق ذاتی اسلام به قومیت عربی می باشد، در واقع به خاطر تعلق خاطر به عربیت از اسلام نیز حمایت می نمایند.(10)

فشار تعصبات گروهی و حزبی و انحصارگری و تمامیت خواهی آنان گروهها و طبقات مختلف جامعه را در عرصه رقابت آمیز مبارزات سیاسی برای کسب قدرت وارد می سازد و سرمایه های مادی و معنوی اجتماع را در جریان مخاصمات و تبلیغات سیاسی به نابودی می کشاند و در عین حال بسیاری را ازحضور در عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی محروم می سازد و انسانهای شایسته و کاردان را از قبول مناصب حساس سیاسی و اجتماعی ممانعت می کند، در جامعه گرفتار تعصب حزبی همواره حقیقت مکتوم می ماند و فشارهای عصبی و کینه و خصومت و بی تفاوتی عرصه زندگی را برای مردم به ویژه طبقات ضعیف و فقیر تنگ و تاریک می سازد.

مهمترین آسیب و آفت عصبیت حزبی و گروهی به ویژه وقتی با اقتدار سیاسی قرین می شود آن است که مناصب اجتماعی و سازمانی را در اختیار نالایق ترین و بی عرضه ترین افراد وابسته به حزب قرار می دهد و جامعه را از برکات وجود انسانهای کاردان و با شرافت و مستقل محروم ساخته و قطب های عظیم مالی و باندهای بزرگ فساد را از درون خود پدید می آورد و اختلاف شدید طبقاتی را درجامعه دامن می زند. امام علی علیه السلام در خطبه قاصعه بنیانگذار تعصب حزبی و فامیلی را ابلیس می داند آنجا که می فرماید:

اعترضته الحمیه فافتخر علی آدم بخلقه و تعصب علیه لاصله فعدو اللّه امام المتعصبین و سلف المستکبرین الذی وضع اساس العصبیه.

«ابلیس بخاطر حمیت و تعصب ورزی بر اصل و نژاد خود از سجده بر آدم اعتراض کرده پس او دشمن خدا و پیشوای متعصبان و جد مستکبران است و هم او بود که بنای عصبیت را نهاده است».

البته واضح است تعصبات فامیلی و قومی دیروز به جهت تغییر ساختار زندگی اجتماعی وضعیف شدن روابط و پیوندهای فامیلی و اختلاط نژادها و تباعد فامیلها از یکدیگر جای خود را به تعصبات حزبی و گروهی و جناحی امروز داده است.

اما سیره رسول الله

بعثت رسول خاتم صلی الله علیه و آله در سده هفتم میلادی سر آغاز چالشی بنیادی و انقلابی اصلاحی برای امحای ساختار طبقه ای و تبعیضی جامعه عربستان و تحقق مدینه قائم بالقسط به عنوان الگوی ساخت جامعه مدنی دینی برای عالم و آدم بوده است.

همانطور که قرآن کریم رسالت اجتماعی همه بعثت های وحیانی را بنای مدینه قسط برخرابه های تبعیض می خواند:

لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط

ما پیامبران را با فرنودهای آشکار فرستادیم و با آنان کتاب و میزان نازل نمودیم تا برمبنای آن مردم را دعوت به اقامه قسط نمایند

رسول اللّه در جامعه ایی کاملاً تبعیض آلود و تحقیرآمیز و به دور از قسط که بهره و نصیب سلحشوری و تفاخر گرایی و تکاثرطلبی را ارزش های برین و زرین زندگی می دانستند، مبعوث شده و با شخصیت ناقد اخلاقی و کاریزمای ثبات فکر و عقیده و عمل اولین تجربه یک دولت سیاسی ـ مذهبی مبتنی بر قسط و اخلاق انسانی را به نمایش گذارد.

از مطالعه سیره سیاسی دوران کوتاه زمامداری و مدیریت فرهمند رسول اللّه صلی الله علیه و آله بر مدینه نبوی عربستان آن روز اصول زیر به دست می آید که در واقع این اصول نفی عواملی است که جامعه را از اعتدال خارج ساخته و به انحطاط می کشاند، این اصول پایه های پایدار حکومت رسول اللّه بوده است:

تعصب

نفی تعصب فامیلی و حزبی و قومی

در سیاست حکومتی و سیره اجتماعی رسول اللّه آن گونه که تاریخ حیات پربار آن حضرت گواهی می دهد، عرب و عجم، مسلمان و غیر مسلمان، انصار و مهاجر، قحطانی و عدنانی، فامیل و بیگانه هیچ تفاوتی نداشته است، حتی موردی خاص در حیات درخشان رسول اللّه یافت نمی شود که حکایت از اعمال تعصب فامیلی و حزبی و گرایش به صنف و طبقه خاص نماید.

آیه مبارکه ان اکرمکم عند اللّه اتقاکم همواره برزبان مبارک او جاری بوده است. مقام یک عجمی اهل فارس نزد آن حضرت به جایی رسید که درباره اش فرمود: سلمان منا اهل البیت، در فتح مکه بلال بن رباح آن برده سیاه حبشی را دستور فرمود به بالای کعبه صعود کند و اذان بگوید، اگر چه مشاهده این وضع برای سران قریش به ویژه ابوسفیان بسیار دردناک بوده باشد. در همان روز فتح مکه به خویشان خود به ویژه در انجمن رجال بنی هاشم و عبدالمطلب به لزوم رعایت عدالت و مساوات بین تمام طبقات اشاره نموده فرمود:

ای فرزندان هاشم رشته مودت و محبت بین من و شما ناگسستنی است اما گمان نبرید که پیوند فامیلی بین من و شما مجوز خلافکاری تان می شود یا شما را در آخرت نجات می دهد، بدانید اگر دنبال گناه بروید کاری از من ساخته نیست و ان لی عملی و لکم عملکم (عمل من برای من و عمل شما برای شماست).

سپس اضافه فرمودند:

ان اللّه قد اَذْهَبَ نخوة الجاهلیه و تکبرها بآبائها کلکم لآدم و آدم من تراب و اکرمکم عنداللّه اتقاکم

همانا خداوند غرور جاهلی و افتخار به آباء را از بین برده، همه شما از آدم و آدم از خاک است و بهترین شما نزد خدا با تقوی ترین شماست.

همچنین فرمودند:

ان العربیه لیست ببابٍ و لکنها لسان ناطق قصر به عمله لم یبلغ خسبه.

همانا عربیت چیزی نیست مگر زبان گویا، کسی که عملش مانع بزرگی او شود هرگز صبب و نسب او را به بزرگی نمی رساند.

پیامبر در همایش بزرگ حجة الوداع و در اجتماع مسجد خیف و حتی در آخرین ساعات عمر شریف خویش همواره بر لغو تعصبات فامیلی و گروهی و جناح بازی های فامیلی و حزبی تأکید فرموده و همگان را به رعایت قسط و تقوی توصیه نمودند. از محتوای این نوع خطابه های مکرر رسول اللّه می توان به میزان نگرانی آن حضرت از احیاء مجدد ارزش های کهن جاهلی به ویژه تعصبات گروهی و قومی پی برد، البته آینده معلوم ساخت که نگرانی رسول اللّه بی مورد نبوده است.

مهمترین آسیب و آفت عصبیت حزبی و گروهی به ویژه وقتی با اقتدار سیاسی قرین می شود آن است که مناصب اجتماعی و سازمانی را در اختیار نالایق ترین و بی عرضه ترین افراد وابسته به حزب قرار می دهد و جامعه را از برکات وجود انسانهای کاردان و با شرافت و مستقل محروم ساخته و قطب های عظیم مالی و باندهای بزرگ فساد را از درون خود پدید می آورد و اختلاف شدید طبقاتی را درجامعه دامن می زند. امام علی علیه السلام در خطبه قاصعه بنیانگذار تعصب حزبی و فامیلی را ابلیس می داند

نفی تبعیض مالی در پرداخت حقوق از بین المال

رسول اللّه در پرداخت حقوق و مستمری از بیت المال به برده و آزاده، عرب و عجم و هرکس که مقیم و عضو کشوراسلامی بود با نظر واحد می نگریست، هیچ کسی را بردیگری ترجیح نمی داد، خویشتن همان مقدار حقوق دریافت می کرد که به سرداران و صاحب منصبان سیاسی و پست ترین فرد از طبقات اجتماعی عطا می کرد. در عین حال هر کسی آزاد بود علاوه بر دریافت مستمری ثابت و یکسان با دیگران به فعالیت تولیدی پرداخته و درآمد اضافی تحصیل نماید. در پایان جنگ بدر که رسول اللّه غنایم را بین ارتش اسلام به طور مساوی تقسیم می کرد سعد وقاص خشمگنانه اعتراض کرد که آیا مرا که از اشراف و بزرگان طائفه بنی زهره هستم با آب آوران و باغبان های یثرب یکسان می بینی؟ حضرت از شنیدن کلام سعد ناراحت شد و فرمود: هدف از جنگ حمایت از مظلومان در برابر ظالمان است، من مبعوث شدم که تمام تبعیضها و امتیازات موهوم را ریشه کن سازم و مساوات را بین همگان حاکم نمایم. پیامبر صلی الله علیه و آله در این جنگ سهم ذوی القربی را نیز بین رزمندگان اسلام تقسیم نمود. هرچه از غنایم جنگی به دست می آمد به بیت المال برگردانده می شد تا بالسویه بین همه تقسیم شود، حضرت مکرر دستور می دادند:

ردوا الخیاط و المخیط فان الغلول عار نار یوم القیامه. یعنی همه چیز را باید به بیت المال برگردانید حتی نخ و سوزن را، زیرا خیانت ننگ و آتش قیامت است. پیامبر صلی الله علیه و آله پس از جمع آوری اخماس و زکوات و صدقات تا آخرین درهم را بین همه مستحقان و مستمری بگیران از عرب و عجم و سیاه و سفید تقسیم می کرد وکسی را جرأت آن نبوده به خاطر وابستگی به رسول اللّه یا داشتن منصب فرماندهی سپاه یا فرماندار و استاندار بودن بیش از سهم گمنام ترین و پائین ترین طبقه اجتماع از بیت المال دریافت نماید.

بخش نهج البلاغه تبیان


منبع: آسیب شناسی روانی اجتماعی جامعه عصر علی (علیه السلام)؛ نویسنده: هاشمی رکاوندی، سیدمجتبی

مطالب مرتبط:

آیا شفاعت پارتی بازی است؟

پارتی بازی نداریم!

چرا پارتی بازی اینقدر زیاد شده است؟!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.